بهمناسبت فرارسیدن محرم و ایام سوگواری امام حسین(ع)، فرصتی فراهم شد تا خبرنگار ایکنا از اصفهان گفتوگویی با زینب عطایی، نویسنده کتاب «آفتاب بر نی» داشته باشد. این کتاب، از 100 داستانک با زبان ساده و روایت اجمالی تشکیل شده و داستانهای آن درباره ولادت، امامت، شهادت و سیره و سبک زندگانی امام سوم شیعیان است. عطایی متولد ۱۳۶۲، دانشآموخته کارشناسی اقتصاد از دانشگاه اصفهان و نویسنده کتابهای «حرفهایش به دل مینشست»، «جنگی که تمام نشد»، «شقایق عاشق»، «وقت اضافه»، «پیشمرگ»، «عطشان»، «ققنوس» و «فر ایمان از فریمان» است.
ایکنا ـ داستاننویسی را از کجا شروع کردید و نخستین کار جدی شما چه بود؟
از وقتی باسواد شدم، مینوشتم. دفتر خاطرات اول دبستانم با کلماتی که هنوز کسره و فتحه و ضمه دارند، موجود است. عادت به نوشتن در سالهای دبیرستان بهصورت یادداشتهای روزانه ادامه پیدا کرد. برای همین وقتی در طرح فرهنگی «حدیث راه عشق» شرکت کردم، گروه نویسندگی و شهدا را برای فعالیت برگزیدم. مصاحبههایی را که با همسر شهید فریدون بختیاری انجام دادیم، با الهام از کتابهای «نیمه پنهان ماه» انتشارات روایت فتح، به کمک یکی از دوستان تدوین کردیم. حاصل کارمان در کتاب «حرفهایش به دل مینشست»، در سال ۱۳۸۱ به چاپ رسید.
ایکنا ـ آیا داستاننویسی را میتوان آموزش داد و شما برای داستاننویس شدن از کلاس آموزشی استفاده کردید؟
آموزش داستاننویسی به معنای آشنا کردن افراد با عناصر داستان یا برپایی کارگاههای عملی میتواند به نویسنده شدن کمک کند، ولی آنچه نویسنده برای متبحر شدن نیاز دارد، خواندن و خواندن و سپس نوشتن و نوشتن است. اولین کلاس داستاننویسی من با آقای قزلی بسیار بهیادماندنی و پر از تمرینات خلاق بود. بعد از آن هم در دورههای بسیاری شرکت کردم.
ایکنا ـ چه شد که ایده نوشتن درباره زندگی امام حسین(ع) را انتخاب کردید؟
طرح اولیه مجموعه «چهارده خورشید و یک آفتاب» که متشکل از 14 جلد کتاب داستانهای کوتاه از زندگی چهارده معصوم(ع) است، توسط آقای مهدی قزلی ارائه شد. نمیدانم چه اتفاقی افتاد که این موهبت عظیم نصیب من شد و توانستم جلد پنجم مجموعه را که به زندگانی امام حسین(ع) میپرداخت، بنویسم. فقط همین را میدانم که آن سال فکر و ذکرم امام حسین(ع) بود و کربلا. رزق و روزیای بود که هنوز بر خوان کرمش نشستهام. پیشنهاد عنوان کتاب نیز از استادم، آقای قزلی بود.
ایکنا ـ نظر شما درباره دیگر آثار موجود با موضوع زندگی امام حسین(ع) چیست؟
کتابهایی که بهعنوان منبع استفاده کردم، «بحارالانوار»، «لهوف»، «منتهیالامال» و «نفسالمهموم» بودند که نثر قدیمی داشتند. بنابراین، ضرورت وجود کتابهایی که به نثر امروز و موجز نوشته شده باشند، حس میشد. کمااینکه با وجود بعضی از مخالفتهای اولیه، کتابهای مجموعه با استقبال روبرو شدند. شخصاً از میان آثار معاصر درباره کربلا، مجموعههای «کاشوب» و «زان تشنگان» را که روایت آدمهای مختلف از عاشورا و محرم است، بسیار دوست داشتم.
ایکنا ـ چه فرصتها یا تهدیدهایی در پرداختن به موضوعات آیینی و مذهبی وجود دارد؟
اگرچه کار کردن درباره این موضوعات جذاب به نظر میرسد، ولی بهسان راه رفتن بر لبه تیغ، سخت و ظریف است. از طرف دیگر، حفظ حرمت و قداست موضوعات نیز نکتهای است که باید به آن توجه کرد. همچنین، نویسندهای که میخواهد درباره کربلا روایت بنویسد، باید با آموزههای سیاسی و اعتقادی نهضت عاشورا آشنا باشد و آن را در بستر زمانه خود تبیین کند. ما در مجموعه «چهارده خورشید و یک آفتاب»، با منتقدانی از جنس داستاننویسان روبهرو بودیم. به نظرم، منتقد آثار آیینی و مذهبی باید به این حوزه معتقد باشد، وگرنه انتقادهایش با پیشداوری همراه میشود.
ایکنا ـ چرا قالب داستانک را برای کتاب «آفتاب بر نی» انتخاب کردید؟ این قالب چه کمکی به مخاطب میکند و چه امکاناتی در اختیار نویسنده قرار میدهد؟
بیان مفاهیم والا در چنین قالبی و خلاصه کردن اتفاقاتی که در تاریخ به تفصیل بیان شدهاند، از چالشهای پیشروی این کار بود، ولی پدید آوردن کتابی که در یک نشست خوانده شود و نمایی از زندگی امام به خواننده بدهد، بسیار مغتنم بود. کتاب برای عموم نوشته شده است و از نوجوانان تا کهنسالان میتوانند مخاطب آن باشند، اگرچه قشر جوان استقبال بیشتری از آن داشتند.
ایکنا ـ اگر قرار بود اسم دیگری برای کتابتان انتخاب کنید، چه بود؟
تا به حال، به اسم دیگری فکر نکردهام. اگر بخواهم فکر کنم، در اصطلاحات شاعران پیشین گم میشوم؛ شاه شمشاد قدان، خسرو شیریندهنان، بلندمرتبه شاهی ز صدر زین افتاد.
ایکنا ـ شیوه کارتان چگونه است؟ هر روز مینویسید یا منتظر الهام میمانید؟
نوشتهای اثرگذار است که انسان را به خود بخواند و بیقرار نوشتن و گفتنش باشی. در غیر این صورت، ننوشتن بهتر است. از طرف دیگر، حین نوشتن باید تمام آنچه را بهعنوان قاعده و اصول آموختهای، کنار بگذاری؛ بعداً نوبت اصلاح و ویرایش خواهد رسید.
ایکنا ـ فرق نوشتههای بازاری و غیربازاری چیست؟ آیا نوشتههای سفارشی همان نوشتههای بازاری هستند؟
بهنظرم، این کلیشه که کتاب یا خوب است یا بازاری، باید شکسته شود. در دنیای امروز، کتاب خوب باید بازاری هم باشد، به این معنا که با تبلیغات مناسب همراه شود تا جامعه هدف آن را بشناسد.
ایکنا ـ دلیل کاهش میزان مطالعه کتاب بهطور کلی و آثار آیینی و مذهبی بهطور خاص را چه میدانید؟
دلیل اصلی کاهش کتابخوانی، سیطره عظیم شبکههای اجتماعی بر زندگانی امروز ماست، ولی هنوز هستند کتابهایی که بتوانند گوشی موبایل را از دستت بگیرند. اخیراً کتابی مطالعه کردم به نام «عزرائیل» از نیما اکبرخانی که اینچنین بود.
گفتوگو از سعید آقایی
انتهای پیام