حجتالاسلام مجتبی سپاهی، عضو هیئت علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه اصفهان، در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، با بیان اینکه اواخر امامت امام باقر(ع) و آغاز امامت امام صادق(ع) با تحولات اجتماعی و ساختاری در جوامع اسلامی مصادف شد، اظهار کرد: در این دوران جدال میان امویان و عباسیان آغاز و در نهایت به حاکمیت عباسیان منجر شد. با توجه به انحرافاتی که در هر دو سلسله وجود داشت، تلاش امام صادق(ع) این بود که شیعیان بتوانند میراث خود را حفظ کنند. در واقع ایشان از فرصت اختلاف و درگیری میان جریانهای مخالف امامت استفاده و درسهای علمی زیادی را برپا کردند و به تربیت شاگرد پرداختند.
وی افزود: بهترین شاگردان امام صادق(ع) در مباحث کلامی، خروجی و محصول این دوران هستند. روایات حکمی و احکامی شیعه در این دوره شکل گرفت و تبیین شد و امام صادق(ع) یک دوره تفکر شیعه را به صورت منظم مطرح کرد. کتاب فقهی وسایلالشیعه از کتابهایی محسوب میشود که علما و فقهای شیعه از آن بهره میبرند و تمام احکام اسلامی به صورت منضبط و منسجم در آن مطرح شده است.
عضو هیئت علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه اصفهان اضافه کرد: معروف است که امام صادق(ع) چهار هزار شاگرد داشت، البته نه به این معنا که در یک حوزه و در یک جلسه چهار هزار نفر حضور داشتند، بلکه با توجه به ارتباطات و مجامع علمی امام، جمعا این تعداد شاگرد در درسهای ایشان حاضر میشدند. بزرگان اهلسنت مثل احمد بن حنبل، مالک، شافعی و ابوحنیفه از شاگردان امام صادق(ع) بودند و در درسهای آن حضرت حضور جدی داشتند، چون امام مباحث را به نحو مستوفایی مطرح میکرد و به دلیل قوت علمی و طرح مباحث مورد نیاز، همه آنها مشتاق حضور در این درسها بودند. حتی برخی معتقدند اگر امام صادق(ع) نبود، اهلسنت احکام حج نداشتند و احکام این حوزه را از احکام حجی که امام صادق(ع) مطرح کرد، گرفتهاند. غیر از مباحث فقهی، اندیشههای کلامی و رویههای فقهی نیز در جلسات درس امام مطرح میشد.
امام صادق(ع) خط اصیل تفکر سیاسی شیعه را مطرح کرد
حجتالاسلام سپاهی بیان کرد: بعد از حادثه کربلا، امامت به طور طبیعی دچار فشار اجتماعی شد، ولی امام صادق(ع) با یک سیاست دقیق اولاً توانست شیعه را حفظ کند، ثانیاً میراث فکری شیعه را نگه دارد و ثالثاً علوم شیعه را قاببندی کند. به گونهای که بعد از امام صادق(ع) کتب مختلفی در خصوص اصول اصلی عقاید دینی، فقه شیعی و کلام اسلامی تدوین شد. علاوه بر این، امام صادق(ع) توانست خط سیاسی و حکومتی شیعه را در آن دوره مطرح کند. در آن زمان، امویان و عباسیان با هم درگیر بوده و هر دو داعیهدار خلافت بودند و جایگاه خاص خود را در جامعه آن روز داشتند. اگر امام صادق(ع) خط اصیل تفکر سیاسی و حکومتی شیعه را در آن دوره مطرح نمیکرد، چه بسا در آینده با ابهام مواجه میشدیم. از زیباییهای این اقدام این بود که جریان سیاسی شیعه دچار تحول زیرساختی شد و امام صادق(ع) همه این کارها را در قالب مکاتب و جلسات درسی خود انجام داد.
وی تصریح کرد: بعد از امام صادق(ع) فشارهای عجیب و غریبی که از زمان امام سجاد(ع) به وجود آمده بود، مجددا شروع شد، لذا امام کاظم(ع) در حالتی از محاصره قرار گرفت و عباسیان به شدت با این خط مبارزه کردند، چون به این نتیجه پی بردند که تفکر اهلبیت(ع) تفکری متمایز است و آنها نمیتوانند از آن سوءاستفاده کنند. به همین دلیل، امام کاظم(ع) سالیان سال زندانی و شیعیان تحت فشار بودند و هیچ گزارشی راجع به برپایی مکاتب و جلسات درسی در این دوره وجود ندارد. بنابراین دوره امام صادق(ع) نقطه عطفی بود و ایشان به عنوان مغز متفکر توانست جریانسازی کند. ریشه این جریانسازی از امام سجاد(ع) و دعاهای ایشان شروع شد. در واقع دوره بعد از کربلا دوره خاصی محسوب میشود که گویا شیعه در سکوت عمیقی فرو رفت، ولی در دل این سکوت عمیق بزرگترین فریاد را در تاریخ به گوش همگان رساند که همان نظامسازی مکتب تشیع است. یعنی تشیع در زمان امام صادق(ع) به نظامی فکری تبدیل و کاملا از تفکر اهلسنت جدا شد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه مواجهه امام صادق(ع) با گروههای مختلف فکری منطبق بر منطق دقیق و عقلانی بود، گفت: در این دوره، مباحث کلامی و فقهی به شکل عقلانی و در فضایی آرام شکل گرفت و تلاش امام صادق(ع) این بود که مباحث اصیل قرآنی و روایی را از افراط و تفریط دور و آنها را به جریانی منطقی تبدیل کند. در یک کلام، ترویج بحث و مذاکره و گفتوگوی عقلانی در تفکر امام صادق(ع) در این دوره کارساز بود. بحث بر سر این بود که از ظواهر قرآن عبور شود، عقل محور اصلی مباحث قرار گیرد و حقیقت قرآن با عقل و منطق درک شود. عقلانیسازی دین به این معنا نیست که همه جا باید تابع عقل بود، بلکه امام صادق(ع) توانست با افراط و تفریطها، ظاهرگرایی و مخالفت با اجتهاد از سوی برخی گروهها مبارزه کند و به یاران خود روش اجتهاد و برداشت عقلانی از قرآن و روایات، همسو کردن و رفع تعارض آنها با هم و برآورده کردن نیازهای جامعه از طریق دین را بیاموزاند که این مسیر تا به امروز ادامه دارد.
انتهای پیام