همسری که نمی‌توانست عطرِ شهادت را باور کند
کد خبر: 4187904
تاریخ انتشار : ۲۳ آذر ۱۴۰۲ - ۱۱:۵۰
هر روز با یک شهید مدافع حرم/9

همسری که نمی‌توانست عطرِ شهادت را باور کند

وقتی به خانه مادر همسرم(شهید عطری) رسیدیم جمعیت زیادی در آنجا حضور داشتند. همه این اتفاقات و تصاویر در ذهنم نشان از شهادت محمد‌حسین داشت، اما من اصلا نمی‌خواستم باور کنم که برایش اتفاقی افتاده و شهید شده است

شهید مدافع حرم، محمدحسین عطریمحمدحسین عطری، شهید مدافع حرم متولد هشتم مرداد ۱۳۵۵ است که چهاردهم خرداد ۱۳۹۲ در سوریه در دفاع از حرم حضرت زینب (س) به فیض شهادت رسید.

در ادامه متن گفت‌وگوی خبرنگار ایکنا از قم، با صفورا پور اصغر همسر شهید عطری را می‌خوانید.

ایکنا - از آشنایی‌تان با شهید عطری بفرمایید.

به واسطه یکی از دوستان شرایط خواستگاری و آشنایی ما از مهرماه فراهم شد و در ۱۹ بهمن ماه عقد کردیم، یکی از معیار‌های انتخاب شهید عطری به عنوان همسرم مذهبی بودن، ساده زیستی و حجب و حیاء او بود.

همسرم بسیار صبور و مهربان بود و همواره برای من احترام قائل بود. شهید عطری احترام خاصی برای پدر و مادرش قائل بود. همیشه سعی داشت که به خانواده‌اش کمک کند و آن‌ها نیز هرگاه نیاز به مشورت داشتند با شهید عطری صحبت می‌کردند. ارتباط خوبی با بچه‌ها داشت و به تبع خواهرزاده و برادرزاده‌های شهید به او علاقه‌ی وافری داشتند.

زمانی که دخترم کوچک بود همسرم بیشتر در مأموریت بود و ما تنها بودیم و همین مسئله حتی سبب شده بود که دخترم شهید عطری را نشناسد و به جای پدر او را عمو خطاب می‌کرد. اما زمانی که مأموریت‌های او کمتر شد ارتباط خوبی با دخترمان داشت و برای او وقت می‌گذاشت.

ایکنا - آیا قبل از شهادت، در مورد شهادت سخن می‌گفت؟ 

همسرم خیلی وقت‌ها از شهدا برایم صحبت می‌کرد. از شهدای دوران دفاع مقدس زیاد یاد می‌کرد و همیشه غبطه نبودن‌هایش در آن دوران را می‌خورد. از شهدا و فرماندهانی صحبت می‌کرد که با وجود سن کم توانسته بودند خدمتی به نظام و اسلام کنند. علاقه زیادی به دانشمند هسته‌ای شهیدمصطفی احمدی‌روشن داشت. همیشه به مادرش می‌گفت شما چهار پسر دارید، نمی‌خواهید یکی را هدیه کنید. وقتی من شهید شدم باید مثل مادر احمدی‌روشن محکم باشی و خوب صحبت کنی.

ایکنا - رابطه شهید با امام زمان چگونه بود؟ 

به گفته مادرشان شهید عطری صبح همان روزی که مراسم عقد ما بود دعای ندبه خوانده است و همواره در کار‌های خود به اهل بیت(ع) توسل می‌کرد؛ اهل کمک به دیگران و کار خیر بود. کودک یتیمی را تحت سرپرستی داشت و ماهیانه مبلغی را برای آن کودک واریز می‌کرد.

ایکنا - مهم‌ترین وصیت شهید به شما و شیرین‌ترین خاطره‌تان چه بود؟

شهید عطری در وصیت‌نامه شفاهی خود به مسئله امربه‌معروف و نهی از منکر، عفاف و حجاب، بیت‌المال و تربیت دینی فرزندان تاکید داشت، با توجه به اینکه شهید عطری برای انجام مأموریت‌های زیادی به نقاط مختلف کشور و خارج از کشور اعزام می‌شد هرگاه به خانه برمی‌گشت برای بچه‌ها هدیه می‌خرید و از آن‌ها دلجویی می‌کرد. همواره سعی داشت نبودش را برای ما جبران کند و خاطرات شیرینی را برای ما رقم می‌زد.

ایکنا - از آخرین ساعات قبل از شهادت ایشان اگر مطلبی دارید، بفرمایید. چگونه از شهادت ایشان باخبر شدید؟

هشتم اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۲ بود که از همه خانواده خداحافظی کرد و حلالیت گرفت و رفت. بعد از ۴۰ روز حضور در سوریه در ۱۴ خرداد ۱۳۹۲ روز شهادت امام موسی کاظم (ع) با دهان روزه و لب تشنه به شهادت رسید.

در این مدت هر هفته تماس می‌گرفت و اصرار داشت که ما تنها نباشیم و به شمال نزد خانواده برویم و طوری رفتار می‌کرد که می‌دانست شهید می‌شود و بازگشتی ندارد.

خبر شهادت را به شوهرخواهرم گفته بودند و خواهرم هم به من گفت بیا به شمال برویم. آن روز پسر هفت ماهه‌ام مریض شده بود و تب داشت و دخترم هم امتحان مهمی داشت. هر چه خواهرم اصرار کرد من قبول نکردم و گفتم باید از محمدحسین اجازه بگیرم. 

خواهرم گفت همسرت که اجازه داده بود به شمال بروی. وقتی دید من راضی نمی‌شوم گفت برادرمان تصادف کرده و حالش خوب نیست باید برای دیدنش به شمال برویم. به هر نحوی بود من را به شمال بردند. من اهل لنگرود هستم و همسرم اهل رشت. خواهرم گفت باید به خانه مادرشوهرت برویم. نزدیک منزل مادر شهید خواهرم شروع کرد به گریه کردن و همسرش زیارت عاشورا زمزمه می‌کرد.

وقتی به خانه مادر شهید رسیدیم جمعیت زیادی در آنجا حضور داشتند. همه این اتفاقات و تصاویر در ذهنم نشان از شهادت محمد‌حسین داشت، اما من اصلا نمی‌خواستم باور کنم که برایش اتفاقی افتاده و شهید شده است. وقتی برادرم آمد و من را در آغوش گرفت، گفت تو همسر شهید شدی. آنجا بود که دیگر متوجه حال خودم نشدم. محمدحسین ۱۴ خرداد شهید شد و روز ۱۶ خرداد به ما خبر شهادتش را دادند و شنبه ۱۸ خرداد براى تشییع ابتدا به تهران که محل کارشان بود و بعد به قم بردند و دور حرم حضرت معصومه (س) طواف دادند، در شمال هم به خاک سپردند.

انتهای پیام
captcha