اصغر اسکندری؛ حافظ، قاری و از جمله کارشناسان قرآنی است که بالغ بر سه دهه به امر تدریس و آموزش قرآن مشغول است. وی که در محضر اساتیدی همچون مرحوم علی اربابی و مرحوم حسین صبحدل به تلمذ قرآن مشغول بوده، صاحب تألیفاتی در زمینه قرآن و همچنین مداحی و مرثیهسرایی اهل بیت(ع) نیز است.
«ذاکر بصیر» در باب آسیبشناسی مداحی، «بهار کوتاه» پیرامون مقاتل حضرت زهرا(س)، «خضاب خون» پیرامون مقاتل حضرت سیدالشهداء امام حسین (ع) از جمله کتابهای او در حوزه مداحی و مرثیه اهل بیت(ع) است.
«تفکر سیستمی در تلاوت»، «روانشناسی تلاوت» تألیفات وی در حوزه قرآن کریم است اما آنچه که خود وی آن را سرآمد همه فعالیتهایش در حوزه قرآنی ذکر میکند، نرمافزار تخصصی صوت و لحن قرآن تحت عنوان «ریاضالنغم» است که نخستین خودآموز در این حوزه محسوب میشود و اسکندری توانسته آن را با همراهی پیشکسوتان قرآنی همچون غلامرضا شاهمیوه اصفهانی و احمد ابوالقاسمی تولید کند و به این سبب عنوان خادمالقرآنی را نیز به خود اختصاص دهد.
اسکندری چند صباحی است که با طرح موضوعی تحت عنوان تلفیق قرآن و عترت در محافل تلاوت قرآن، سعی در آن دارد که بر وجه تدبر در قرآن به عنوان ثقل اکبر و ارتباط آن با شأن و جایگاه اهل بیت (ع)، به عنوان ثقل اصغر از منظری دیگر به انس مخاطبان علاقهمند به کلام وحی همت گمارد.
خبرگزاری ایکنا با او پیرامون این موضوع گفتوگویی ترتیب داده است که در ادامه میخوانید.
بله! براساس صحبت بزرگان قرآن ظرفیتهای بسیار بالایی دارد که یکی از آنها که بیشتر به آن پرداخته شده ظرفیت هنری است و خوشبختانه به ویژه پس از انقلاب اسلامی شاهد شکوفایی آن بودهایم. اعتقاد دارم که ما در عرصه تلاوت و تجوید بحمدالله حرف زیادی برای گفتن داریم. نمونه بارز آن کتاب «حلیةالقرآن» سیدمحسن موسوی بلده از پیشکسوتان قرآنی است که خدا را شکر در اقصی نقاط جهان اسلام، شهره آفاق است.
در عرصه صوت و لحن و مقامات و الحان هم چند سالی است که اقدامات عالی صورت گرفته و با هدایت اساتیدی همچون شاهمیوه اصفهانی شاهد پیشرفتهایی بودهایم. من خود افتخار داشتم که با این عزیز پیشکسوت و با همراهی حاج احمد ابوالقاسمی پیشکسوت دیگر قرآن نرمافزار تخصصی صوت و لحن را با نام «ریاضالنغم» تولید کنیم و به نظرم این موارد که به آن اشاره شد همگی از جمله ظرفیتهای هنری امر تلاوت قرآن است.
اما در بخش محتوا همگی اعتقاد راسخ داریم که قرآن سرشار و مملو از معانی و معرفت است که یکی از این ظرفیتهای معرفتی قرآن تلفیق کتابالله و عترت است، آن هم بنا به فرمایش پیامبر(ص) در حدیث ثقلین که به نظرم این بخش از ظرفیت قرآن مغفول واقع شده است و همانطور که رهبر انقلاب مکرر فرمودهاند باید در واقع هنر در خدمت محتوایی فاخر و مقدس همچون قرآن قرار گیرد.
مخاطب ایرانی چندان با زبان عربی آشنا نیست و تنها در تلاوتها با صوت درگیر شده و با آن انس پیدا میکند و بیشتر متوجه هماهنگی و هارمونی است و در بند معانی نیست لذا چندان به وادی تدبر در قرآن ورود پیدا نمیکند. این حقیر از سالها قبل به این ایده فکر کردم و به دنبال عملیاتی شدن آن بوده و هستم که در هر نوبت تلاوت قرآن در محافل و کرسیهای قرآنی به جای اینکه مثلاً 20 دقیقهای صرفاً قرآن خوانده شود، ما آن را به یکی دو آیه تقلیل بدهیم و در همان یکی دو آیه خوانده شده برای مخاطب، تأمل و تفکری داشته باشیم.
در همین ایام غدیر که بالغ بر یک ماه پیش، آن را تجربه کردیم در محفل قرآنی به طور مثال به این مناسبت آیهای از سوره مبارکه مائده خوانده شود: «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ» (آیه 55 سوره مبارکه مائده) و بعد یک آیه دیگر را هم پیرامون این موضوع با تکیه بر هنر تلاوت که به طور حتم صدا موضوعیت دارد، محور قرار بدهیم و بعد از تأثیرگذاری بر قلوب مستعمین، میشود بخشی از خطبه غدیر از زبان مبارک رسول الله که «معاشِرَ النّاسِ، إنَّ إبْليسَ أَخْرَجَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ بِالْحَسَدِ، فَلا تَحْسُدُوهُ فَتَحْبِطَ أَعْمالُكُمْ...» را خواند که اشاره به رانده شدن انسان از بهشت دارد و حسادتی که شیطان به او کرد و بعد میفرماید که مبادا به علی حسادت کنید که سبب نابودی اعمالتان میشود.
تلفیق قرآن با این موضوع و واقعه غدیر میتواند در ذهن مخاطب تأثیر جدیتری بگذارد و آن را بیشتر و بهتر در ذهن مخاطب حک نماید که البته باید خطیب و گوینده هم از هنر وعظ و سخنوری و خطبهخوانی نیز برخوردار باشد.
بسیار زیاد. من مکرر در یک دهه گذشته در میان عموم مردم و حتی در جمع خواص وقتی با چنین تلفیقی اقدام به تلاوت قرآن کردم مورد تحسین واقع شدم و بسیاری از آنها اذعان داشتند که کمتر دیده شده یک نفر بتواند چنین پل ارتباطی را میان قرآن و عترت که به نوعی فتح باب تدبر در قرآن است، برقرار کند.
بله! این مورد را میتوان در زمینه برجستهسازی فاطمیه و ایام شهادت حضرت فاطمه (س) نیز بکار برد. جسارتهایی که همگی میدانیم به بیت وحی صورت گرفت؛ مسئله اینجاست که ما چگونه میتوانیم آن را با اتکای به قرآن برای مردم به یک موضوع تفهیمی بدل کنیم. همه ما میدانیم که ائمه اطهار(ع) برپایه روایات، ستارگان هدایت هستند اما اینکه کجا میتوان ردپایی از ایشان در قرآن یافت، این موضوعی مورد بحث است که میتوان با یک تطبیق لفظی اشارات قرآن در مورد موضوع خاصی همچون شهادت حضرت فاطمه(س) را یافت.
یک نمونه اشارهای است که سوره مبارکه «واقعه» دارد و میفرماید: «فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ(75)* وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ ﴿76)* إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ(77)* فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ ﴿۷۸﴾ * لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ﴿۷۹﴾» همه میدانیم که از جمله القاب حضرت فاطمه(س)، مطهره و نظایر آن است پس در یک تطبیق لفظی براساس آنچه که اشاره شد بدون وضو نمیتوان به این جسم مطهر جسارت کرد چه برسد به اینکه چنین جسارتی به آن حضرت شود که تاریخ به آن اذعان دارد.
این آیات را میتوان به ماجرای شهادت سیدالشهدا(ع) در روز عاشورا تعمیم داد و اتفاقی که در گودال قتلگاه افتاد که نهتنها بدون وضو این بدن مطهر جسارت شد، بلکه جسارتهایی ناگوار در حین شهادت و بعد از شهادت آن بزرگوار هم صورت گرفت؛ اینجاست که مقاتل به مدد هنر تلاوت میآید و از زبان خود ابیعبدالله(ع) که به خواهر بزرگوارشان گفتند: «ايتوني بثوب لا يرغب فيه أجعله تحت ثيابي، لئلّا أجرّد منه» به این معنی که پیراهن کهنهای به من بده چرا که مرا غارت و برهنه کرده و میکشند. این فراز از مقتل سیدالشهدا(ع) ناظر بر همان چیزی است که سوره «واقعه» به آن میپردازد و میفرماید: «لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ﴿۷۹﴾».
از این قبیل اشارات لفظی و معنوی در قرآن به وفور میتوان یافت که هم تطبیق میان کلام وحی و شرح احوال ائمه(ع) بوده و هم شیوه تلفیقی در برپایی کرسیهای تلاوت قرآن باشد میان ثقل اکبر یعنی قرآن با ثقل اصغر یعنی اهل بیت(ع). به عنوان نمونه دیگر مرتبط با واقعه کربلا میتوان مثلث میان دعای عرفه، قرآن و مقتل سیدالشهدا(ع) را مثال زد که در دعای عرفه ایشان میفرمایند که من با تمام اعضاء و جوارحم به وحدانیت خدا شهادت میدهم و بعد در گودال قتلگاه شاهد هستیم که با آن بدن مطهر چهها میکنند که شرح آن مفصل است.
فراگیر شدن چنین رویکردی در تلاوت قرآن که دیدگاه جدیدی است و به عنوان یک پارادایم میتوان از آن یاد کرد نیازمند تحقق دو گفتمان است. گفتمان نخست؛ گفتمان عمومی در سطح جامعه است که ایجاد آن به عملکرد رسانهها مربوط میشود و دومین گفتمان، گفتمانی است که باید میان خواص ایجاد شود و مثلاً شورای عالی قرآن نخستین نهادی است که باید در تحقق چنین رویکردی پیشقدم شود.
معاونت قرآن و عترت وزارت ارشاد را میتوان به عنوان دومین مرجع در این امر دخیل دانست و شاید سازمان تبلیغات اسلامی در این مسیر سومین جایگاه را دارا باشد. در سطح جامعه نیازمند یک فرهنگسازی هستیم. در یکی دو سال اخیر دقت کنید؛ برخی مادحین در حوزه کودک فعالیت خوب و فرهنگسازی داشتهاند و نمود بارز آن تولید سرودهایی با مضامین دینی و اسلامی بود که منجر به تولید اثری فاخر و فراگیر همچون «سلام فرمانده» شد.
شخصاً در این مسیر و معرفی چنین رویکرد متفاوتی در امر برگزاری محافل قرآنی فعالیت زیادی به انجام رساندم و مثلاً با مراجعه به ستاد اقامه نماز، چند دقیقهای از محتوای مورد نظر را در محضر حجتالاسلام قرائتی ارائه کرده و یا به نمایندگی از جامعه مداحان نزد حاج محمود کریمی که خود او نیز اهل فن در زمینه قرائت هست، برنامهای اجرا کردم که مورد استقبال واقع شد اما همانطور که عرض کردم تا یک گفتمان شکل نگیرد و این موضوع به عنوان یک رویکرد نو که امتحان خود را نیز به درستی پس داده و توانسته ذائقهسازی کند و با اقبال هم مواجه شود از سوی متولیان طرح نشود، همچنان مغفول و مهجور خواهد ماند.
البته شاید هنوز زمان آن فرا نرسیده و مثل دهههای 70 و 80 که در زمینه صوت و لحن اقدامات جامعی برنامهریزی و فرهنگسازی شد، این امر هم باید شامل مرور زمان شده و آرام آرام به سمت تحقق آن حرکت کنیم اما به نظرم با توجه به رویکردهای اصولی در حوزه فرهنگ در راستای اجرای منویات رهبری در گام دوم انقلاب اسلامی، زمینه برای تحقق و فراگیری چنین رویکردهایی در زمینه برگزاری محافل قرآنی و نوعی نوآوری در حوزه فعالیتهای قرآنی فراهم شده باشد.
انتهای پیام