به گزارش ایکنا از اردبیل، اسلام که آیینى اجتماعى است به موضوع «صله رحم» اهمّیت زیادى داده و صله رحم را از واجبات و قطع رحم را از محرّمات و گناهان بزرگ شمرده است(1). در آیات و روایات تأکید فراوانى درباره صله رَحِم شده که در این نگاشته به اهمّیت و آثار مادّى و معنوى آن(2) اشاره میشود.
صله یک معناى عرفى دارد که داشتن نوعى رابطه است که این رابطه مختلف است، گاهى رابطه به این است که زندگى پدر و مادرى را که در مضیقه هستند تأمین کند، (وجوب نفقه مصداق صله رحم است) و گاهى وجوب نفقه نیست، بلکه خبر داشتن از بیماران آنها و کمک کردن به گرفتاریها و مشکلات آنها در حد توان، مصداق صله است، و گاهى با یک سلام، صله رحم صورت مىگیرد، در حدی که او را بیگانه ندانند(3) یعنی قطع رابطه با پدر و مادر نکند و در حدّ عرفیات رابطه را برقرار کند. در عرف شرکت در عزا و عیادت و حتّى شرکت در مراسم عروسى هم صله رحم است و باید ارتباط در حدّى باشد که عرفاً نگویند اینها قهر هستند و مشکل دارند(4).
ظاهر رحم که در روایات آمده، تمام ارحام را شامل مىشود و دلیلى نداریم که فقط طبقه اوّل ارث، داخل ارحام باشد و طبقات دیگر داخل نباشد، منتها چگونگى صله مختلف است یعنى صلهاى که درباره درجه اوّل مثل پدر، مادر و فرزند است، غیر از آن صلهاى است که درباره وابستگان درجه دوم است(5)
مرحوم نراقى در جامع السعادات مىگوید: «مراد از رَحمى که قطع ارتباط با آن حرام و ارتباط با آن واجب است و اگر چیزى به او بخشیدى نمىتوانى در آن رجوع کنى و پس گیرى، تمام افرادى هستند که از طریق نَسَبى با تو آشنا هستند.
گرچه نسبت آنها دور باشد و ازدواج با آنها جائز باشد (نه فقط برادر و خواهر که ازدواج با آنها حرام است) و مراد به قطع ارتباط این است که با قول و فعل او را اذیت کنى، یا سختى و مشکلى در زندگى دارند و تو از کمک به آنها امتناع کنى، یا بتوانى دفع ظلمى از آنها کنى ولى نکنى ... و آنچه مقابل اینها است از کمک و یارى با زبان و دست و پا و وِجهه اگر انجام دهى صِله و ارتباط است [که ممدوح است]»(6).
بنابراین تمام خویشاوندان نَسَبى اعم از برادر و خواهر و پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگ و هرچه بالاتر روى مثل جد و جده و برادرزاده و خواهرزاده و عمه و خاله و دائى و عمو و فرزندان و نوهها و نتیجههاى اینها همه رَحِم محسوب مىشوند. خویشاوندان سببى که از طریق ازدواجها بوجود مىآیند، مثل عروس و داماد و پدر و مادر آنها و خویشاوندان آنها اگر خویشاوندى نسبى نداشته باشند رَحِم محسوب نمىشوند ولى باز ارتباط با آنها از ویژگیها و خصائص اهل ایمان و تقوا است و بسیار ضرورى است(7).
در بیان حکمت و فلسفۀ صله رحم باید گفت، اسلام روى مسأله وحدت و انسجام خیلی سرمایهگذارى مىکند؛ به همین جهت وحدت را چندمرحلهاى کرده است: مرحله اوّل وحدت در خانواده و مرحله دوم وحدت در بین فامیلها و مرحله بعد وحدت در کل مؤمنان و جامعه اسلامى است. چرا که همیشه براى اصلاح، تقویت و پیشرفت جامعه، وحدت، از ضروریات است و با پیشرفت و تقویت تمام واحدهاى کوچک، اجتماع عظیم، خود به خود اصلاح خواهد شد. وحدت هزینه زیادى لازم دارد، در صورتى که تفرقه با یک سوء ظن حاصل مى شود(8).
در اهمّیت این موضوع کافى است که قرآن مجید مکرّر به خصوص در این باره سخن گفته و متذکر شده است که روز رستاخیز از انجام این فریضه(صله رحم) سؤال خواهد شد و افراد درباره آن مسؤول خواهند بود؛ آنجا که مىفرماید: «وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلَیکمْ رَقِیباً»«و از خدایى بپرهیزید که [همگى به عظمت او معترفید و] هنگامى که چیزى از یکدیگر مىخواهید، نام او را مىبرید».
[و نیز] از [قطع رابطه با] خویشاوندان خود پرهیز کنید، زیرا خداوند مراقب شماست»(9). در حدیثى از ابن عباس آمده است که مىگفت بر جهنم هفت پل قرار دارد، نزد پل اوّل از «ایمان» سؤال مىشود اگر آن را به طور کامل ارائه دهد به پل دوّم مىرود، و در آنجا از «نماز» سؤال مىشود، اگر به طور کامل ارائه دهد به پل سوّم مىرود، در آنجا سؤال از «زکات» مىشود، اگر آن را ارائه دهد به پل چهارم مىرود، در آنجا از «روزه» ماه مبارک رمضان سؤال مىشود، اگر آن را ارائه دهد به پل پنجم میرود، در آنجا از «حج و عمره» سؤال میشود، اگر آنها را ارائه دهد به پل ششم مىٰرود، و در آنجا از «صله رحم» سؤال مىشود اگر آن را ارائه دهد به پل هفتم مىرود، در آنجا از «مظالم و حقوق بندگان» از او سؤال مىکنند ...»(10).
مردى حضور رسول خدا(ص) شرفیاب گردید و گفت: «بستگانم مرا ترک گفته و ارتباط خویشاوندى را با من قطع کردهاند، تکلیف من درباره آنان چیست؟ آیا من نیز آنان را ترک گویم و رابطه خود را با آنان بگسلم؟».
پیامبر اسلام(ص) فرمود: «اگر تو نیز این کار را انجام دهى خداوند همه شما را ترک مىگوید و همه را از رحمت خود دور مىسازد»، سپس پیامبر(ص) به وى سه دستور مهمّ زیر را تعلیم داد و فرمود: «تَصِلُ مَنْ قَطَعَک؛ اگر کسى ارتباط خود را با تو برید، تو برخلاف او رفتار کن و پیوند خویشاوندى و دوستى را فراموش مکن»، «تُعْطِی مَنَ حَرّمک؛ کسى که تو را از نعمتى محروم ساخت، تو به او نیکى کن و او را محروم مساز»، «وَ تَعْفُو عَمَّن ظَلَمَک؛ از کسى که بر تو ستم کرده است در گذر»(11).
همچنین پیامبر(ص) به اهمّیت این موضوع در یکى دیگر از سخنان پر ارج خود تصریح فرموده، آنجا که به یاران خود مىگوید: «من شما و همه امّت خود را که تا روز رستاخیز پا به عرصه وجود خواهند گذارد توصیه مىکنم از صله رحم غفلت نورزند؛ و اگر انجام این فریضه الهى در گرو مسافرت به نقطه دورى باشد، رنج سفر را بر خود هموار ساخته و این دین اخلاقى و اجتماعى را ادا نمایند»(12).
قطع رحم و بریدن پیوندهاى خویشاوندى، آثار دردناکى در زندگى انسان، در دنیا، و مجازات سختى در آخرت براى او دارد. از جمله در حدیثی از رسول خدا(ص) میخوانیم: «أَخْبَرَنِی جَبْرَئِیلُ علیه السلام أَنَّ رِیحَ الْجَنَّةِ تُوجَدُ مِنْ مَسِیرَةِ أَلْفِ عَامٍ مَا یجِدُهَا عَاقٌّ وَ لَا قَاطِعُ رَحِمٍ وَ لَا شَیخٌ زَانٍ ...»«جبرئیل، به من خبر داد که بوى بهشت، از هزار سال راه، به مشام مىرسد، ولى چند گروه، آن را احساس نمىکنند: کسى که عاق (پدر و مادر) باشد و کسى که رابطه خویش را با خویشاوندان قطع کند و پیرمردى که زنا کند...»(13). تعبیر فوق، بسیار پرمعنا است و مفهومش این است که این چند گروه، نه تنها، وارد بهشت نمىشوند، بلکه نزدیک آن نیز هرگز نخواهند شد(14).
همچنین پیامبر اسلام فرمودند: «ثَلَاثَةٌ لَا یدْخُلُونَ الْجَنَّةَ: مُدْمِنُ خَمْرٍ وَ مُؤْمِنُ سِحْرٍ وَ قَاطِعُ رَحِمٍ»«سه کس وارد بهشت نمىشوند: دائم الخمر و مؤمن به سِحر و جادو و قطعکننده رحم با خویشاوند»(15).
در حدیثى مىخوانیم: شخصى خدمت امام صادق(ع) عرض کرد: به خدا ما دنیا را دوست داریم و علاقهمندیم به ما داده شود. امام(ع) به او فرمود: دنیا را دوست دارى؟ مىخواهى با آن چه کنى؟ عرض کرد: زندگى خودم و خانوادهام را تأمین کنم، با آن صله رحم به جا آورم، در راه خدا صدقه دهم و حج و عمره به جا آورم. امام(ع) فرمود: «لَیسَ هَذَا طَلَبَ الدُّنْیا، هَذَا طَلَبُ الْآخِرَة»«این طلب دنیا نیست، بلکه طلب آخرت است»(16).
در خطبه ۲۰۹ نهج البلاغه آمده است: امیرمؤمنان امام علی(ع) در بصره جهت عیادت علاء بن زیاد حارثى که یکى از یاران آن حضرت بود به منزل وى رفت و چون خانه او را وسیع دید، فرمود: با این خانه وسیع در دنیا چه مىکنى و حال آنکه در آخرت به خانه گسترده محتاجترى؟ سپس اضافه فرمود: آرى اگر بخواهى به وسیله این خانه به منزل وسیع آخرت برسى در این خانه میهمانى کن، صله رحم بهجاى آور، و حقوقى را که خداوند بر عهدهات گذاشته، در جاى خود پرداخت کن در این صورت به سبب این خانه به آخرت دست یافتهاى(17).
در حدیثى دیگر مىخوانیم که شخصى در خدمت امام صادق(ع) از اغنیا و ثروتمندان نکوهش کرد و به آنها بد گفت؛ امام فرمود: «اسْکتْ، فَإِنَّ الْغَنِی إِذَا کانَ وَصُولًا لِرَحِمِهِ بَارّاً بِإِخْوَانِهِ، أَضْعَفَ اللَّهُ لَهُ الْأَجْرَ ضِعْفَینِ؛ لِأَنَّ اللَّهَ یقُولُ: «وَ ما أَمْوالُکمْ وَ لا أَوْلادُکمْ بِالَّتِی تُقَرِّبُکمْ عِنْدَنا زُلْفى إِلَّا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِک لَهُمْ جَزاءُ الضِّعْفِ بِما عَمِلُوا وَ هُمْ فِی الْغُرُفاتِ آمِنُونَ»»«ساکت باش، شخص غنى هرگاه صله رحم بجا آورد و نسبت به برادران دینى خود نیکوکار باشد، خداوند پاداش او را دو برابر مىکند؛ زیرا خداوند مىفرماید: «اموال شما و اولادتان، چنان نیست که شما را به خداوند نزدیک کند، مگر کسى که ایمان آورده و عمل صالح انجام دهد، آنها در برابر اعمالشان پاداش مضاعف دارند و در غرفههاى بهشتى در امنیت به سر مىبرند»»(18).
در حدیثى از پیامبر اکرم(ص) مىخوانیم: «أسْرَعُ الْخَیرُ ثَواباً الْبِرُّ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ وَ أسْرَعُ الشَّرُّ عُقُوبَةً الْبَغْىُ وَ قَطِیعَةُ الرَّحِمِ»«از کارهاى خیر چیزى که از همه زودتر پاداشش به انسان مىرسد نیکوکارى و صله رحم است و از کارهاى شرّ چیزى که کیفرش زودتر از همه به انسان مىرسد ظلم و قطع رحم است»(19).
در حدیث دیگرى از امام باقر(ع) مىخوانیم: «وَ مَا مِنْ قَدَمٍ أَحَبَّ إِلَى اَللَّهِ مِنْ خُطْوَةٍ إِلَى ذِی رَحِمٍ»«هیچ گامى محبوبتر در پیشگاه خدا از گامى که براى صله رحم برداشته مىشود نمىباشد»(20).
آسان گرفتن بر خلق خدا که عیال او محسوب مىشوند و به ویژه آسان گرفتن بر نزدیکان و کمک کردن بر آنها مسلّماً آسانى در آخرت را به دنبال دارد، زندگى و حیاتى که بر محور آگاهى و معرفت دور زده و در آن هر فردى جلوه اى از جلوات الهى و رشحهاى از رشحات خداوندى به حساب آید، و هر کمکى به فردى بر مبناى چنین دیدى انجام پذیرد، حیاتى معقول خواهد بود و چنین حیات معقولى یقیناً، معلولى به نام آسانى حساب را به دنبال دارد(21). امام صادق(ع) مىفرماید: «صِلَةُ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الحِسابَ یومَ القِیامَةِ»«صله رحم حساب روز قیامت را آسان مىکند»(22).
در حدیثى از امیرمؤمنان امام على(ع) مىخوانیم که فرمود: «صِلُوا أَرْحَامَکمْ وَ لَوْ بِالتَّسْلِیمِ»«صله رحم را به جا بیاورید، هرچند با یک سلام کردن باشد»(23).
حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: «صِلُوا ارْحامَکمْ وَ لَوْ بِالسَّلامِ»«صله أرحام خود کنید حتى اینکه سلام کردن باشد»(24) و نیز امام صادق(ع) مىفرماید: «صِلْ رَحِمَک وَ لَوْ بِشَرْبَةٍ مِنْ مَاءٍ، وَ أَفْضَلُ مَا یوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ کفُّ الْأَذَى عَنْهَا»«پیوند خویشاوندى خویش را حتّى با جرعهاى از آب محکم کن و بهترین راه براى خدمت به آنان این است که [لااقل] از تو آزار و مزاحمتى نبینند»(25).
در حدیثى از امام صادق(ع) و از پدرانش و از رسول خدا(ص) آمده است: «صِلَةُ الرَّحِمِ تَعْمُرُ الدِّیارَ، وَ تَزِیدُ فِی الْأَعْمَارِ، وَ إِنْ کانَ أَهْلُهَا غَیرَ أَخْیارٍ»«صله رحم خانهها را آباد و عمرها را زیاد مىکند، هرچند اهل آن از نیکان نباشند»(26).
ممکن است جمعیتى فاجر و گنهکار باشند و از نیکان نباشند؛ ولى در عین حال صله رحم به جا آورند. در این صورت اموالشان افزایش پیدا مىکند و عمرشان طولانى مىشود، تا چه رسد به اینکه از نیکان و خوبان باشند(27).
در روایت دیگر از رسول گرامى(ص) آمده: مَرد صله رحم مىکند در حالى که سه سال از عمرش باقى مانده و خداوند سى سال مىکند و نیز قطع رحم مىکند و سى سال از عمرش مانده و خداوند به سه سال مبدل مىکند، سپس این آیه را تلاوت فرمودند: «یمْحُوا اللهُ مَا یشَاءُ وَ یثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکتَابِ»«خداوند محو مىکند آنچه را مىخواهد و اثبات مىکند و نزد او امّالکتاب است»(28).
مُیسّرى گوید امام صادق(ع) به من فرمودند: «چندین مرتبه اجل تو رسیده است و هر مرتبه خداوند بواسطه صله رحم تو و نیکى به نزدیکانت آن را به تأخیر انداخته است»(29)، هنگامى که اجتماعات کوچک خویشاوندى نیرومند شد عمر انسان نیز طولانى مىشود و در نتیجه موجب عمران شهرها مىگردد(30).
از سوی دیگر تأثیر صله رحم در طول عمر ممکن است از این جهت باشد که ارحام به یکدیگر دعا مىکنند و همین دعا سبب طول عمر آنها مىشود؛ به علاوه، هنگامى که روابط خوبى باهم داشته باشند، در مشکلات و از جمله بیمارىها به یارى هم مىشتابند و همین امر باعث طول عمر آنها مىشود. اضافه بر این، صله رحم، غم و اندوه را کم مىکند و نشاط و شادابى که از عوامل طول عمر است مىآفریند(31).
از امام باقر(ع) نقل شده است که مىفرماید: «صِلَةُ الْأَرْحَامِ تُزَکی الْأَعْمَالَ وَ تُنْمِی الْأَمْوَالَ»«صله رحم اعمال انسان را پاکیزه و اموال را فزونى مىدهد»(32). گفتنی است پیوندهاى خانوادگى غالباً سبب همکارىهاى دسته جمعى اقتصادى مىشود و معمولا کارهاى گروهى در مسائل اقتصادى سود آورتر است(33).
امام صادق(ع) به یکى از یارانش فرمود: آیا برادران دینى خود را دوست مىدارى؟ عرض کرد: آرى ... سپس فرمود: آیا آنها را به منزل خود دعوت مىکنى؟ عرض کرد: آرى، من [تنها بر سر سفره نمىنشینم و] همواره با دو یا سه نفر یا کمتر و یا بیشتر از دوستان غذا مىخورم؛ امام صادق(ع) فرمود: بخشش آنها بر تو از بخشش تو بر آنها بیشتر است. راوى تعجب مىکند و عرضه مىدارد: فدایت شوم من به آنها غذا مىدهم و به خانه خود دعوت مىکنم، با این حال بخشش آنها بر من بیشتر است؟ امام(ع) فرمود: آرى، «إِنَّهُمْ إِذَا دَخَلُوا مَنْزِلَک دَخَلُوا بِمَغْفِرَتِک وَ مَغْفِرَةِ عِیالِک وَ إِذَا خَرَجُوا مِنْ مَنْزِلِک خَرَجُوا بِذُنُوبِک وَ ذُنُوبِ عِیالِک»«آنها هنگامى که وارد منزل تو مىشوند، آمرزش براى تو و خانوادهات را با خود مىآورند، و هنگامى که بیرون مىروند گناهان تو و خانوادهات را بیرون مىبرند»(34).
در حدیثى از پیغمبر اکرم(ص) مىخوانیم: «الشُّفَعَاءُ خَمْسَةٌ: الْقُرْآنُ وَ الرَّحِمُ وَ الْأَمَانَةُ وَ نَبِیکمْ وَ أَهْلُ بَیتِ نَبِیکم»«شفیعان در قیامت پنجاند: قرآن، صله رحم، امانت، و پیغمبر شما و اهلبیت پیغمبرتان»(35).
منابع:
[۱] پاسخ به پرسش هاى مذهبى، ص ۴۶۶.
[۲] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج۲، ص ۶۷.
[۳] گفتار معصومین (ع)، ج۱، ص ۹۲.
[۴] کتاب النکاح، ج۶، ص ۱۲۰.
[۵] گفتار معصومین (ع)، ج۱، ص ۹۲.
[۶] جامع السعادات، ج ۲، ص ۲۵۶؛ (اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج۲، ص ۴۵۴).
[۷] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج۲، ص ۴۵۴.
[۸] گفتار معصومین (ع)، ج۱، ص ۹۲.
[۹] سوره نساء، آیه ۱؛ (پاسخ به پرسش هاى مذهبى، ص ۴۶۷).
[۱۰] تفسیر قرطبى، ج ۱۰، ذیل آیه مورد بحث؛ (پیام قرآن، ج۶، ص ۱۴۶).
[۱۱] اصول کافى، ج ۲، ص ۱۵۰؛ (پاسخ به پرسش هاى مذهبى، ص ۴۶۷).
[۱۲] پاسخ به پرسش هاى مذهبى، ص ۴۶۷.
[۱۳] معانى الاخبار، بنا به نقل از بحار الانوار، ج ۷۱، ص ۹۵، ح ۲۶؛ (پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج۲، ص ۶۷).
[۱۴] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج۲، ص ۶۶.
[۱۵] بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۹۰؛ (اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج۲، ص ۴۵۳).
[۱۶] کافى، ج ۵، ص ۷۲، ح ۱۰؛ (پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج۱۲، ص ۷۱۳).
[۱۷] دائرة المعارف فقه مقارن، ج۲، ص ۴۱۳.
[۱۸] سفینة البحار، ماده «غنى»؛ (از تو سوال مى کنند (مجموعه سوالات قرآنى از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله)، ص ۲۱۷).
[۱۹] سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۴۰۸؛ (پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج۱۰، ص ۳۹۸).
[۲۰] بحار الانوار، ج ۱۰۰، ص ۱۴؛ (تفسیر نمونه، ج۲۱، ص ۴۰۶).
[۲۱] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج۱، ص ۳۳۴.
[۲۲] اصول کافى، ج ۳، ص ۲۲۹، ح ۳۲؛ (گفتار معصومین (ع)، ج۱، ص ۹۴).
[۲۳] اصول کافى، (بنا بر نقل بحار الانوار، ج ۷۱، ص ۱۲۶)؛ (پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج۲، ص ۶۷).
[۲۴] تحف العقول، حکمت ۱۶۵، بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۰۴، میزان الحکمه، ج ۴، ص ۸۹؛ (گفتار معصومین (ع)، ج۱، ص ۹۱).
[۲۵] سفینة البحار، ج ۱، ص ۵۱۴؛ (گفتار معصومین (ع)، ج۱، ص ۹۳).
[۲۶] بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۹۳، ح ۲۱.
[۲۷] کافى، ج ۲، ص ۱۵۵، ح ۲۱؛ (پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج۱۴، ص ۹۰.
[۲۸] سوره رعد، آیه ۱۳؛ بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۹۳، ص ۹۹، ص ۱۰۳؛ کنز العمال، خبر ۶۹۲۰ در روایتى دارد که ۳ سال ۳۳ و ۳۳ سال ۳ مىشود؛ (جامع السعادات، ج ۲، ص ۲۵۶)؛ (اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج۲، ص ۴۵۳).
[۲۹] بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۹۹؛ (اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج۲، ص ۴۵۳).
[۳۰] انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقى، ص ۳۹۵.
[۳۱] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج۴، ص ۶۲۶.
[۳۲] کافى، ج ۲، ص ۱۵۰، ح ۴؛ (پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج۱۳، ص ۱۳۳).
[۳۳] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج۴، ص ۶۲۶.
[۳۴] کافی، ج ۲، ص ۲۰۱، ح ۸؛ (پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج۵، ص ۵۷۹).
[۳۵] میزان الحکمه، ج ۵، ص ۱۲۲؛ (یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ، ص ۳۸۴).
برگرفته از آیین رحمت، معارف اسلامی و پاسخ به شبهات کلامی دفتر حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی
تهیه و تنظیم: تقی قاسمی خادمی
انتهای پیام