وقایعنگاری از سینمای جنگ یکی از اتفاقات مهم ژانر دفاع مقدس است که عموماً در تولیدات این حوزه به شکلی مطلوب مورد توجه قرار نمیگیرد اما کارهایی که توانستهاند بر واقعیت تکیه زده و راوی اتفاقات رخداده باشند در سینما ماندگار هستند. در این میان فیلم سینمایی «پالایشگاه» ساخته مهرداد خوشبخت که هماکنون روی پرده سینماهای کشور است از جمله فیلمهایی است که قابل تعمق است.
این فیلم که نخستین بار در جشنواره فجر چهلویکم با نام «گلهای باوارده» به نمایش درآمد توانست دو سیمرغ بلورین جلوههای ویژه بصری و جایزه ویژه دبیر جشنواره را از آن خود کند. مطلب زیر نقدی اجمالی برای این فیلم دفاع مقدسی است.
داستان در روزهای ابتدایی جنگ میگذرد. آبادان در محاصره است. عدهای میگویند برای اینکه پالایشگاه دست عراقیها نیفتد باید آن را از بین برد اما عدهای از مهندسان پالایشگاه تلاش میکنند تا حافظ این سرمایه ملی باشند. عدهای از کارکنان شرکت نفت در شرایط جنگی بدون اینکه مأموریت یا دستوری داشته باشند، شخصاً تصمیم میگیرند قطعات آکبند تمام انبارهای پالایشگاه آبادان را از محاصره شهر خارج کنند...
فیلم دارای چند شخصیت است که داستان به روابط آنها گره خورده و فیلم تلاش کرده روایتی که از موضوع دارد به دور از شعارهای رایج باشد. برای همین هم داستانش قابل باور است. نقاط اوج و فرودی که برای قصه انتخاب شده بر جذابیت کار افزوده است. همچنین گرههایی که کارگردان در قصه میاندازد باعث شده انتهای فیلم برای مخاطب قابل پیشبینی نباشد.
«پالایشگاه» قصه را با درام درآمیخته است. روابط که بین قهرمانان قصه وجود دارد چنین امری را در فیلم رقم زده است. البته در شکل روایی قصه میشد ضرباهنگ بهتری داشت تا کار ریتم تندتری پیدا کند. نکته دیگری که پیرامون داستان این فیلم قابل بیان است به شخصیتپردازی فیلم برمیگردد. شخصیتها در فیلم از تیپسازی دور هستند، برای همین تماشاگر آنها را باور کرده و پس نمیزند.
درباره مباحث فنی کار در آغاز به چند امتیاز فیلم اشاره میکنم و همچنین برخی نقاط ضعف فیلم هم بیان میشود. کارگردانی مهرداد خوشبخت به مراتب از کار قبلی بهتر است. به ویژه در چیدن دکوپاژ و میزانسن پیشرفتهای خوبی را در کار فیلمساز شاهد هستیم. کارگردان همچنین در هدایت بازیگران خوب عمل کرده هرچند در انتخاب برخی نقشها میتوانست گزینههای بهتری داشته باشد.
درباره بازیهای «پالایشگاه» باید از بازی خوب بانیپال شومون و امیررضا دلاوری به نیکی یاد کرد به ویژه اکتهای بیرونی شومون خوب ازکاردرآمده و غلو شده نیست. جدا از این دو نقش باید به نادر سلیمانی هم نمره قبولی داد اما درباره دیگر نقشها میشد اتفاقات بهتری رقم بخورد البته موانع که بر سر راه تولید فیلمهای دفاع مقدسی بهویژه در امر کمبود بودجه وجود دارد تا حدودی این مسئله را توجیه میکند.
درباره این کار یک امتیاز ویژه وجود دارد. آن نیز جلوههای ویژه فیلم است. برخی آثار به واسطه بودجههای که در اختیارشان است صحنههای انفجار بسیار عظیمی دارند و توانستهاند مخاطب را تحت تأثیر قرار دهند اما این مهم برای کاری با پروداکشن بالا چندان عجیب نیست ولی کاری که چندان بودجهای ندارد اما بازهم میتواند مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد به نظر از نقاط قوت فیلم محسوب میشود.
«پالایشگاه» در امر فیلمبرداری هم امتیازات خوب خود را دارد. در بخشهای از فیلم نیاز بوده، دوربین حرکتهای بسیاری تندی داشته باشد به ویژه در صحنههای انفجار این امر الزامی بوده است. در «پالایشگاه» حرکت دوربین آزاردهنده نیست. درباره موسیقی فیلم هم میتوان به فیلم نمره قبولی داد. جدا از نکات مثبت تدوین فیلم نیز میتوانست بهتر باشد به ویژه برخی صحنههای غیرضروری، بودنشان در فیلم ضروری نبود و کارگردان میتوانست آن صحنهها را نگیرد. همچنین در بحث رنگ و صدا، میتوانست اتفاقات بهتری در کار رقم خورد.
درباره محتوای فیلم یک نکته ویژه وجود دارد. در «پالایشگاه» دشمن را به صورت عینی چندان نمیبینیم، اتفاقی که دست کارگردان را برای درام بسته نگه میدارد اما کارگردان توانسته با فضاسازی درست روایتی خوبی از اتفاقات آغاز جنگ داشته باشد. همچنین در فیلم برخی از موضوعات بیان میشود که شاید در چند سال پیش بازگویی آنها مقدور نبود. نکتهای دیگری که در این فیلم به آن توجه شده برخی تصمیمات اشتباه در زمان جنگ است که به ما ضربات بزرگی وارد کرد.
برای تولیداتی که میخواهند روایتگر گوشهای از هشت سال دفاع مقدس باشند حتماً ویژگی حماسه اصلی مهم و اساسی است اما حماسهسرایی نباید با کوچک شمردن دشمن یا اغراق درآمیخته شود. میتوان حماسه داشت بدون اینکه چیزی از حقیقت کاست. این خواسته تا حدی در «پالایشگاه» رقم خورده است.
سخن پایانی؛ این روزها سینمای کشور در اختیار سینمای کمدی است و آثار جدی به ویژه انقلابی و دفاع مقدسی فرصتی برای خودنمایی ندارد. این موضوع برای سینمایی که مدعی انقلابی بودن است فاجعهای بزرگ محسوب میشود.
به قلم؛ داوود کنشلو
انتهای پیام