جمله معروف و عمیق شهید والامقام آیت الله سیدمحمدبهشتی با این رویکرد که «دانشجو مؤذن جامعه است، اگر خواب بماند نماز امت قضا میشود.» بیهیچ تردیدی از آن جملههایی است که هرساله در روزهای منتهی به 16 آذر به عنوان ایستگاه تقویمی پاسداشت و تکریم مقام دانشجو، در اغلب رخدادها و رویدادهای دانشجویی و یا رسانهای قابل شنیدن و خواندن است.
تکرار این جمله به حدی است که میتوان آن را بدون اغراق زینتبخش بسیاری از سخنرانیها، یا نقشنوشتهها بر دیوار دانشکدهها و دانشگاهها، یا پوسترهای تبلیغاتی در حوزه رخدادهای روز دانشجو رصد کرد. البته ناگفته پیداست که این رصد در نگاه نخست، بدون اغراق نمیتواند آسیبی بر این جمله وارد ساخت.
نکته مهم که در مواجهه با این جمله به ویژه طی چند سال اخیر بیشتر ذهن دغدغهمندان حوزه فعالیتهای دانشجویی و رسالتهای مختلف آرمانخواهانه و مطالبهگر دانشجویان در عرصههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و صد البته فرهنگی که مهمترین و گستردهترین خاستگاه زیست و فعالیت دانشجو در محیط دانشگاهی به شمار میرود را به خود اختصاص داده است؛ معطوف به این مسئله است که آیا این جمله گرانسنگ شهید بهشتی تنها بازتابدهنده مفهومی ادبی و شاعرانه است که آن را میتوان به عنوان اصلیترین خوراک ادبی مقالهها، یادداشتها، گزارشهای رسانهای، یا محافل ادبی، کتابهای دانشگاهی و دانشجویی قرارداد یا آنکه قرار است چنین جملهای از زاویه دید یکی از اصلیترین بنیانگذاران جریان جنبشهای دانشجویی همزمان با سالهای مبارزه برای پیروزی انقلاب اسلامی و در سالهای پس از به بار نشستن نهال انقلاب اسلامی بنا دارد تا معنای گستردهتری را از خود ساطع کند؟
سؤال سادهتر آنکه چرا شهید بهشتی در میان تمامی صفتهایی که میتوانست برای دانشجو در نظر بگیرد او را مؤذن جامعه میخواند و میداند؟ به حقیقت دانشجو دارای چه ویژگیهایی در بطن و متن خود باید باشد که در یک مؤذن میتوان آنها را جست؟ که اگر آن ویژگیها را از دانشجو بگیریم سهم او در ایفای رسالت فرهنگی و اجتماعی اشخاص در جامعه اسلامی چون جمهوری اسلامی ایران با آسیب مواجه میشود.
بر اساس همین مقدمه است که شاید تلخکامانه باید اذعان داشت نگاه سطحینگر به برخی از جملات، سخنان و صحبتهای بزرگان انقلاب، خود آسیبی است که هرچه از سالهای انقلاب شکوهمند اسلامی و گفتمان متصاعد از آن که گستردهترین، عمیقترین و جریانسازترین گفتمان انقلاب، یعنی «گفتمان فرهنگی» است در پس این فاصله، از آن حرکت پرجنبوجوش و پرتلاطم دهههای نخست انقلاب فاصله گرفته است!
همین اصل است که باعث شده تأمل و تفکر بر این جملات نیز گرفتار چنین آسیبی شده و جایگاه جریانسازی در حوزه توجه و تأمل به آنها به زینتبخشی سخنان، گفتهها، مقالات، گزارشها و محفلهای دانشجویی نازل و بسنده شدهاست.
نکته اصلی آن است که شاید باید این مطالبه را در گام نخست از بدنه دانشگاه و جنبشهای دانشجویی مطالبه کرد که با گذشت بیشاز چهار دهه از انقلاب شکوهمند اسلامی چگونه است که جنبشهای مختلف دانشجویی در تمامی عرصهها از جمله در حوزه رسالت فرهنگی در قالب تأویل و تفسیر این جمله نتوانستهاند با تمام قدرت، قوای خود را بهکار گیرند تا سهم درخشان و مورد انتظار بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امامخمینی(ره) را از آنچه که ایشان از جنبشهای دانشجویی در حوزه مطالبات فرهنگی، توسعه و تعالی فرهنگ و هنر جامعه میدانستند متصور باشیم.
یا در نگاهی دیگر با گذشت دهههای بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، این مطالبات عمیق در قامت رفتارهای دانشجویی در شکل تفاسیر کارتپستالی و یا تجلی آنها در رخدادها و رویکردهای ادبی تنها رُخنمایی کند! چه آنکه ناگفته پیداست وقتی درباره متفکری بزرگ چون شهید بهشتی صحبت میکنیم نمیتوانیم جملهای از او را به تکرار بر مسیر سالها و دههها بنشینیم و بگوییم که این جمله بار معنایی خاصی نداشته و تنها جملهای زیباست!
بیایید کمی بر هویت جامعهای اسلامی و فریضه نماز تأمل کنیم. کار مؤذن چیست؟ مؤذن فردی است که با آوایی رسا و صدایی زیبا، مسلمانان را به فریضهای واجب چون نماز به دعوت مینشیند. آنسوی دیگر، مسلمانان نیز با شنیدن صدای مؤذن خود را آماده برای حرکت در مسیر قرب الهی، تمسک و عبادت پروردگار میسازند.
پس به تعبیری ساده، مؤذن مسلمانان را برای مفهومی الهی و واجب آماده میکند و آنها را به جنبوجوش، حرکت و تلاش برای رسیدن به قرب الهی که همان وعده جاویدان ارائهشده در قرآن کریم به عنوان کتاب آسمانی ما مسلمانان که رستگاری انسان در مسیر عبودیت است، فرامیخواند.
اینجاست که جمله گهربار شهید بهشتی رخنمایی میکند که نبود مؤذن در یک جامعه بهویژه جامعه اسلامی بیهیچ تردیدی موجبات سست شدن رفتار مسلمانان جهت آغاز حرکت و فریضه عظیم الهی یعنی حرکت به سمت قرب پروردگار را کاهش میدهد؛ و گاه ممکن است خسرانی بزرگ چون قضا شدن نماز امت را با خود به همراه داشته باشد.
پس اگر وظیفه آگاهسازی و بیداری بخشی جامعه مسلمانان جهت انجام فریضه الهی و واجب نماز بر دوش مؤذن است پس با این گستره و تعبیر شهید بهشتی، بیهیچ تردیدی رسالت آگاهیبخشی و بصیرتافزایی در جامعه مسلمان در شاخه مبانی مختلف اندیشگی در حوزههای اجتماعی؛ اقتصادی؛ سیاسی و صد البته فرهنگی برعهدهی دانشجو و دانشجویان است تا بتوانند در ساحت همان رسالت بصیرتافزایی، گامهای اجرایی را در حوزه حرکت مردم به سمت اهداف عالی انقلاب اسلامی بردارند.
اهداف والایی که تکتک آنها در گفتمان فرهنگی انقلاب و در پس پشت ورود به گام دوم انقلاب، در بیانیه گام دوم مقام معظم رهبری رخنمایی میکند. بیانیهای که رهبری فرزانه انقلاب در بطن و متن خود بیشاز 40 بار با تأکید بر جوانان؛ بر سه مطالبه «آرمانخواهی»؛ «نقش مستقیم در توسعه و تعالی کشور» و «مطالبهگری» را برعهده جوانان و دانشجویان کشور میگذارند.
اینجاست که نقش غیرقابلانکار و ظرافت نگاه ریزبینانه دانشجو است که میتواند در پیشبرد اهداف متعالی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در عبور از تمامی گردنههای حوادث تاریخ در حوزههای مختلف اقتصادی؛ اجتماعی؛ سیاسی و فرهنگی، سکاندار حرکت جامعه باشد. آنچنان که سهم بالایی از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی نیز بر عهده جنبش دانشجویی استوار بود.
اگر در هر سال و قرار گرفتن به ایستگاه تقویمی 16 آذر به پاسداشت مقام رفیع سه دانشجوی شهید که این روز را با یاد آنها گرامی میداریم، پس لازم است تا با خود در حوزه توسعه و تعالی فرهنگی انقلاب اسلامی؛ گفتمان آن و تثبیت این گفتمان در میان تمامی جریانهای فراگیر کشورمان تأکیدی ویژه داشته باشیم.
این تأکید زمانی بیشاز پیش رخنمایی میکند که با مداقه در منویات مقام معظم رهبری بر این مهم پی میبریم که حتی با وجود بزنگاه سخت اقتصادی که رفع آن طی یک دهه اخیر به اصلیترین اولویت دولتمردان بدل شدهاست؛ از دید معظمله، مسیر برون رفت از این ناملایمات و مصائب اقتصادی نیز از گذرگاه و دریچه فرهنگ میگذرد.
پس اینجاست که آن روح آرمانخواه و مطالبهگر دانشجو که در فرمایش مقام معظم رهبری بارها بر آن تأکید شدهاست باید بر پیشانینوشت فعالیت دانشگاهها و ولینعمتان اصلی آن یعنی دانشجویان قرار گیرد.
به تعبیر بزرگی که این جملات را از او به خاطر دارم و تکرار آن در این گزارش میتواند حلاوتی دو چندان داشته باشد، میتوان گفت: «شاید بتوانیم در جمله شهید بهشتی مفهوم نماز امت را همان سطح آگاهی مردم جامعه بدانیم. هیچگاه نماز قضا نمیتواند جای نماز اول وقت را بگیرد و به تبع همین موضوع، اگر جامعهای در زمینههای مختلف سیاسی؛ اجتماعی؛ اقتصادی و فرهنگی؛ آگاهی و بصیرت لازم را نداشته باشد در بزنگاههای مهم تاریخی دچار خسران و غفلت خواهد شد. لذا افزایش سطح آگاهی مردم، موضوع مهمی است که دانشجویان بهعنوان قشر نخبگانی اجتماع باید تمام توان خود را برای آن بهکار گیرند.»
حال در فصل فرازی دیگر از این گزارش به آنچه در ابتدای این سیاهه بر آن اشارت رفت بازگردیم و آن اینکه عمیقترین، وسیعترین و جریانسازترین گفتمان انقلاب شکوهمند اسلامی آنچنان که در فرمایشات امام راحل نیز بر آن تأکید شده بود «گفتمان فرهنگی انقلاب» است.
با این رویکرد کیست که نداند ابزار انتقال این گفتمان در دو بُعد ملی و بینالمللی همان محصولات حوزه فرهنگ و هنر است که در ساحتهای مختلف هنرهای نمایشی، سینمایی، تجسمی، موسیقی، کتاب و ادبیات رخنمایی میکند.
در پس پشت هزاره تاریخ بشر و در ساحت تولید محصولات فرهنگی و هنری اول و تنها هنری که بیشاز رسالت سرگرمسازی آن، مسئله دغدغهمندی دعوت به تعقل و اندیشه جامعه و به دوش کشیدن بار نقد ساختار اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه را در قامت زبان زیباییشناسی هنر بر عهده داشته زبان تئاتر است!
اینچنین است که تئاتر را بهعنوان هنری مادر و برآمده از خواست و نیاز انسان در مسیر پیمودن زیست خود و تحقق آن سعادت و رستگاری بزرگِ بر او وعده دادهشده استوار میکند.
درست بر همین اساس است که خاستگاه این هنر را میتوان در بُنمایههای آیینهای دینی و مناسک مذهبی مردمان کشورهای صاحب تمدن ازجمله نگین درخشان تمدن جهانی، ایران بزرگ دید.
حال با این رویکرد به جنبش تئاتر؛ ساحت و جایگاه تئاتر دانشجویی در کشورمان بازگردیم.
نگاهی بسیار ساده و کوتاه بر بزرگان عرصه هنر تئاتر و سینمای کشورمان در ساحت نمایشنامهنویس؛ فیلمنامهنویس؛ کارگردان؛ بازیگر و دیگر زنجیرههای تولیدکننده آثار هنری در عرصه هنرهای نمایشی (تئاتر، سینما و تلویزیون)، نشان میدهد که میتوان ریشه بخش بزرگی از نامها و بزرگان تاریخ سینما و تئاتر کشورمان در عرصه هنرهای نمایشی کشور را در تئاتر و خاصه تئاتر دانشجویی دید. از بزرگانی چون زندهنامان «داوود رشیدی»؛ «عزتالله انتظامی» و «جمشید مشایخی» گرفته تا هنرمند نامدار و استاد پیشکسوتِ الگوی بسیاری از دانشجویان دیروز و امروز، «علی نصیریان»... با استمرار این نگاه، چنین ساحتی را در عرصههای مختلف نمایشنامهنویسی؛ فیلمنامهنویسی؛ کارگردانی و دیگر زنجیرههای تولید آثار هنرهای نمایشی میتوان رصد کرد.
اما چرا امروز و بهویژه طی یکی دو دهه اخیر از مفهوم ساحت و جایگاه جنبش تئاتر دانشجویی جز یک نام چیزی باقی نمانده است؟! این ساحت تا به جایی پیش میرود که تنها جشنواره تئاتری کشورمان که تکتک عوامل آن از دبیر تا گروههای مجاز برای شرکت در آن؛ از اعضای هیئت داوران تا ستاد اجرایی جشنواره و تمامی حلقههای آن که بر عهده دانشجویان بود؛ یعنی جشنواره بینالمللی تئاتر دانشگاهی، به جایگاهی میرسد که برخی از مسئولان وزارت علوم، تحقیقات و فناوری یکی از اساتید دانشگاه را در گام بیستوچهارم این رخداد در قامت دبیر علمی آن قرار میدهند!
درحالیکه این رویداد در پس پشت تاریخ سترگ خود هیچگاه از بدنه غیر دانشجو، فردی را در رأس هرمهای اجرایی خود ندیده است. رحمت امینی که در سال 1401 بعد از سکوت و رکودی که بر فعالیتهای فرهنگی و هنری کشورمان در تمامی ساحتها ازجمله تئاتر دانشجویی بهسبب ویروس کرونا حاکم شده بود، در حکمی به عنوان «دبیر علمی جشنواره بیستوچهارم تئاتر دانشگاهی انتخاب شد»! و همین مسئله بدون آنکه دانشجویان با شخص رحمت امینی مشکلی داشته باشند، بخش مهمی از انتقاد جریان تئاتر دانشگاهی را که چند سال بهسبب دوران کرونا در سکون و محاقی مطلق رفته بود را با خود بههمراه داشت.
این انتقادها تا جایی پیش رفت که وی را به واکنش واداشت تا او دلیل قبول کردن سکان دبیری علمی این رخداد را به تجربیات گذشته خود در مقام دانشجو و شرکتکننده در جشنواره تئاتر دانشگاهی که حداقل به دو دهه قبل میرسید مربوط بداند.
امینی در گفتوگو با ایکنا با اشاره به آنکه پیشتر نیز دلایل پذیرش این مسئولیت را بازگو کرده بودم گفت: اصلیترین دلیل پذیرش این اتفاق بر رفع آسیبهایی چون «اصلاح اساسنامه»، «تاسیس دبیرخانه دائمی» و «تعریف ردیف بودجه مشخص و کافی برای جشنواره تئاتر دانشگاهی» استوار بود.
امینی در ادامه گفتوگو به این مسئله تأکید میکند که هنوز با وجود آنکه این انتقاد ازسوی برخی از بدنه کارشناسان و صاحبنظران عرصه تئاتر مطرح است به جد معتقدم که جشنواره تئاتر دانشگاهی مهمترین، اصلیترین و جریانسازترین بستر برای معرفی هنرمندان حرفهای در عرصه تئاتر و سینمای کشور است. این رخداد ضامن دوام و بقای جریان تولید آثار تئاتری و سینمایی کشور را با خود به همراه دارد.
وی با به اشاره به آنکه هیچگاه نمیتوان حتی با کُند شدن حرکت جریان نخبگانی در بدنه دانشگاهی روحیه آرمانخواهانه و مطالبهگر دانشجویان را در حوزه تأثیر و تأثرات فرهنگی در جامعه به شکل کلان و به شکل خرد در بدنه جنبشهای دانشجویی نادیده گرفت یادآور شد: دانشجوها اصلیترین زبان جامعه در بازتاب هنجارها و نقد ناهنجاریها با بدنه حاکمیت و دولت است. هر زمان که شاهد پرشور بودن این نگاه مطالبهگر و آرمانخواه ازسوی بدنه دانشگاهی بودیم، سیر مسیر شتاب عرصههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و صد البته فرهنگی در جامعه را نسبتبه سالهای قبل و یا دورانی که این شور و نشاط از شتاب کمتری برخوردار بود شاهد بودیم.
امینی همچنین با اشاره به آسیبی که دوران کرونا در تمامی عرصهها در سراسر جهان از جمله در کشورمان در حوزههای مختلف بهویژه فرهنگ با خود بههمراه داشت تصریح کرد: ایجاد وقفه در حوزه جریان تئاتر دانشگاهی از یکسو مانند دیگر بخشهای فرهنگی کشور و تولیدات آن و ازسوی دیگر عدم رفع آسیبهایی که خود به مطالبه اصلی شرکتکنندگان و اساتید حوزه تئاتر در مواجهه با جشنواره تئاتر دانشجویی بدل شده بود سبب شد تا پیشاز پذیرش این سمت تمامی این اتفاقها و رخدادها را با مسئولان مربوطه در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری یکبهیک به یاد آورم و بعد از پذیرش رفع این آسیبها چنین سمتی را پذیرفتهام.
امینی در پایان گفت: پس بر این مسئله تأکید میکنم که پذیرش سکان دبیری علمی جشنواره تئاتر دانشگاهی برای من رفع دغدغه دانشجویان و نه نیاز به قبولی دبیری یک رخداد استوار بود!
رحمت امینی که خود چه در مقام استاد دانشگاه و چه در حوزه پژوهشگر عرصه هنرهای نمایشی در دو بعد ملی و بینالمللی جزو معدود اساتید حوزه تئاتر کشور است که همواره دانش خود را به روز و حق مطالبه را حق اول و مسلم دانشجویان تمامی شاخهها ازجمله حوزه هنرهای نمایشی میداند، گام او بهعنوان یکی از نامهای شناختهشده عرصه تئاتر دانشگاهی چه به عنوان شرکتکننده سالهای دور و چه بهعنوان سکاندار بخش اجرایی گام بیستوچهارم آن بازتابدهنده این مهم است که برخلاف شعار برخی از مسئولان و متولیان حوزه تئاتر دانشگاهی؛ آسیبهای بزرگی چون آنچه که از زبان امینی شنیده شد خود به چشم اسفندیار دیگری در حوزه عدم جریانسازی و انتظاری که از گونه تفکربرانگیز عرصه هنر، یعنی تئاتر در جامعه متصور میشد را شاهد بودیم.
رخداد و رویداد دیگری که میتواند نویدبخش و امیدساز در حوزه تبلور و تجلی عرصه تئاتر دانشگاهی کشورمان باشد را در صحبتهای امیرحسین حریری، مدیر کانون تئاتر دانشگاهی ادارهکل هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و رویکرد جشنواره چهلودوم بینالمللی تئاتر فجر میتوانیم شاهد باشیم.
نکته حائز اهمیت آن است که این اتفاقات خوشایند در امیدبخشی به چشمانداز تئاتر دانشگاهی در کشور ما در زمانی شکل میگیرد که مدیرکل هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یعنی کاظم نظری پیش از آنکه سکاندار مدیریت دولتی در وزارتخانهای دولتی باشد، در مقام یک معلم و مدیر دپارتمان تئاتر دانشگاه سوره مشغول فعالیت است. همچنین مهدی حامدسقایان، دبیر چهلودومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر پیشاز آنکه در مقام کارگردان و نمایشنامهنویس شناختهشده باشد بهعنوان مدیرگروه آموزشی هنرهای نمایشی دانشگاه تربیت شناخته میشود.
البته در این میان امیرحسین حریری نیز ورا و فراتر از عنوان مدیر کانون تئاتر دانشگاهی ادارهکل هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ خود سابقهای دور و دراز در عرصه سکانداری و دبیری جشنواره تئاتر دانشگاهی در دوران دانشجویی خود داشته و در قامت مدیر تنها سالن اختصاصی تئاتر دانشگاهی کشورمان یعنی «تالار مولوی» عقبهای بزرگ و درخشان در حوزه مواجهه مستقیم با مطالبات دانشجویی به شخصه و در همراهی با دانشجویان نسل امروز را یدک میکشد.
با کنار هم قرار دادن این اعضا و دغدغهمندان تئاتر دانشگاهی است که حریری در گفتوگو با ایکنا معتقد است قرار گرفتن بخش تئاتر دانشگاهی در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر در گام چهلودوم نهتنها احیاکننده آن سنت پویا و جریانساز تئاتر دانشجویی در کشورمان است که میتواند سهمی والا و مهم در معرفی هنرمندان نسل سوم تئاتر در کشورمان را به خود اختصاص دهد.
وی ادامه داد: از سوی دیگر این اتفاق بازتابدهنده دغدغه آقای مهدی حامدسقایان به عنوان دبیر جشنواره بینالمللی تئاتر فجر است که نشان میدهد نهتنها خود از بدنه دانشگاه بیرون آمده که آسیبی به عنوانه تئاتر دانشگاهی و خلأ وجود آن را در مهمترین رخداد و رویداد تئاتری کشورمان در دو بُعد ملی و بینالمللی را درک کرده و در این حوزه حرفهای فراوانی برای گفتن دارد.
به گفته حریری؛ همین نگرش و شیوه حضور است که علاوهبر بازتاب خبر خوش احیاء جنبش تئاتر دانشجویی میتواند تصویر و سیمایی امیدبخش از حرکت تئاتر دانشجویی در کشورمان را با خود بههمراه داشته باشد که تجلی و تبلور آن را در جشنواره چهلو دوم تئاتر فجر مشاهده خواهیم کرد.
گزارش؛ روایت و گفتوگو از امین خرمی
انتهای پیام