قرآن ظرفیت فراوانی برای جذب مسیحیان دارد/ ماجرای گریه بانوی مسیحی با دعای کمیل + صوت
کد خبر: 4190931
تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱۴۰۲ - ۰۸:۴۳
حجت‌الاسلام احمد رهدار در گفت‌وگو با ایکنا:

قرآن ظرفیت فراوانی برای جذب مسیحیان دارد/ ماجرای گریه بانوی مسیحی با دعای کمیل + صوت

عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) گفت: رهبر معظم انقلاب در نامه‌ای که به جوانان اروپا نوشتند، فرمودند بدون واسطه به متن قرآن مراجعه کنید تا متوجه شوید آیا قرآن آنگونه که برای شما گفته‌اند کتاب خشونت است؟

احمد رهدار
ادیان الهی اشتراکاتی با یکدیگر دارند، هم در حوزه اصول و هم در برخی آداب و امور اخلاقی. گرچه بسیاری از احکام و اصول اعتقادی ادیان دیگر تحریف شده و حتی کتاب مقدس آنها نیز با تحریف زیاد همراه بوده است ولی باز می‌توان از لابه‌لای متون و معارف آنها، نشانه‌هایی از الهی بودن به دست آورد.
 
حجت‌الاسلام والمسلمین احمد رهدار؛ عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) در گفت‌وگو با خبرنگار ایکنا، به بیان نکاتی درباره جایگاه انبیای دیگر ادیان در اسلام و نیز ارتباط اسلام و مسیحیت پرداخت که در ادامه حاصل این گفت‌وگو را می‌خوانیم؛
 
 
براساس باور عموم مسلمانان و مخصوصاً شیعیان، همه انبیا(ع)، در حکم یک پیکر هستند و اگر یکی از آنها را قبول نکنیم همه اعتقادات ما زیر سؤال می‌رود همانگونه که باید همه اجزای نماز را بخوانیم و اگر چنین کاری نکنیم نماز ما مقبول نخواهد بود. حضرت عیسی(ع) هم یکی از آن پیغمبران و البته یکی از پیامبران اولوالعزم است. قرآن کریم هم حضرت عیسی(ع) را بر خلاف خود مسیحیان، نه خدا و نه فرزند خدا، بلکه عبدالله معرفی کرده است همانگونه که پیامبر خود ما را عبدالله معرفی کرده است یعنی هر دو پیغمبر، رسول، جهانی و در عین حال بنده خدا هستند و اراده الهی بر آنها حاکم است. 
 

تفاوت دیدگاه مسیحیان و شیعیان درباره عروج حضرت مسیح

تفاوت مهم دیدگاه ما و مسیحیان درباره حضرت مسیح، مسئله عروج ایشان یا به تعبیر خود مسیحی‌ها، شهادت ایشان است چون آنها می‌‌گویند یهودیان، حضرت مسیح را به صلیب کشیدند اما ما معتقدیم حضرت مسیح همانند حضرت مهدی(عج) عروج داشتند و در آخر‌الزمان هم بازمی‌گردند. آنها معتقدند حضرت مسیح در هزاره‌ای با نام هزاره خوشبختی حکومت می‌کنند. لازم است اشاره کنم چند سال قبل به مناسبت سالگرد ارتحال مرحوم علامه جعفری، تعدادی از دوستان اروپایی ایشان در مراسمی در تهران شرکت کردند و سپس به قم آمدند. بنده در آنجا به یکی از متکلمان ایتالیایی گفتم که می‌خواهم برداشت خودم از الهیات مسیحی را به شما بگویم و گفتم نقطه ثقل الهیات مسیحی، خود مسیح است چون هم خدا، هم پسر خدا و هم روح القدس است که وی گفت درست است. گفتم در حضرت مسیح نقطه اوج، به صلیب کشیدن وی است که گفت درست است، سپس گفتم روی صلیب هم نقطه اوج، آخرین جمله است که نوعی اعتراض به خداست و می‌گوید «خدایا چرا با من؟» سپس گفتم می‌خواهم ماجرای کربلا و مشابهت رنج‌های حضرت مسیح و امام حسین(ع) را برای شما شرح دهم و به آخرین جمله امام حسین(ع) اشاره کردم که در برابر خواست خداوند اعلام رضایت کرد و شهید شد. آن متکلم به فکر فرو رفت.
 
بنابراین باید حواسمان باشد که ما تحلیلی متفاوت از عروج حضرت عیسی(ع) داریم. درباره نقطه تفاوت دیگر باید بگویم که سال 1397 میزبان شخصی به نام میگل آنخل باریوس بودم که الان سفیر ویژه پاپ فرانسیس است و از کودکی با پاپ هم محله‌ای و دوست بوده است. وی چند دکترا داشت و در آن سفر حامل پیامی از پاپ به قم بود که چهار بخش داشت؛ اول اینکه بین کاتولیسم و شیعه، باور مذهبی مشترکی وجود دارد و هر دو معتقدیم در آخرالزمان، حضرت مهدی(عج) و حضرت مسیح بازمی‌گردند.
 
کد
 

تأکید پاپ بر تبلیغات شیعیان در خارج از دارالاسلام

بخش دوم پیام پاپ این بود؛ شیعه‌ای که معتقد است حضرت مسیح در آخر الزمان باز می‌گردد نباید برنامه‌های تبلیغی وی صرفاً به دارالاسلام منحصر شود لذا سیاست‌گذاری و برنامه‌های فرهنگی شما باید متأثر از این دیدگاه باشد و در عالم مسیحیت هم تبلیغ کنید. بخش سوم صحبت او این بود که دین مسیحیت به دلیل یک سری موانع بیرونی همانند مادی‌گرایی افراطی در غرب، توان فراهم کردن تمهیدات آمدن مسیح را ندارد. بخش چهارم صحبت‌های پاپ این بود که می‌گوید معتقدم اندیشه‌های آیت‌الله خمینی می‌تواند برای عالم مسیحیت، تمهید لازم برای ظهور حضرت مسیح را فراهم کند.  
 
یک‌بار رئیس جمهور اسبق ایران در دیداری که با پاپ وقت داشت هدیه‌ای به پاپ داد که سریال مردان آنجلس یا مریم مقدس بود که کاری خوش‌‌ذوقانه بود چون نشان می‌دهد ما صادقانه برای حضرت عیسی مسیح احترام قائل هستیم اما آیا مسیحیان سریالی ساخته‌اند که به بررسی تعامل مسیحیان در حجازِ عصر خاتم با پیامبر اسلام(ص) پرداخته باشد تا ذهنیت آنها درباره اسلام را متوجه شویم؟ واقعیت این است که چنین چیزی وجود ندارد بلکه برعکس افرادی با عنوان مستشرق در غرب وجود دارند که هم درباره پیامبر(ص) و هم قرآن کتاب نوشته‌اند و نگاه مثبتی به اسلام ندارند
 
حجت‌الاسلام محمدحسن زمانی؛ کتابی درباره مستشرقان و قرآن دارند و دیدگاه مستشرقان درباره قرآن را بررسی کرده‌اند و وقتی آن را می‌‌خوانیم و اگر از استثنائاتی همانند ایزوتسو بگذریم نگاه آنها غالبا تخریبی است. رهبر معظم انقلاب در نامه‌ای که به  جوانان اروپا نوشتند فرمودند؛ بدون واسطه به متن قرآن مراجعه کنید تا متوجه شوید آیا قرآن آنگونه که برای شما گفته‌اند کتاب خشونت است؟ البته چنین کارهایی کفایت نمی‌کند و لازم است اقدامات دیگری از جمله ترجمه قرآن به زبان‌های مختلف را انجام دهیم چون قرآن پتانسیل‌های بسیاری برای جذب مسیحیان به سمت خود دارد. 
 

لزوم معرفی بهتر قرآن به جهانیان

چند سال قبل کلیپی دیدم که افرادی در خیابان‌های اروپا، نزد مردم رفته و کتابی در دست داشتند که در واقع انجیل بود و جلد قرآن داشت و برای مخاطبان می‌‌خواندند و بسیاری از مردم می‌گفتند نکات مطرح شده در این کتاب بسیار خشن است و به ما حس منفی می‌دهد اما در نهایت به آنها گفتند این انجیل است و فقط جلد قرآن دارد. بسیاری از آنها می‌گفتند صادقانه لازم است بگوییم که ما انجیل و قرآن را نخوانده‌ایم و اگر انجیل واقعا این است ما آن را نمی‌پسندیم، بنابراین معتقدم که لازم است قرآن را به شکل مناسب‌تری به جهانیان معرفی کنیم.  
 
واقعیت امر این است که باور کلی ما مسلمانان به انجیل این است که کتابی تحریف شده است کما اینکه نگاه ما به تورات هم همینگونه است اما معنای اعتقاد به تحریف این نیست که معتقد باشیم همه مطالب آن باطل است بلکه معتقدیم برخی موارد درست و برخی نادرست است. خود مسیحیان معتقدند انجیل هفتاد سال بعد از به صلیب کشیدن حضرت مسیح توسط یکی از حواریون نوشته شده و در واقع او صحبت‌ها را از حضرت مسیح نقل کرده است. بنابراین ما در چنین مواردی با آنها اشتراک نداریم بلکه اشتراک ما در زمینه سلوک و سبک زندگی است مثلا معتقدیم اگر انجیل، آنها را دعوت به صلح و سبک زندگی مسالمت‌آمیز می‌کند قرآن هم ما را دعوت به صلح می‌کند و پیغمبر ما «رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ» است. مسیحیان هم معتقدند دین ما مایه رحمت است اگرچه بسیاری از مسحیان گفته‌اند اسلام دین شمشیر است اما واقعیت این است که خونریزی در تاریخ مسیحیت بسیار بیشتر است.
 

گریه‌های زن مسیحی با دعای کمیل

ما در کلیسای جامع ارتدوکس‌ها در مسکو بودیم، خانمی را دیدیم در حین عبادت گریه می‌‌کرد چون ارتدوکس‌ها، برخلاف کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها و همانند شیعیان موقع عبادت گریه می‌کنند. ابوذر ابراهیمی ترکمان که همراه ما بود و مقداری روسی می‌دانست از وی پرسید چه چیزی می‌خوانی که آن شخص گفت نمی‌دانم چیست بلکه فقط می‌‌دانم یک کتاب دعاست. ابراهیمی ترکمان؛ کتاب را گرفت و متوجه شد که ترجمه دعای کمیل است. در همان روسیه نامه‌ای مفصل از جانب یک پیرزن خطاب به تولستوی وجود دارد که از تولستوی تقاضای کمک می‌کند چراکه چهار فرزند دارد و می‌خواهند مسلمان شوند اما تولستوی در جواب می‌گوید چه ایرادی دارد مسلمان شوند. البته تحلیل وی مفصل است و تعبیری هم دارد با این عنوان که من اسلام را دوست دارم و محمد را باور. همین جمله باعث شده برخی فکر کنند وی مسلمان شده است و همین قصه باعث شده الان قبر تولستوی بسیار محقر و کیلومترها دور از مسکو باشد. 
 
خلاصه حرف‌هایم این است که مسلمانان و مسیحیان باورهای اعتقادی مشترک بسیار کمی دارند اما سبک زندگی آنها مشترک است. قرآن هم می‌گوید برخلاف یهودیان که بغض آنها نسبت به شما شدید است مسیحیان حب شما را دارند و به شما می‌پیوندند. تجربه تاریخی هم نشان می‌دهد با وجود اینکه جنگ‌های صلیبی هم بین ما رخ داده اما در مجموع روابط ما با مسیحیان بهتر از یهودیان بوده است.
انتهای پیام
captcha