حجتالاسلام والمسلمین محمد سحرخوان، عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن در یادداشتی که در اختیار ایکنای قم قرار داده است، نوشت: همانطور که در مطالب پیشین گفتیم اصطلاح «حیات طیبه» خاستگاه قرآنی دارد و سعادت و خوشبختی در زندگی دنیوی و اخروی را تضمین میکند. از اینرو مصادیق حیات طیبه شامل موضوعات مادی و معنوی میشود و باید پایههاى حیات طیبه، در قرآن کریم و روایات پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) را بشناسیم. در قرآن مبانى اساسى حیات طیبه معرفی شدهاند که شناخت آنها، زمینه تحقق حیات طیبه را برای انسان فراهم میکنند. مهمترین آنها عبارتاند از:
۱- پذیرش دعوت خدا و رسول
خداوند میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید، دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامى که شما را بهسوى چیزى میخواند که شما را حیات میبخشد.» (انفال/۲۴)
بیشتر بخوانید:
این آیه با صراحت میگوید که دعوت اسلام، دعوت به سوى زندگى معنوی است. مقصود از حیاتى که با دعوت انبیا فراهم میآید، حیات حیوانى نیست؛ چون بدون دعوت انبیا نیز این نوع حیات وجود دارد، بلکه مقصود حیات فکرى، عقلى و معنوى، اخلاقى و اجتماعى و بالاخره حیات و زندگى در تمام زمینههاست که تعبیر دیگر آن، حیات طیبه است.
۲- ایمان و عمل صالح
ایمان و عمل صالح، زمینهها و بسترهای اصلی حیات معنوی و طیب میباشند که در آیه ۹۷ سوره نحل بیان شده است «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً...»
شایان ذکر است که حیات طیبه خود دارای درجات و مراتب است و به هر نسبت که انسان بر ایمان و عمل صالح خود بیفزاید، حیات طیبه او نیز موجودیت و شدت بیشتر یافته و بر درجات روحی و تعالی معنوی او افزوده میشود. درواقع حیات حقیقی انسان دارای مراتب و بطون است که این مراتب بهصورت استعداد در متن آدمی به ودیعه نهاده شده است. مزین شدن به گوهر دین و طی مراتب و درجات دینداری، استعدادهای ویژه انسان برای نیل به درجات والای حیات را شکوفا میکند.
طبق همین آیه، حیات طیبه غیر از ایمان، به عمل صالح نیز احتیاج دارد. البته ایمان راستین، عمل صالح را بهوجود میآورد و عمل صالح هم ایمان را زیاد میکند. هر گامى که مؤمن در راه انجام اعمال صالح برمیدارد به ایمان خود میافزاید و ازدیاد ایمان و رشد و پرورش روحى، کردار شایسته را به دنبال دارد. معیار برخوردارى از حیات طیبه، ایمان و بردبارى در جهاد با هواهاى نفسانى است.
۳- رشد عقل و خرد
خداوند در قرآن در این باره میفرماید: «أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ؛ آیا کسى که مرده بود، سپس او را زنده کردیم، و نورى برایش قرار دادیم که با آن در میان مردم راه برود، همانند کسى است که در ظلمتها باشد و از آن خارج نگردد؟! اینگونه براى کافران، اعمال (زشتى) که انجام میدادند، تزیین شده و زیبا جلوه کرده است.»
انسان بهوسیله رشد صحیح عقل و بهرهبرداری آن در جهت هدف آفرینش میتواند از ایمان و حیات طیبه برخوردار شود. در مقابل، قرآن کریم کافر را به جهت عدم تعقل و خردورزی، مرده فاقد حیات میداند. این آیه شریفه؛ از نورانیت و حیات معنوی مؤمن و تاریکی و مرگ غیر مؤمن سخن میگوید؛ در صدر آیه مورد بحث، سخن از کسی است که خدا به او حیاتی ویژه و نورانیتی خاص داده، و در ذیل آن به نحو تقابل از کافران سخن رفته است. از این تقابل معلوم میشود که کافر در فرهنگ قرآن مرده و فاقد حیات معنوی است.
انتهای پیام