پایگاههای مردمی موجود در جهان اسلام زمینه به حکومت رسیدن امام را مانند دیگر رهبران فراهم میساختند. برای امام رضا(ع) امکانپذیر بود که حکومت را به شیوه منصور یا به شیوه ابوسرایا یا به شیوه امین و مأمون به دست گیرد. این امکان وجود داشت، زیرا پایگاههای انبوهی در میان بودند که میتوانستند با سپاهی بزرگ ایشان را یاری کنند و همچنین با اموال بسیار به ایشان کمک رسانند. اما چنین پایگاههایی برای حکومتی که امام رضا(ع) میخواست، بنیانی شایسته نبودند؛ زیرا این پایگاهها با مکتب امام علی(ع) یک ارتباط فکری کلی و مبهم و یک ارتباط عاطفی و هیجانی نیرومند داشتند... این سطح از ارتباط میتوانست زمینه را برای یک حکومت پابرجا و نیرومند و مقتدر فراهم کند، همچنان که برای حکومت عباسیان کرد...، اما این پایگاهها با چنین وضعیتی نمیتوانستند زمینه حکومت امام علی(ع) را که برنامه فرزندان او بود، فراهم کنند. [شهید محمدباقر صدر، کتاب امامان اهل بیت (ع)، صفحه ۶۲۲]
کد خبر: ۴۱۷۵۶۱۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۲۶
حکومت بر اساس مفهوم امام علی(ع) از اسلام نه دستاویزی است برای رسیدن به توانگری حرام و منصب پهناور و نه ابزاری است برای زور و برتری و چیرگی و نه وسیلهای است برای شکمبارگی و آسایش و سیر کردن خاندان و یاران و نه دستگاهی است که برای طایفهای تملق کند و یا به وسیله آن گروهی به حساب دیگران به نان و نوا برسد؛ بلکه حکومت حقیقت و عدالت و اجرای درست احکام خداوند بر بندگان است. اگر این ارزشها از دست برود، حکومت در دید علی(ع) و اسلام هیچ ارزش نخواهد داشت. [شهید محمدباقر صدر، کتاب امامان اهل بیت (ع)، صفحه ۳۷۹]
کد خبر: ۴۱۶۸۰۴۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۲۹
امام حسین(ع) انسانی محدود به فلان سال نیست، بلکه ایشان تمامیت اسلام است؛ یعنی ایشان کل اهدافی است که بهخاطرش از خود گذشت؛ زیرا این اهداف، روح ایشان است و اندیشه ایشان و دل ایشان و عواطف ایشان. اگر کوفیان در حالیکه میگریستهاند حسین(ع) را کشتهاند، پس این خطر بزرگ هست که ما هم به همان بدبختی دچار شویم... یعنی حسین(ع) را بکشیم، در حالیکه بر او گریه میکنیم. گریستن به این معنا نیست که ما از قاتلان حسین(ع) نیستیم؛ زیرا اگر گریه بهتنهایی بدین معنا باشد که کسی از قاتلان حسین(ع) نیست، بنابراین عمربنسعد هم گناهی نکرده، چون او خود نیز به شدت بر حسین(ع) گریست. [شهید محمدباقر صدر؛ کتاب امامان اهل بیت (ع)، صفحه ۵۵]
کد خبر: ۴۱۶۵۵۹۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۱۰
فریاد نصرتطلبی حسین(ع) در روز عاشورا پایان نیافت. کمکخواهی حسین(ع) از آنجاکه کمکخواهی رسالت است و کمکخواهی شیخ یک عشیره یا قبیله نیست، پس تا زمانی که خطرها این رسالت را درمیان گرفتهاند، پایان نمیپذیرد. ما این فریاد را از همه خطرهایی که رسالت، اسلام و امت اسلامی را از هر سو در میان گرفتهاند پیش رو داریم. همه این تباهیها در ارزشها و اخلاق و اصول و الگوها، همه این بیهویت شدنها، همه اینها فریاد کمکخواهی اسلام هستند. ما این فریاد را در هر مکان و هر زمان و از هر سویی پیش رو داریم. [علامه صدر، کتاب امامان اهل بیت (ع)، صفحه 463]
کد خبر: ۴۱۶۱۲۳۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۵/۲۲
خداوند متعال مقدر فرمود تا وجود همام این امام در طول زندگی اهل بیت (ع) دلیل و برهانی باشد بر درستی عقیدهای که ما درباره اهل بیت (ع) به آن ایمان داریم. پدیدهای که با این امام پدیدار شد، آن بود که ایشان به امامت رسید حال آنکه هنوز در سن کودکی بود، بر این اساس که تاریخ، اتفاق و اجماع دارد که وقتی پدر ارجمند امام جواد (ع) درگذشت، ایشان بیش از هفت سال سن نداشت. این بدان معناست که ایشان پیشوایی طایفه شیعه را از نظر روحی و دینی و علمی و فکری به عهده گرفت حال آنکه بیش از هفت سال نداشت. اگر این پدیده را که برای نخستین بار در زندگی امامان (ع) در امام جواد (ع) نمود یافته، بر اساس حساب احتمالات بررسی کنیم، درخواهیم یافت که این پدیده بهتنهایی کافی است تا حقانیت خطی را که امام جواد (ع) نمایندگی میکرد، بپذیریم؛ زیرا چگونه ممکن است پیشفرضی جز پیشفرض امامت واقعی را درباره کسی بپذیریم که بیش از هفت سال سن ندارد و در عین حال پیشوایی این طایفه را در همه زمینههای روحی و فکری و فقهی و دینی به عهده گرفته است؟ [علامه صدر، کتاب امامان اهل بیت (ع)؛ صفحه 637]
کد خبر: ۴۱۴۸۹۷۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۳۰
امام حسین (ع) کوشید و توانست پیوسته به امت بفهماند که ایشان بهپا خاسته حال آنکه میداند شهید میشود. امام در مدینه به معترضان فرمود که کشته خواهد شد. در مکه به خطبه ایستاد و با بیتالله الحرام وداع گفت و فرمود که کشته میشود؛ تا کاری کند که امت با این اسطوره زندگی کند: اسطوره کسی که سوی مرگ پیش میتازد و با گامی استوار و دلی نیرومند آشکارا یقین دارد که این راهی است که خدا و رسولش (ص) میخواهند. بنابراین وقتی مرگ راه نجات مسلمین است و راه رهانیدن امت از دسیسههای ستمپیشگان و طاغوتیان، این مرگ خطری ندارد. امام در جان مسلمین اشاعه داد که مردن در راه اهداف بزرگ کاری ساده است. بله، من خواهم مُرد… بله، من در هر حال خواهم مُرد. من کشته میشوم چون این راه بایسته است. من باید این راه را بپیمایم تا اینگونه بتوانم امانت را ادا کنم. [شهید علامه صدر، امامان اهلبیت (ع) صفحه ۴۵۹]
کد خبر: ۴۰۸۰۲۰۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۰۵
فریاد نصرتطلبی امام حسین (ع) در روز عاشورا پایان نیافت. کمکخواهی حسین(ع) از آنجا که کمکخواهی رسالت است و کمکخواهی شیخ یک عشیره یا قبیله نیست، پس تا زمانی که خطرها این رسالت را در میان گرفتهاند، پایان نمیپذیرد.[آیت الله محمدباقر صدر، کتاب امامان اهل بیت(ع)، صفحه ۴۶۳]
کد خبر: ۴۰۷۹۳۸۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۳۰
باید همواره به آن انبوه والا و نامحدود از خودگذشتگی که امام حسین(ع) کرد، توجه داشته باشیم تا پیش چشممان هر تقدیری که در زندگیمان دست میدهد، ناچیز و نامقدار بنماید و خود را مکلف کنیم که در راه اسلام بدان کار بپردازیم. اسلام امروز از تو اندازهای ناچیز از خودگذشتگی میخواهد، از زمانت، از آسایشات، از منافع شخصیات، از تمایلاتت، از هوسهایت، در راه بسیجسازی همه نیروها و امکانات و وقتهایت، بهخاطر رسالت. [شهید علامه صدر؛ کتاب امامان اهلبیت(ع)، ص ۵۳۹]
کد خبر: ۴۰۷۸۱۴۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۷
گریستن به این معنا نیست که ما از قاتلان حسین(ع) نیستیم؛ زیرا اگر گریه به تنهایی بدین معنا باشد که کسی از قاتلان حسین(ع) نیست، بنابراین عمر بن سعد هم گناهی نکرده، چون او خود نیز بهشدت بر حسین(ع) گریست. بنابراین گریه به تنهایی ضامن نیست، عاطفه به تنهایی ضامن نیست تا ثابت کند صاحب عاطفه در موقعیتی قرار ندارد که امام حسین(ع) یا اهداف امام حسین(ع) را بکُشد. [شهید علامه صدر؛ کتاب امامان اهلبیت(ع)، صفحه ۵۵۲]
کد خبر: ۴۰۷۸۱۴۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۴
امام حسین(ع) کسی است که همه قداستهای انسانیت را در یگانگیِ معجزهآسای خود خلاصه کرد. حیاتی در روح بیهمتای او موج میزد که زندگی میساخت؛ از اینرو بر او گران آمد که این حیات را تنها برای خود بخواهد، پس آن را به عقیدهها بخشید و به نسلها ارزانی داشت. اینچنین زندگی حسین(ع) در هستی گستره یافت و از زندگی محدود یک انسان به زندگی گرانمایه و جاویدِ الگوی والای اسلام تبدیل شد و چنان وجدانی نیکخواه در دل نسلهای آگاه بنیآدم ادامه یافت. [شهید علامه صدر؛ کتاب امامان اهلبیت (ع)، صفحه ۵۵۷]
کد خبر: ۴۰۷۵۵۷۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۱۶
واقعه طف سوگنامهای گذرا نیست که فقط در مرحلهای مشخص از تاریخ روی داده باشد، بلکه صورتی کامل از پیکره یافتن نبرد حق و باطل است. صحنهای واقعی و زنده است که نقشهای آن را همه طبقات بشر با سنها و جنسهای گوناگون ایفا میکنند. معصومی که کوتاهی و خطا نمی کند، مجرمی که از پستترین و فجیعترین کارها ابایی ندارد، و زن و کودک شیرخوار و پیرمرد سالمند و توبهکار و گنهکار همه در آن هستند. هم والایی و بلندمرتبگی در آن هست و هم پستی و فرومایگی. [شهید صدر، کتاب امامان اهلبیت (ع)، صفحه ۴۸۴]
کد خبر: ۴۰۷۵۵۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۱۵
امام حسین(ع) انسان مسلمان معمولی را هوشیار ساخت؛ کسی را که بزرگترین دغدغهاش چند درهم ناچیز بود، کسی که از انسانی که دغدغه شرق و غرب زمین را داشته، دغدغه ستمدیدگان و بیچارگان را در جایجای زمین داشته، بهدست بنیامیه به انسانی تبدیل شده بود که تنها با دغدغه دریافت ماهیانهاش و دغدغه منافع شخصیاش میزیست، کسی که اینچنین مسخ شده بود کشته شدن حسین (ع) او را لرزاند و با خود چنین گفت: آیا منم که هیچ تکانی نمیخورم؟ این منم که میبینم پرده اسلام دریده میشود، شریعت پارهپاره میشود، کرامت مسلمانان نابود میشود، هزاران هزار تن پیدرپی شکنجه و آزار و تبعید میشوند، اما ساکت میمانم، آن هم برای آزمندی بر این زندگی بیارزش؟ [شهید علامه صدر، کتاب امامان اهلبیت (ع)، صفحه ۴۲۵]
کد خبر: ۴۰۷۵۵۳۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۱۴
بی ارادگی مرضی بود که امام حسین (ع) با رفتار رهبرانه خود آن را درمان کرد؛ رفتاری که آخرین بخش از آن را در روز باشکوه عاشورا به نمایش گذاشت. حال که مقدر شده بود فداکاری، درمان این بیماری باشد، پس بایسته بود تا این فداکاری همپای ژرفای بیماری در جسم امت، ژرف باشد و همپای گسترهاش در هستی امت، گسترده باشد. [شهید علامه صدر؛ کتاب امامان اهلبیت (ع)، صفحه ۵۴۷]
کد خبر: ۴۰۷۵۳۹۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۱۳
اهالی خراسان ترور فضلبنسهل را کاری از سوی مأمون تفسیر کردند و از این رو انبوهی از مردم بهپا خاستند و بر درِ کاخ مأمون در انتظار ایستادند تا او بیرون بیاید و خشم خود را بر سرش خالی کنند و از او انتقام بگیرند. مأمون از در پشتی خارج شد و به خانۀ امام ـ که در همسایگی وی بود ـ رفت و به ایشان پناه بُرد. آن گاه امام بیرون آمد و انبوه مردم را به یک فرمان پراکنده کرد. این یعنی در همان سرزمینی که مأمون در آن حکومت میکرد و در واقع در همان شهری که حکومت را به مأمون داده بود و با نیرو و سپاه او را یاری میکرد، در همان سرزمین، پشتوانۀ مردمی و اجتماعی امام به چنین حدی رسیده بود؛ بگذریم از پشتوانۀ علمی و فکری و پیشوایی علمی و فکری ایشان که نمونههای بسیاری از آن سراغ داری. [علامه محمدباقر صدر، کتاب امامان اهلبیت علیهمالسلام، صفحه ۶١٨]
کد خبر: ۴۰۶۳۴۷۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۲۱
برگرفته از کتاب امامان اهل بیت(ع)؛
عبداللهبنجعفر نزد امام حسین(ع) آمد. برای چه آمد؟ با اماننامهای از والی یزید بر مکه آمد. او برای امام حسین(ع) اماننامهای آورد که در آن والی یزید بر مکه برای امام حسین(ع) مصونیت را ضمانت کرده بود. به او گفت: پس چرا میخواهی خروج کنی مادامی که اینجا در امان هستی؟ چرا میخواهی سفر کنی؟! هر فرد [در آن دوره] دیگر به هیچچیز نمیاندیشید جز اینکه در امان باشد، خونش در امان باشد و دارایی محدودش در امان باشد. دیگر به چهچیز کاری داشت؟! با امت چه کار داشت؟! با اسلام؟! با اهداف بزرگ؟! با کارهای بزرگ؟! مادامی که خودش در امان بود و در امنیت آن سلاطین و سرکشان و ستم پیشگان بهسر میبُرد. [علامه محمدباقر صدر، کتاب امامان اهلبیت، صفحه ۴۵۵_۴۵۶]
کد خبر: ۳۹۱۹۴۳۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۶