«هنر را در خدمت مفاهیم انقلابى باید قرار داد. مفاهیم انقلابى عالیترین مفاهیمى است که به درد انسانها میخورد، به درد مردم میخورد؛ هنر را در خدمت این [مفاهیم] باید قرار داد... گاهى اوقات هست که وقتى هنر در خدمت یک کارى قرار میگیرد، آن کار اعتلا پیدا میکند، یعنى ارزش معنوى آن کار، آن حقیقت، آن فکر یا آن شعار بیشتر میشود. [رهبر معظم انقلاب؛ ۱۳۹۲/۱۱/۲۱].»
بیستم فروردین، در تقویم فرهنگی کشورمان مصادف با سالروز شهادت سید شهیدان اهل قلم، شهید مرتضی آوینی و مصادف با «روز هنر انقلاب» است. روزی که به پیشنهاد و تأیید مقام معظم رهبری در تقویم فرهنگی کشورمان ثبت شد.
این خود بهانهای دیگر برای نگریستن بر ردپای درخشان بزرگمردی است که چه در ساحت سلوک و زیست خود، دو جهان متفاوت را پیش و پساز انقلاب شکوهمند اسلامی و در ساحت آشنایی با اندیشههای بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی سپری کرد، چه در سالهای همراهی با جایگاه فرهنگ و هنر انقلاب در حوزه تلاش برای بازتاب منویات، داشتهها و بُنمایههای تفکر انقلابی به زبان زیباییشناسانه فرهنگ و هنر و چه در مقام شکلگیری مراکز و ارگانهایی چون «حوزه هنری» و «بنیاد فرهنگی روایت فتح» در قالب کار سازمانی، یادگارهای ارزشمندی را برای تاریخ معاصر کشورمان از خود به یادگار گذاشت.
قرار گرفتن در این ایستگاه تقویمی و همراه شدن با نامی چون سیدشهیدان اهل قلم همسو با هفته هنر انقلاب؛ بهانهای شد تا خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) در جایگاه دعوت از دو هنرمند و فعال فرهنگی از نسل دوم و سوم انقلاب اینبار ورای گفتوگوهای آشنا و همیشگی به مناسبت قرار گرفتن در این ایستگاه تقویمی، ردپای شهید آوینی را در فرهنگ و هنر انقلاب، خاصه در مواجهه با نسلی که نه زمانه او را درک کرده است و نه در هنگامه بزنگاههایی چون وقوع تاریخ انقلاب و حماسهسازی هشت سال دفاع مقدس به دنیا آمده بودند که بتوانند آن شرایط را درک کنند؛ اما امروز، هنوز در مواجهه با قرار گرفتن نامی چون شهید مرتضی آوینی به رسم ادب و احترام کلاه از سر برمیدارند و فصلی دیگر از آنها تلاش میکنند تا قلم، نگاه، بینش و اندیشه خود را به شهید آوینی نزدیک کنند.
همه اینها بهانهای برای میزگرد تعاملی ایکنا با محمدجواد شاهمرادی، شاعر و مدیر مرکز هنری معاونت استانهای حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و امین سلیمانیفارسانی، پژوهشگر هنر و از مدیران حوزه هنری شد که بخش نخست آن در ادامه از خاطر شما میگذرد.
ایکنا: جناب سلیمانیفارسانی بحث را با شما آغاز کنیم و زیست، منش و سلوک شهید مرتضی آوینی را برای آغاز این گفتوگو به میان آوریم. زیستی متفاوت که در آن شاهدیم در ساحت سالهای قبل و بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، بعد از آشنایی سید شهیدان اهل قلم با بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی؛ شیفتگی او به مبانی اسلام و انقلاب تا جایی پیش رفت که درنهایت برای او ثمرهای جاودان چون شهادت با خود به ارمغان آورد. در همراهی با زیست، سلوک و منش شهید آوینی به چه نکاتی که امروزه هنوز هم برجسته، ماندگار و جاودانه است میتوان اشاره کرد؟
صاحب سبک و صاحب اندیشه بودن شهید مرتضی آوینی یکی از جاودان یادگارهای ماندگار او برای نسل خود و نسلهای بعد است. حتی معتقدم اگر او زمانی را فقط برای نوشتن فلسفه، دیدگاه و اندیشهاش میگذاشت شاید ما امروز میتوانستیم درباره فلسفه و جایگاه اندیشه در زیست شهید آوینی به صحبت بنشینیم؛ اما نکته مهم در این میان آن است که او یکی از نخستین افرادی بود که در همان روزها، هفتهها و ماههای نخست پیروزی انقلاب تا چند سال نخست آن فعالیت محوری خود را بر «هنرگردانی» استوار کرد.
منظورم آن است که شهید آوینی همواره تلاش داشت تا افراد هنرمند را به بهانههای مختلف گرد هم آورد؛ در قالب گعدههای هنری، دست به بروز، ظهور و تبلور آثار هنری با محور انتقال مفاهیم انقلاب اسلامی بزند؛ یا خروجی آن جمع، به خروجی آثار مختلف هنری با محوریت بازتاب معارف و اندیشههای انقلاب اسلامی منتج شود. این ویژگی شهید آوینی در ادامه تأثیر بسیار بالایی در استمرار و قوام هنر انقلاب داشت و بدیهی است که بهعنوان یکی از شاخصهای هنر انقلاب آن را در نظر بگیریم. شاخصی که سبب شده تا هرساله همزمان با سالروز شهادت او این روز را به عنوان «روز هنر انقلاب» معرفی کنیم.
ایکنا: جناب شاهمرادی؛ آغاز بحث با شما را بر همنشینی روز 20 فروردین همزمان با سالروز شهادت مرتضی آوینی با نامگذاری این روز به نام «روز هنر انقلاب» استوار کنیم. از زاویه دید شما دلیل این همنشینی و نامیدن این روز به نام روز هنر انقلاب چیست؟
گمان میکنم در مواجهه با سید شهیدان اهل قلم با چند شهید آوینی مواجه هستیم. نخست؛ نگریستن بر کالبد جسمی و روح متعالی شهید آوینی به عنوان فردی که سیر تحولی متفاوتی، با تأمل به شیوه زیست او در سالهای قبل و بعد از انقلاب اسلامی در مسیر زندگی خود داشته است.
در این بحث؛ تمرکز نگاه من بر مسئله سلوک عرفانی استوار است. آنچنان که در «اسفار اربعه» ملاصدرا نیز درباره سیر سلوک عارف به آن اشاره شده است. نخست؛ «سفر به مردم»؛ سپس «از مردم به سوی الوهیت، عرش و دریافت معنویت الهی»؛ و در خاتمه «بازگشت به مردم و در اختیار قرار دادن و انتشار آن معارف میان آنها.»؛ این شاید نخستین تصویری است که باید در ساحت اندیشیدن به نامی چون شهید مرتضی آوینی بر آن متمرکز باشیم.
میدانیم که شهید آوینی در سالهای قبل از انقلاب اسلامی، زیستی متفاوت داشته است؛ اما آشنایی او با امام راحل(ره)، اندیشهها و افکار ایشان درباره مسیر و ماهیت انقلاب و بازنمایی شکوه معارف اسلامی در مسیر هدایت امت، باعث انقلابی در درون شهید آوینی شد. انقلابی که مسیر متفاوتی را در تحول زیست شخصیتی او با خود به همراه داشت.
دوم؛ آقای سلیمانی در صحبتهای خود به «میانداری» و «هنرگردانی» شهید آوینی اشاره داشت. این یکی دیگر از وجوه خاصی است که با نام او گره خورده و بخشی دیگر از ابعاد چندوجهی شخصیت شهید آوینی را به خود اختصاص میدهد. نمیخواهم بگویم که شاخصه هنرمندی این است که آن فرد -هنرمند- «میاندار» و «هنر گردان» باشد؛ اما این خصوصیت، ارزش افزودهای است که این ویژگی را نیز میتوان به پایِ نامِ شهید آوینی نوشت.
سوم؛ جلوه برجستهتر و مشهورتری که از شهید آوینی اغلب مردم با آن آشنا هستند وجه هنری او است. وقتی میگویم هنر اینجا به شکل خاص به مستندسازیهای او اشاره دارم. مستندهایی که باعث شد عموم مردم با این وجه هنرمندانه شهید آوینی بیشترین آشنایی و قرابت را داشته باشند.
وجه چهارم؛ که میتوان به ابعاد وجودی شهید آوینی آن را نسبت داد و به تمامقد او را رصد کرد به مؤلفه «شاعر» بودن او بازمیگردد. میدانیم که او دست به قلم و تجربیاتی در عرصه سرودن شعر داشته، یعنی دارای روحیه شاعرانه بود. هرچند شاید این وجه به در مواجهه با دیگر وجوه او چندان جنبه جدی، عینی و عملیاتی پیدا نکرد اما نمیتوان این وجه را از شهید آوینی نادیده گرفت. وقتی بر این مؤلفه تمرکز کنیم میتوانیم ارتباط شهید آوینی را با عوالم عرفانی بیشتر مورد درک و رصد قرار دهیم.
پنجمین وجه شخصیتی شهید آوینی؛ وجه نظری و نظریهپردازی او است. صادقانه میگویم تخصصی ندارم که بخواهم خود را در مقام داور قرار دهم و بگویم چقدر نظریههای شهید آوینی از بعد فلسفی و عرفانی برآمده از تفکری نوآورانه بوده یا او نیز از اقیانوس بیکران عرفان اسلامی و ایرانی بهره برده و به قول خود عُرفا ریزهخوار این خوان گسترده بوده است. اما آنچه مهم است همان وجه تلنگر ذهنی زدن اندیشه و نگرش شهید آوینی به دیگر افراد، خاصه افرادی که اهل اندیشه و مداقه در عوالم قلب و ذهن در ساحت مبانی معنوی و عرفانی هستند. این مولفه مهم را نیز باید به پای بزرگی چون شهید آوینی نوشت. او در حوزه نظریهپردازی به دنبال ساخت اندیشهها و نوسازی مسئله تفکر در ساحت هنر فرهنگ و ادب انقلابی است.
حال بازمیگردم به پاسخ پرسش شما؛ اینکه چرا روز شهادت شهید آوینی بهنام «روز هنر انقلاب» نامگذاری شده است. میدانیم که این نامگذاری توسط رهبر معظم انقلاب به مناسبت سالروز شهادت شهید آوینی مطرح و ماندگار شده است.
اجازه بدهید خاطره و روایت کوتاهی را تعریف کنم. در جمعی از اهالی فرهنگ، هنر و قلم که به محضر مقام معظم رهبری رسیده بودند؛ معظمله در آن جمع -بدون آنکه بدانند حاج مرتضی آوینی نیز در آن جمع حاضر هستند- به این مسئله اشاره میفرمایند که آن فردی که متنِ روایتهای مستند «روایت فتح» را مینویسد و خوانش میکند؛ بهویژه آن حسی که از خوانش آن متنها برمیآید بازتابدهنده روح و وجود فردی است که به آنچه نوشته و میگوید از جانودل اعتقاد و اعتماد دارد.
همین روایت کافی است تا دریابیم آن جانِ کلام نوشتهها در قالب روایتهای مستند «روایت فتح» مهمترین وجه تمایز آن مستند با دیگر مستندهای مربوط به دوران دفاع مقدس است. همچنین به اشارهای که پیش از این به تجربیات قلمی شهید آوینی در عرصه کتاب و شعر داشتم نیز توجه داشته باشید. درمجموع وقتی تمامی این مولفهها را کنار یکدیگر قرار میدهیم متوجه میشویم همانطور که حضرت آقا به زندهنام «سیدحسن حسینی»، سیدالشهدای اهل شعر لقب دادهاند؛ با چنین مقایسهای، وقتی وجه نویسندگی شهید آوینی را مد نظر قرار میدهیم با توجه به شناخت از آثارش و بروز و ظهوری که معانی عرفانی و فلسفی آن آثار دارند، همگی مؤید این نکته است که نامگذاری روز شهادت مردی چون شهید سیدمرتضی آوینی به عنوان سید شهیدان اهل قلم به عنوان «روز هنر انقلاب»، یکی از بهترین مناسبتها برای این نامگذاری است.
ایکنا: جناب سلیمانیفارسانی از فرازهای گفتههای آقای شاهمرادی وام میگیرم و این پرسش را با شما مطرح میکنم که در این مسئله تردیدی وجود ندارد که بعد از آشنایی مخاطبان و خاصه نویسندگان و اهالی قلم با آثار مکتوب و روایتهای شفاهی و مکتوب شهید آوینی، بسیاری بر مدار تقلید و تکرار از او برآمدند. اما روی دیگر سکه، تأثیر و تأثری است که ادبیات، روایت و قلم شهید آوینی بر نویسندگان نسل دوم و سوم انقلاب گذاشته است. از این تاثیر و تاثر نویسندگان بعد از شهید آوینی از آثار و قلم او بگویید؟
ما همچنان جوانهایی را داریم که علاقهمند به شهید آوینی هستند و تلاش میکنند تا خود و قلمشان را به او نزدیک کنند.
چندی پیش به بهانه برای نگارش مقالهای درباره تئاتر انقلاب به همراه آقای «سیدعلی سیدان» به خوانش مقاله شهید آوینی در حوزه تئاتر نگاهی داشتیم. برای ما عجیب بود که گویا این مقاله هیچگاه تاریخ مصرف ندارد و پایانی برای آن نمیتوان متصور بود! شهید آوینی به فراخور دغدغههای متعدد ذهنی، ذهنی پویا و اندیشه جوشانش؛ در شعر، در تئاتر، در مستند و سینما یا در مقام داستاننویسی ورود میکند و از این زاویه میتوانیم او را به مثابه دایرهالمعارفی در حوزه تولید آثار فرهنگی و هنری با محوریت انقلاب خطاب قرار دهیم. همین مولفه نیز خود میتواند یکی دیگر از وجوه ممتاز، برجسته، رمز مانایی و جاودانی نامی چون شهید آوینی باشد. پس با این مؤلفهها تأثیر او بر فرهنگ، هنر و ادب انقلاب غیر قابل کتمان است.
همین رصد استمرار برای تکرار و تولید آثاری مانند مستندها، کتابها و مقالههای شهید آوینی در آثار جوانان و نویسندگانی که تلاش میکنند تا قلم خود را همسو و همراستا با قلم شهید آوینی چه در شکل و شیوه روایت و چه بهرهمندی از نگاه عرفانی و فلسفی وی در نگارش آثار قرار دهند؛ آن هم بعد از گذشت بیشاز سه دهه از شهادت شهید آوینی ادامه دارد و آن را شاهد هستیم و این تنها ادعای کلامی نیست. حتی با قطعیت میتوان گفت که این جریانسازی را به وضوح میتوانیم در میان تولیدات فرهنگی و هنری امروز کشور نیز شاهد باشیم.
کمی به عقب برگردیم. به سالهای شکلگیری حوزه هنری که بازهم یکی از اصلیترین بانیان آن شهید آوینی بود. امروز هم وقتی با بزرگان و نامآوران عرصه فرهنگ و هنر به بهانههای مختلف در حوزه هنری نشستی برگزار میشود؛ هر یک روایتی، خاطرهای یا یادی در مسیر شکلگیری حوزه هنری و رسالت این نهاد فرهنگی با محوریت هنر انقلاب را با نام شهید آوینی گره میزنند. تقریباً نمیتوان نشستی را پیدا کرد که در آن نام و یادی از سید شهیدان اهل قلم میان همراهان امروز حوزه هنری برده نشود.
تأثیرگذاری شهید آوینی در شکلگیری سازمانهای فرهنگی و هنری امروز؛ حال با نام حوزه هنری یا بنیاد فرهنگی روایت فتح؛ نشان میدهد که شهید آوینی همیشه یک پای کار فرهنگ و هنر انقلاب بوده است. امروز شاید شاهد بزرگ شدن این نهادها در شکل جذب هنرمندان و فعالیتهای هنری باشیم؛ اما ریشه و پایه اصلی آن با نام شهید آوینی گره خورده است.
تأثیر شهید آوینی در روند خلق و تولید آثار فرهنگی و هنری منبعث از مبانی فکری و اعتقادی انقلاب در رشتههای مختلف بسیار مشهود است. همین مهم لزوم کار کارشناسی و تحقیق جامعی را میطلبد که جمعی گرد هم آیند و در آثار مختلف فرهنگی و هنری با نام انقلاب به شکل مستقیم و غیر مستقیم تاثیر افکار، آراء، نظریهها و آثار شهید آوینی بر دیگر تولیدات رشتههای مختلف هنری را مورد کاوش قرار دهند.
ایکنا: آقای شاهمرادی شما را با به عنوان یک شاعر و هنرمند خطاب قرار میدهم. در صحبت پیشین خود به تجربه شاعرانگی شهید آوینی اشاره کردید و آنکه در مواجهه با دیگر تجربیات او، کمتر مجالی برای بروز، ظهور و یا بیان میان کارشناسان و اهالی ادب پیدا کرده است. اگر بخواهید نگاهی بر تأثیرگذاری بینش و اندیشه شهید آوینی بر جریان شعر و شاعران دهههای انقلاب داشته باشید به چه نکته یا نکاتی اشاره میفرمایید؟
نخست باید این را بگویم که وصف شاعری شهید آوینی فقط در روایتهای این و آن است. باز هم صادقانه میگویم چون بهشخصه متن شعری از شهید آوینی ندیدهام، پس نمیتوانم داوری درباره عیار شعر و شاعری او داشته باشم. پس با توجه به همین نکته؛ نمیتوان به شکل مستقیم گفت که شعر شهید آوینی بر شعر شاعران دیگر چه تأثیری گذاشته است. اما وجه دیگر این مسئله غیرقابلانکار است! و آن مؤلفهای چون اندیشه، نگرش، بینش و نظریههای شهید آوینی در حوزه فرهنگ و هنر انقلاب که قطعاً تجلی آن را در حوزه شعر انقلاب نیز شاهد بودهایم.
با توجه به سخنان خود شهید آوینی و آثار او این مسئله را عرض میکنم که گمان میکنم آن شیفتگی و شوریدهگی مجنونواری که در تمامی هنرمندان وجود دارد در سید شهیدان اهل قلم هم به نوعی تجلی و بروز داشته است. این مهم را با مثالی از زندگی شهید آوینی تکمیل میکنم. درنگ و تامل بر حرکت و پویایی حاج مرتضی آوینی در گذار از یک شاخه هنری به شاخه هنری دیگر که در همین گفتوگو وصفش رفت؛ از حوزه شعر و داستان تا مستند، سینما و ساحت نظریهپردازی؛ همه و همه بازتابدهنده این مهم است که گویا شهید آوینی به مثابه پرنده و مرغی است که به هر دری میزند تا مطلوب خود را پیدا کند. انگار وارد هر هنری میشده قرار نداشته است. در برخی از گفتهها و نوشتههای شهید آوینی این مضمون وجود دارد که هنر نباید حجاب شود. پس احساس میکنم او به هر شاخه هنری که ورود میکرده، این احساس را داشته که این ظرف تحمل دیدگاه و اندیشه ذهنی او را ندارد!
به همین سبب معتقدم آنچه که باعث آرامش بیشتر برای شهید آوینی بود و جلوهگری بیشتری نیز در آثارش چون مستندها و آثار قلمی او داشت، توجه به این مهم است که جایی میتوان رهاتر به مؤلفهای پرداخت که فارغ از جلوه هنری آن که برآمده از بطنِ «فرد هنرمند» است به برون از خودِ فرد -هنرمند- و فراتر از انسان نگاه کرد. به همین سبب، متن و نثر او بیشاز آنکه بازتابدهنده خود نگارندهاش، یعنی شهید آوینی باشد؛ بازتابدهنده محیط اطراف و پیشاروی او و اتمسفر فضای انقلاب است.
یعنی آن چیزی که مطلوب شهید آوینی است، آن نگاه قدسی، نظریهها و همان چارچوبهایی است که شهید آوینی به آنها تعلق خاطر داشت. آرائی که در تمام زیست و سلوک فرهنگی و هنریاش از آنها فاصله نگرفت. بر اساس همین گفتهها است که سخت معتقدم، هم قلم شهید آوینی؛ هم جایگاه نظریهپردازی او و هم بهرهبردن از مَشرب فکری عرفانی و اسلامی که در هزارههای تاریخ فرهنگ و تمدن ایرانزمین وجود داشت؛ همه دستبهدست یکدیگر داده تا بازتابدهنده دغدغه او باشند. دغدغهای که تأثیرگذاری آن را به واسطه کلام و قلمش بهعنوان مهمترین جریان تأثیرگذاری شهید آوینی بر حوزه فرهنگ و هنر انقلاب مینامیم و میدانیم.
اما در نقطه مقابل اگر بخواهیم به این پرسش پاسخ دهیم که دیگران از آثار، اندیشه و نظریههای شهید آوینی چه بهرههایی گرفتهاند باید از زاویهای دیگر به بحث نگاه کنیم. آقای سلیمانیفارسانی به خیرات و برکات حضور شهید آوینی در زمان حیاتش بر حوزه فرهنگ و هنر؛ از جمع کردن هنرمندان تا دعوت آنها به تولید آثار هنری و یا تأسیس محیطهای فرهنگی و هنری چون حوزه هنری یا بنیاد فرهنگی روایت فتح اشاره داشتند؛ اما من معتقدم باید فراتر از این دایره محدود به این جنس از تاثیرگذاری نگاه کنیم.
این امر بدیهی است و همه بر آن اشراف دارند که هر اثر هنری که تولید میشود، در تاریخ به حیات خود ادامه میدهد. با این امر بدیهی میتوان به قطعیت گفت هر کسی با آثار شهید آوینی مواجه شده است از وجوه مختلف این آثار تأثیر گرفته است. خوانندگان متون شهید آوینی یا بینندگان مستندهای شهید آوینی به همان میزان از آثار و اندیشه او تاثیر گرفتهاند که امروز نیز شاهد هستیم که نسلهای جوانی که شهید آوینی را ندیدهاند و یا آن زمینههای اجتماعی مانند انقلاب و دفاع مقدس را درک نکرده و ندیدهاند نیز همچنان از اندیشه و آثار شهید آوینی چه در حوزه مستند و چه آثار قلمی تأثیر میپذیرند!
این بازتابِ آثارِ شهید آوینی در وجوه هر هنرمند، نویسنده و شاعر و ترجمان دیگری از آن تأثیرپذیری آثار حاج مرتضی در شرایط امروز جامعه ما؛ به تحقیق بازتابدهنده آن گنجینهای است که در بطن و متن نوشتهها و آثار تصویری بهجامانده از شهید آوینی وجود داشته و در تاریخ به حیات خود ادامه داده است. در حقیقت این همان راز و رمز نامیرایی آثار شهید آوینی است.
پایان بخش اول....
گفتوگو از امین خرمی
انتهای پیام