خوب می‌دانم که مولایم نجاتم می‌دهد
کد خبر: 4158597
تاریخ انتشار : ۰۶ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۵:۵۱

خوب می‌دانم که مولایم نجاتم می‌دهد

در سالروز شهادت سید و سالار شهیدان حضرت أباعبدالله الحسین (ع) و عاشورای حسینی نوسروده‌هایی از شاعران آیینی چهارمحال‌وبختیاری در سوگ این مصیبت عظیم، تقدیم مخاطبان ایکنا می‌شود.

یا حسین علیه السلام

به گزارش ایکنا از چهارمحال‌وبختیاری، در سالروز شهادت سید و سالار شهیدان حضرت أباعبدالله الحسین (ع) و عاشورای حسینی نوسروده‌هایی از شاعران آیینی چهارمحال‌وبختیاری در سوگ این مصیبت عظیم، تقدیم مخاطبان ایکنا می‌شود. 

همایون علیدوستی

من که عمری بوده‌ام از جان غلامت یا حسین (ع)
تشنه‌ام تا شربتی نوشم ز جامت یا حسین (ع)
 
تا مرا باری به خدمتکاری‌ات کردی قبول‌
می‌کنم تعظیم و می‌گویم سلامت یا حسین (ع)
 
در تمنای تو کمتر از کبوتر نیستم 
روز و شب پر می‌زنم بر گرد بامت یا حسین (ع).
 
چون که دیدم عاشقان را می‌نوازی از کرم
پر زدم مشتاق و افتادم به دامت یا حسین (ع)
 
یک سند دارم من از عشق تو با عنوان دل
وین سند را از ازل کردم به نامت یا حسین (ع)‌
 
ای امیر تشنه‌کامان در بیابان بلا
عالمی شد تا قیامت تشنه کامت یا حسین (ع)
 
ما گدایان را به سردست نوازش می‌کشی‌
می‌کُشد آخر مرا حُسن مرامت یا حسین (ع)
 
در صف محشر که هر کس دامنی گیرد به دست
دست ما و دامن پر احترامت یا حسین (ع)
 
***
 
گل در خون شناور یا ابالفضل (ع)
علمدار برادر یا ابالفضل (ع)
 
سحر نام تو آمد بر زبانم
دهانم شد معطر یا ابالفضل (ع)
 
به سیرت آیتی از مصطفایی
به صورت همچو حیدر یا ابالفضل (ع)
 
وفاداران دگر پیدا نکردند
وفادار از تو بهتر یا ابالفضل (ع)
 
پرستاری به بالینت نیامد
به غیر از تیغ و خنجر یا ابالفضل (ع)
 
تو را از چارسو در بر گرفتند 
سپاه شمر کافر یا ابالفضل (ع)
 
به لب‌هایت پیاپی می‌شکوفد 
گل الله اکبر یا ابالفضل (ع)
 
دلم مثل کبوتر‌های وحشی
به شوقت می‌زند پر یا ابالفضل (ع)
 
به دامان شهامت، چون تو مردی 
نزاده هیچ مادر یا ابالفضل (ع)
 
شدم تا مست ادراک نگاهت
مرا حالیست دیگر یا ابالفضل (ع)
 
از اول خیمه در دل‌های ما زد 
غم آل پیمبر یا ابالفضل (ع)
 
مرا این بس که جامی از تو گیرم
کنار حوض کوثر یا ابالفضل (ع)
 
برایت روی چشمم می‌نویسم
دوبیتی‌های بی‌سر یا ابالفضل (ع)
 
غروبی نیست‌ ای ماه حسینی
تو را تا صبح محشر یا ابالفضل (ع)
 
مهدی طهماسبی
 
مانده در گوش زمان حادثه سرخ شهید
رویدادی که غم انگیزتر از آن نشنید
 
لحظه‌ها بوی خطر، بوی خدا، بوی عبور
خیمه‌ها بوی عطش، اشک سحر، رنگ شهید 
 
رخصت از عشق گرفت آنکه زمان تا به ابد
مثل او در ادب و لطف و وفا هیچ ندید
 
بر سر اسب که انگار براقی دگر است
سوی معراج فرات از طرف خیمه رسید
 
وارد رود که شرمنده مولایش بود
شد، ولی خواست که از آب کفی را بچشید
 
آب برداشت دو کف آمده تا پیش دو لب
ناگهان در نظرش چهره مولا را دید
 
آب را ریخته آرام و غریبانه گریست
مشک برداشته یکباره سوی خیمه دوید
 
اسب می‌تاخت چو فریاد دل‌انگیز بهار
ناگهان فصل خزان از پی او نقشه کشید
 
دست‌هایش قلم و تیر به چشمش زده است
آدم فصل خزان نوچه ملعون یزید
 
ناگهان از سر معراج روی خاک افتاد
ناله از عرش گذشته به خود عشق رسید
 
لحظه‌ها بوی خدا بوی خطر بوی جنون
کودکان منتظر، او مانده در آن دشت امید
 
سال‌ها می‌گذرد غصه سقای غریب
مانده درگوش زمان ناله عباس رشید
 
احمد رفیعی وردنجانی 
 
خواهران، چون حضرت زینب (ع) عزاداری کنید
با عفاف خویش دین عشق را یاری کنید
 
آبرو بر دین و ایمان می‌دهد حجب و عفاف
خواهران با عفت خود آبروداری کنید
 
قلب‌های خویش را از نور ایمان پر کنید
قبل از این‌که اشک از چشمان خود جاری کنید
 
بر سر پیمان خود ماندن نشان دین ماست
با امام خویش در پیمان وفاداری کنید
 
بی‌حجابی نیست آزادی، گرفتاری ماست
خواهران خود را رها از این گرفتاری کنید
 
خوار می‌گردد زن از کالای بازاری شدن
با شکوهِ عفت خود، ترک این خواری کنید
 
یاور زینب(س) شدن با نام‌ها بیهوده است
با بصیرت یافتن در مکتبش کاری کنید
 
***
باز هم غم دارم و این غم نشاطم می‌دهد
این هلال نو به داغش التفاتم می‌دهد
 
با لب خشکیده‌ام در روضه می‌گویم حسین (ع)
تشنه لب می‌آید و آب حیاتم می‌دهد
 
قطره‌ای هستم که با جان رو به دریا می‌روم
تا که با او اشک دارد ارتباطم می‌دهد
 
بنده‌ام هرچند درگیر هوای نفس خویش
نور مصباح الهدی، آخر، صراطم می‌دهد
 
بوده‌ام از کودکی دلبسته این روضه‌ها
روضه‌ات حس مرور خاطراتم می‌دهد
 
من از او می‌خواهم او را بهتر از او هیچ نیست
حاجتِ من اوست او دارد براتم می‌دهد
 
مثل حُر در محضرش عرض ارادت می‌کنم
خوب می‌دانم که مولایم نجاتم می‌دهد
 
باز اگر در راه او لغزید پایم باز هم
دستگیرم می‌شود، لطفش ثباتم می‌دهد
 
کی غم مردن به جان دارم که یک لبخند او
شوق پروازی به هنگام وفاتم می‌دهد
انتهای پیام
captcha