بعد از انقلاب اسلامی سینمای ایران، مسیری جدید را پیش گرفت یعنی صرفا گیشه برایش اهمیت نداشت بلکه دادن پیام در اولویت بود و آثاری که در دهه هفتاد و هشتاد تولید میشدند گواه بارز این ادعا هستند. در آن ایام حتی آثار طنز نیز در پی دادن پیام بودند و فیلم «اجارهنشینها» گواه بارز این ادعاست.
متاسفانه سینما کمکم مسیر خود را تغییر داد و مجدد به سمت فیلمفارسی رفت. این سقوط تا آنجا پیش رفته که این روزها فیلمها تنها با موقعیت و عبارات دور از اخلاق فروش میکنند! پیرامون این موضوع خبرگزاری بینالمللی قرآن با جلیل اکبریصحت فیلمساز و کارشناس سینما گفتوگویی انجام داده که در ادامه با آن همراه میشویم.
شرایط اکران در سینمای ایران، اتفاقی سخت و پیچید نیست زیرا این وضعیت از یک دهه پیش کاملاً پیش ینی شده بود. دلیل وضعیت حاکم بر سینما در یک امر قابل توضیح است آنهم تک ژانری شدن سینما است، وضعیتی که به واسطه نظام حاکم بر سینما که هنر هفتم را تنها وسیلهای برای سرگرمی میداند به وجود آمده است. سینما در شرایط فعلی ابزاری شده تا به هر قیمت مردم را شاد کند حال این مسیر اگر با کارهای سخیف هم آمیخته شود چندان مشکلی ایجاد نمیکند!
در کنار نقش سیاستگذار، مخاطب نیز از سینما به عنوان ابزاری برای شادی زودگذر نگاه میکند و سینما دار هم در این میان نفع مادی را، در اکران فیلمهای طنز میبینید. مجموع این سه عامل وضعیتی را رقم زده که امروز در سینما شاهدش هستیم. این اتفاق را به نوعی دیگر در تئاتر آزاد هم شاهد هستیم. در این شکل از نمایش کارها بدون داشتن نمایشنامه، تنها با اتکا با شوخیهای روزمره کلامی روی صحنه رفته و مورد استقبال مردم هم واقع میشود!
فردی که در حوزه سینما کار میکند مسائل را از دیدگاه جامعهشناسی میبیند برای همین با آنچه در زیر پوست جامعه میگذرد، آشنا است. در جامعه فعلی یک بیمیلی آشکار نسبت به موضوعات جدی وجود دارد. مخاطب امروز به اندازهای به دنبال سرگرمی است که آثاری که میخواهند در کنار طنز پیامی را منتقل کنند را هم نمیپسندد! البته همانگونه که پیشتر گفتم وضعیت به وجود آمده حاصل همراهی؛ سیاستگذار، مخاطب، سینمادار و پخشکننده است.
بیتوجهی به فیلمهای جدی و اجتماعی در حالی است که در گذشته فیلمهای اجتماعی فروش خوبی داشتند. کارهایی نظیر «زیر پوست شهر» یا «یک بار برای همیشه» از جمله این آثار بودند. البته دولت در زمان حال نیز فیلمهای بیوگرافی را توسط فیلمسازان مورد اعتماد خود میسازد اما این کارها استثنا هستند. به هر حال تکژانری شدن سینما در قدم اول به دولت صدمه وارد میکند و در وهله بعد این مردم هستند که در این میان متضرر میشوند.
بگذارید مثال موفق از شکل سینما بزنم. هند جدا از سینمای گیشه و سرگرمی، فیلمهای هنری و مستقل نیز دارد. این اتفاق در گذشته در سینمای کشور ما نیز وجود داشت اما متاسفانه این اتفاق دیگر رخ نمیدهد. یکی از دلایلی که برای این اتفاق میتوان برشمرد به مدیریت متزلزلی بر میگردد که مدیران سینمایی دارند. وقتی مدیری تنها برای چند سال سکان هدایت سینما را بر عهده میگیرد طبیعی است چندان برایش عملکرد بلندمدت مورد نظر نیست بلکه صرفاً رونق سطحی و ظاهری را مدنظر قرار میدهد.
جالبتر اینکه برخی مدیران یا وزیران به گونهای حرف میزنند که انگار تاریخ کشور را از شروع مدیریت او نوشتهاند! برای همین وقتی به سخنان مدیران گوش میدهیم واژههایی چون برای نخستین بار را زیاد میشنویم. برای رهایی از وضعیت موجود نباید تنها به دنبال راهکار کوتاهمدت بود بلکه باید به مسیرهای میانمدت و بلندمدت نظر داشت. درباره حمایت هم باید اذعان کنم حمایتی که نظارت ملی روی آن نباشد منجر به تولید محصولاتی میشود که نتیجه آن به نفع منافع ملی نخواهد بود. مثال بارز این امر که شاید امروز کارکرد داشته باشد «چای دبش» است.
معتقدم برخی کلمات رکیک که در برخی آثار سینمایی دیده میشد پاسخی به برخی مشکلات اجتماعی است زیرا وقتی مشکلات اجتماعی از یک حدی عبور میکند ناخودآگاه ادبیات اجتماعی آن را به در حلقه خودش وارد کردن و بازتولید میکند. منظور اینکه وقتی در فیلمی کاراکتری به دیگری فحش میدهد ما با آن فردی که ناسزا میگوید همذاتپنداری میکنیم!
بیشتر بخوانید:
دیندار: تنوع ژانر برای اشاعه اخلاق در سینما نداریم
در ادبیات ما طنز جایگاهی ویژه دارد. برای مثال به طنز سعدی یا مولانا اشاره میکنم در بخشهای طنز اشعارشان کلمات رکیک هم مورد استفاده قرار میگیرد. اما این کلمات در حوزه کارکرد زبان کار خودشان را انجام میدهند. این توضیح به معنای تایید آن چیزی نیست که در برخی از آثار طنز شاهدش هستیم زیرا ممکن است برخی مواقع سوءاستفاده از برخی کلمات صورت گیرد.
رفتارهای دوگانه در برخی مدیران سینمایی، گاهی مواقع تناقض آشکار دارد. یعنی مدیری در مقطعی به فیلمی اجازه اکران نمیدهد و همان مدیر در مقطعی دیگر به فیلم اجازه نمایش را میدهد! این امر نشان میدهد آن مدیر یا دچار سوئتفاهم شده یا اینکه گرفتار کنشهای خارج از سینما شده است. این نقایص در حالیست که سینما نیازمند درک بالاتر از شعور اجتماعی است که این روزها شاهدش هستیم.
سینما قادر است نقش اصلاحگر هم داشته باشد اما امروز سینما در کشورمان این کارکرد را نداشته و تنها به عنوان مسکن عمل میکند. مسئله دیگری که در سینما وجود دارد این است که امکانات سینمایی تنها در اختیار ژانری خاص قرار گرفته است. این درحالیست زمانی که قرار شده پردیسهای راهاندازی شود هدف این بود که هر سالن نمایشدهنده یک ژانرباشد اما در عمل آن چیزی که میبینیم همه سالنها در خدمت یک شکل سینما هستند. در خاتمه روی یک نکته تاکید دارم با وضعیتی که هم اکنون سینما پیش گرفتهایم این هنر صنعت در آینده نزدیک عمله طرب خواهد شد.
انتهای پیام