به گزارش ایکنا، پس از اینکه ابوظبی در اقدامی که مورد انتقاد بسیاری از کشورهای اسلامی قرار گرفت، برقراری روابط سیاسی با رژیم صهیونیستی و به تبع آن به رسمیت شناختن این رژیم را اعلام کرد، بسیاری از تحلیلگران به این باور رسیدند که پروژهای جدید برای خاورمیانه طراحی شده است. در عین حال به نظر میرسد که دورنمای عادیسازی روابط ابوظبی و تلآویو در مورد مسائل مختلف اقتصادی و علمی برای سایر کشورهای عربی مانند بحرین و سودان جذاب است؛ آنچنان جذاب که به خاطر آن از آرمان فلسطین و حمایتهای خود از این ملت دست بکشند.
در این راستا آمریکا، رژیم صهیونیستی و امارات متحده عربی دوشنبه شب با انتشار بیانیهای مشترک، به توجیه سازش و عادیسازی روابط میان ابوظبی و تلآویو پرداختند. در این بیانیه مشترک ادعا شده است: «معاهده صلحی که میان امارات و اسرائیل و با حمایت آمریکا در تاریخ ۱۳ آگوست ۲۰۲۰ امضا شد، گامی شجاعانه به سوی خاورمیانه باثباتتر و شکوفاتر است».
با این همه یک چیز بیش از هر موضوع دیگری باعث شده که مسئله عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی به چشم بیاید. نزدیکی این اقدام بیسابقه سیاسی با زمان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ماه نوامبر موضوعی است که برخی کارشناسان مسائل سیاسی بر روی آن تأکید کرده و اعتقاد دارند که با وجود کارنامه نه چندان موفق آمریکا در خاورمیانه و عدم موفقیت دونالد ترامپ در حل مسائل سیاست خارجی آمریکا مانند روابط با ایران و موضوع کره شمالی روند عادیسازی میتواند به عنوان برگ برنده ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا مطرح شود.
تحت توافقنامه ابوظبی و تلآویو، امارات متحده عربی متعهد شده است در ازای تعلیق الحاق قلمرو کرانه باختری، به سمت به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی حرکت کند. امارات تنها کشور عربی نیست که رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخته است. اردن و مصر کشورهایی بودهاند که پیش از امارات این رژیم را به رسمیت شناختهاند، اما روابط قاهره و امان با تلآویو چندان که انتظار میرفت به نفع این دو کشور مهم منطقه خاورمیانه پیش نرفته است.
با وجود اینکه امارات اولین کشور منطقه خلیجفارس بوده که عادیسازی روابط خود با رژیم صهیونیستی به صورت رسمی اعلام کرده اما کشورهای دیگری در منطقه خلیج فارس همچون عربستان، عمان و بحرین (از این کشور به عنوان کشور بعدی در صف عادیسازی روابط با تلآویو نام برده میشود) به طور غیررسمی روابط خود را با رژیم صهیونیستی به خصوص در زمینه مسائل اقتصادی و فناوری داشتهاند.
رابرت اوبراین از مقامات کاخ سفید و جارد کوشنر، داماد و مشاور ارشد ترامپ در آستانه مذاکرات روز دوشنبه (10 شهریور) در ابوظبی در مورد نهایی شدن روابط رسمی رژیم اسرائیل و امارات با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی در بیتالمقدس دیدار کردند. اوبراین در این دیدار گفت: ما اعتقاد داریم که سایر کشورهای عربی و مسلمان به زودی از امارات متحده عربی پیروی کرده و روابط خود را با اسرائیل عادی میکنند. وی اسمی از این کشورها نبرد، اما مقامات صهیونیستی علناً از عمان، بحرین و سودان نام بردهاند.
معامله امارات متحده عربی با رژیم صهیونیستی بیش از هرچیز فرصتی به دولت دونالد ترامپ میدهد تا به جای ناکامیهای گذشته خود این معامله را موفقیتی ظاهری در صحنه سیاست خارجی قرار دهد. مقامات دولت ترامپ میگویند تاكتیك فشار حداكثری ترامپ با جلب مجدد اعتماد کشورهای خلیج فارس كه میخواهند بلندپروازیهای منطقهای ایران را مهار كنند، باعث شده که این توافق دیپلماتیک تاریخی رقم بخورد.
اما این همه ماجرا نیست. بیش از هر چیزی باید گفت که دولت ترامپ بعد از اینکه روابط آمریکا و رژیم صهیونیستی در دوره ریاست جمهوری اوباما با تنشهایی به خصوص در مورد موضوع صلح خاورمیانه روبهرو شد، به شدت به دنبال جلب نظر صهیونیستها بود که عملی کردن وعده انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به بیتالمقدس که به معنای به رسمیت شناختن حاکمیت صهیونیستها بر این شهر است، یکی از این تلاشها بود. به اعتقاد ریچارد گرنل(Richard Grenell)، سفیر سابق ایالات متحده در آلمان و سرپرست سابق اطلاعات ملی آمریکا علت این کار را رویگردانی دموکراتهای رادیکال از رژیم صهیونیستی در جهت جلب حامیانی از بین مخالفان این رژیم (مسلمانان آمریکا) میداند و اعتقاد دارد که ترامپ، دوستترین رئیسجمهور در تاریخ آمریکا با اسرائیل است.
دو مقام ارشد دولت ترامپ هم در گفتوگو با نشریه TIME، میگویند که آنها امیدوارند که احتمالاً قبل از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا دو یا سه کشور عرب دیگر از امارات متحده عربی پیروی کنند. یکی از این مقامات گفت: میتوانید روی زندگی خود شرطبندی کنید که بحرین، عمان و مراکش به دنبال رفتن به مسیر امارات هستند.
خالد صفوری، رئیس بنیاد منافع ملی (National Interest Foundation)، مستقر در واشنگتن هم در مورد احتمال بروز نارضایتی مردمی در کشورهای عربی که خواستار عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی هستند، میگوید: شانس کمی وجود دارد که ناآرامیهای مردمی مانع به رسمیت شناختن اسرائیل از سوی کشورهای خلیج فارس شود، زیرا مخالفان این اقدام در زندان هستند. واقعیت سیاسی روزمره این است که ایالات متحده برای همه این دیکتاتوریها (کشورهای عرب حوزه خلیج فارس) مهم است. آنها نیاز به محافظت از خود در مقابل ایران دارند و برای جلب حمایت ایالات متحده، باید طرف خوب قضیه یعنی اسرائیل باشید.
دونالد ترامپ علیرغم اینکه به عنوان رئیسجمهور غیرقابل پیشبینی و ساختارشکن مطرح شده اما کارنامه موفقی در زمینه اقتصادی به خصوص در مورد ایجاد اشتغال در آمریکا برای سفیدپوستان طبقه کارگر که در دوره اوباما به حاشیه رانده شده بودند، بر جای گذاشت، البته تا قبل از شیوع کرونا.
شیوع کرونا به معنای واقعی کلمه تقریباً تمامی دستاوردهای اقتصادی ترامپ را از بین برد و از سوی دیگر اعتراضات نژادی در آمریکا باعث شد که وجهه ترامپ تا حد بسیار زیادی مخدوش شود. هرچند نمیتوان نظرسنجیهای انتخاباتی را تعیینکننده دانست اما عقب افتادن ترامپ از جو بایدن، رقیب دموکرات وی در نظرسنجیها به نوعی زنگ هشدار را برای رئیسجمهور جمهوریخواه به صدا درآورده است.
حالا به نظر میرسد در کنار ناکامیهای بینالمللی به خصوص در مورد ایران و کرهشمالی برای ترامپ، عادیسازی روابط کشورهای عرب خلیج فارس با رژیم صهیونیستی بتواند طرفداران ترامپ را در میان مسیحیان انجیلی راضی کند یا برخی از لابیهای مرتبط با اعراب را در آمریکا را به طرفداری از ترامپ بکشاند، اما موضوع مهم نبود تأثیرگذاری کافی این توافق در کارنامه سیاست خارجی ترامپ است که بتواند آن را به عنوان یک موفقیت بزرگ دیپلماتیک برای آمریکا نشان دهد. شاید با این اوصاف باید منتظر سورپرایز اکتبر بود؛ سورپرایزی که بتواند ترامپ را در نظرسنجیها و مناظرهها به پیش بیندازد. (سورپرایز اکتبر در ادبیات سیاسی آمریکا به معنای اتفاقی است که میتواند به صورت برگ برندهای برای یکی از نامزدهای انتخاباتی عمل کرده و ورق انتخابات را به ناگاه به نفع او برگرداند)
گزارش از محمدحسن گودرزی
انتهای پیام