به گزارش ایکنا؛ اخیراً آیتالله سیدکمال حیدری، از علمای قم به ارائه نکاتی در زمینه احوالات شخصی پیامبر(ص) پرداخته و مدعی شده که این احوالات شخصی، خارج از دایره سنت است. به همین مناسبت حجتالاسلام والمسلمین علی نصیری، اقدام به پاسخگویی به این ادعا کرده است که در ادامه مبحث جلسه نخست آن از نظر میگذرد؛
کلیپی از استاد سیدکمال حیدری برای بنده ارسال شد و خواستند که اگر ملاحظاتی دارم، ارائه دهم. موضوعی که ایشان مطرح کردند در مورد احوالات شخصی پیامبر(ص) و چیزی است که به اقتضائات بشری صادر شده است که اعم از فعل، قول و تقریر ایشان است و از نظر ایشان اینها جزء سنت نیستند و نباید تلقی دین و شرع به آنها بشود و اینها رویه عادی است که از هر انسانی ممکن است سر بزند.
اهمیت این بحث بسیار زیاد است. از طرفی یک مسئله کاملا کلامی است؛ یعنی مسئله عصمت پیامبر(ص) یا انبیاء(ع) و دامنه عصمت از جمله مباحث پر چالش کلامی است. هم میان علمای شیعه اختلافاتی وجود دارد و هم در بین اهل سنت. از طرفی این بحث، یک بحث حدیثی هم محسوب میشود، چون در تعبیر سنت نبوی یا حدیث داریم که تا کجا میتوانیم فعل، قول و تقریر نبی(ص) را به عنوان حدیث یا سنت شرعی تلقی کنیم که قابل استناد باشد.
برخی در این جهت قید غیرعادی را اضافه کردهاند که خواستند بگویند دامنه سنت نبوی یا ولوی شامل احوالات شخصی نمیشود. پس این مسئله جنبه حدیثی هم پیدا میکند. جنبه اخلاقی هم دارد. مسئله این است که وقتی به سنن پیامبر(ص) و رفتارها و رویهها و نشست و برخاستها وارد میشویم، تا کجا میتوانیم به اینها استناد کنیم و به اینها رنگ و بوی اخلاقی بدهیم که قابل عمل باشد.
همچنین جهت فقهی هم دارد و آن اینکه در بحث فقه، در احکام خمسه یعنی واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباه دنبال این هستیم که اینها را مستند به استنادات شرعی کنیم و بعداً عقل و اجماع نیز مطرح میشود. اما مهم آیات و روایات است که عمده هم روایات است. اگر دامنه سنت نبوی را وسیع بینگاریم و برایش محدودیت قائل نشویم که بحث اقتضائات بشری را خارج نکنیم، تمام آنچه از پیامبر(ص) صادر شده را میتوانیم در حوزه فقه مطرح کنیم و به آن استناد کنیم و قابل عمل باشد.
مثلاً نوع گذاشتن موی پیامبر(ص) که تا کجا بوده است. اینکه ایشان فرق میگذاشته و یا اینکه چطور راه میرفته و چطور مینشسته و یا خندههای ایشان چطور بوده است که اینها به نظر آقای کمال حیدری نظرات شخصی محسوب میشود. اگر کسی اینها را از سنت خارج بداند، نمیتواند در فقه به اینها استناد کند، چون صبغه شرعی پیدا نمیکند، اما اگر کسی معتقد باشد اینها جزء سنت است، میتواند در فقه به آنها استناد کند.
این مسئله حداقل از چهار منظر بحث کلامی، حدیثی، اخلاقی و فقهی قابل طرح است و به اینها باید تفسیر را نیز اضافه کرد. یعنی ببینیم دامنه اطاعت از رسول خدا(ص) که در آیه قرآن به آن اشاره شده، چقدر است. یا آیهای که میگوید سخن پیامبر(ص) وحی است، آیا اقتضائات بشری پیامبر(ص) نیز همینطور است یا وقتی میگوید هر آنچه رسول میدهد بگیرید، چنین سعهای دارد که همه آنچه از نبی صادر شده را بگیرد یا خیر؟ پس میشود پنج منظر. بنابراین یکی از پر چالشترین بحثها است که قابل بررسی و واکاوی است.
وقتی در سال 82، کتاب حدیثشناسی را مینوشتم، متوجه شدم برخی از بزرگان در توضیح حدیث، قید غیر العادی را آوردهاند، چون آقای حیدری در یکی از ادعاهای خود دارند که هیچ یک از علمای شیعه نگفتهاند که احوالات شخصی و اقتضائات بشری پیامبر(ص) خارج از سنت است و میگویند همه اینها سنت است، اما اینطور نیست. یعنی بزرگانی را داریم که در تعریف حدیث کلمه غیر العادی را اضافه کردهاند.
کتاب رساله فی درایةالحدیث، جلد دو، صفحه 287 و همچنین صفحه 363 منبع خوبی است. نویسنده این اثر، رسالههای علمای شیعه را در زمینه درایةالحدیث آورده است و در دو جا این مسئله مطرح شده است که حدیث را که معنا میکنند غیر العادی را اشاره میکند. در جای دیگر نیز برای سنت این قید را میزنند. اما این قید منظور دارد و میخواهند بگویند آن دسته از فعل و قول و یا تقریر نبی که در حوزه امور عادی و طبیعی و بشری است، جزء حدیث نیست و باید خارج شود.
اما بنده در کتب خود تأکید کردم که ادعای ما این است که دامنه سنت برآیندی از دامنه عصمت است. یعنی عصمت پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) را تا هر کجا ببرید، سنت پیامبر(ص) نیز با آن میرود. اگر عصمت را مطلق بگیرید و بگویید هر آنچه از پیامبر(ص) صادر میشود، جنبه عصمت دارد که فعل و سخن و تقریر او آینه تمامنمای حق است، سنت نیز همین را شامل میشود و بنده نیز همین اعتقاد را دارم که نمیتوانیم در عصمت نبی شکاف ایجاد کنیم و این عصمت، اطلاق دارد و اگر این ادعا را قبول کنیم، یعنی سنت نیز اطلاق دارد.
یعنی هر آنچه از او صادر میشود حجت است و عصمت یعنی آنچه از ایشان صادر شده است، همه در منظر الهی است و خدا آن را تأیید میکند و گویی سخن و فعل و تقریر خودش میداند و اگر اینطور است، من متدین چرا نباید به آن استناد کنم. اما اگر کسی دامنه عصمت را تا آنجا توسعه ندهد، مانند آقای سیدکمال حیدری، در نتیجه سنت نیز مطلق نخواهد بود، به این معنا که سنت میآید تا جایی که به تعبیر ایشان، از حالت حوزه بشری وارد نشود.
بنابراین این مسئله سابقه دارد و در برخی از جلسات در حضور برخی از فضلا بودیم که عموماً همین نظر را دارند و تفوه کردند به اینکه پیامبر(ص) حالات شخصی دارد و اینها جزء سنت حساب نمیشود و پیامبر(ص)، اما دوباره در این جلسات تأکید کردم که اینها اشتباه است و همانطور که عمصت محدودیت ندارد، سنت نیز همینطور است.
انتهای پیام