خبرنگار جنگی جانش را در کف دست دارد + فیلم
کد خبر: 4160845
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۰۷
گفت‌وگو با بهنام یزدانی به مناسبت روز خبرنگار

خبرنگار جنگی جانش را در کف دست دارد + فیلم

بهنام یزدانی، خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما در افغانستان، پنج سالی است که در این کشور به تهیه گزارش و تصاویر مختلف از حوادث افغانستان می‌پردازد و بسیاری از گزارش‌های خود را در دل خطرهای مختلف تهیه کرده است.

عشق و علاقه‌ای که خبرنگاری در دل خطر را آسان می‌کندهفدهم مرداد 1377 محمود صارمی، خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی به همراه هشت نفر از اعضای کنسولگری ایران در مزار شریف افغانستان به دست گروهک تروریستی طالبان به شهادت رسیدند. به همین مناسبت شورای فرهنگ عمومی هفدهم مردادماه هر سال را به عنوان «روز خبرنگار» نامگذاری کرد.

یکی از مهمترین ویژگی‌های خبرنگار، داشتن عشق و علاقه و قریحه خبرنگاری است. بر این اساس، کسی باید وارد عرصه جذاب و در عین حال پرمخاطره خبرنگاری شود که ضمن داشتن این استعداد ذاتی، از هنر واژه‌گزینی، شمّ خبری، حوصله زیاد و نگاه موشکافانه و دقیق نیز برخوردار باشد و با پرهیز از احساسات بکوشد که رویدادها را همان‌طور که اتفاق افتاده منتشر کند، نه آن‌طور که خود می‌خواست اتفاق بیفتد.

به بهانه روز خبرنگار و واکاوی ویژگی‌ها و ابعاد مختلف حرفه خبرنگاری به گفت‌وگو با بهنام یزدانی، خبرنگار اعزامی صدا و سیما به افغانستان، پرداختیم که مشروح آن را مطالعه می‌کنید. 

ایکنا ـ خودتان را معرفی کنید.

بهنام یزدانی اهل خراسان هستم و از سال 86 وارد صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران شدم. هم‌اکنون پنج سال است که در کابل مستقرم و در حال ارسال اخبار و انعکاس رویدادها از افغانستان هستم.

ایکنا ـ چرا شغل خبرنگاری را انتخاب کردید؟

البته بنده در همان موقعیتی که وارد صدا و سیما شدم، فرصت‌های دیگری نیز برای انتخاب شغل داشتم اما علاقه بسیاری به خبرنگاری دارم و هیچ‌گاه حاضر نیستم که شغل دیگری را به جای خبرنگاری انتخاب کنم. تحصیلات بنده نیز مرتبط با همین این حرفه است؛ ابتدا زبان و ادبیات فارسی و سپس، علوم ارتباطات اجتماعی خواندم. من عاشق خبرنگاری هستم.

ایکنا ـ شما هم خبرنگار و هم گزارشگر میدانی هستید. لطفاً از سختی کار خود بگویید.

خبرنگاری به ویژه در افغانستان و در حوزه میدانی سختی‌های خاص خود را دارد. بیش از 10 سال پیش در حال تهیه گزارشی برای روز خبرنگار بودیم و یکی از دوستان گفت که «هر کجا خبر هست، خطر هست و هر کجا خطر هست، خبر هست». بنده در آن زمان این جمله را هضم نکردم، ولی از زمانی که به افغانستان آمدم، متوجه شدم که این جمله چه معنای عمیقی دارد و کاملاً صحیح است.

ایکنا ـ اگر بخواهید امروز خود در افغانستان را روایت کنید، برنامه‌های خود را بیان کنید.

خبرنگاری در خارج از کشور آن هم در کشوری مانند افغانستان سختی‌های بسیاری دارد. برای مثال اگر صبح در حال گرفتن یک گزارش باشید، چنانچه عصر نیز از شما گزارش میدانی بخواهند که لازم باشد در خیابان‌ها حضور داشته باشید، اصلاً مشخص نیست که بتوان این گزارش را گرفت یا خیر؛ چراکه بالاخره حاکمیت افغانستان جدید است و هنوز قانون‌های نانوشته زیادی در این کشور وجود دارد. امروز گزارشی را در ارتباط با فرصت‌های تجاری بین ایران و افغانستان کار می‌کردیم. لازم است بدانیم که طی هدف‌گذاری انجام شده، ایران در سال جاری حدود دومیلیارد دلار صادرات به افغانستان داشته است.

همچنین، با توجه به اینکه طی چند روز آینده با دومین سالروز ورود طالبان به کابل مواجه بوده و قطعاً برنامه‌های زیادی از سوی طالبان در افغانستان اجرا می‌شود، به دنبال نامه مکتوبی از فرماندهی پلیس کابل هستیم که برای تهیه گزارش از این برنامه‌ها مشکلی نداشته باشیم.

ایکنا ـ طی این پنج سال چه فراز و نشیب‌هایی را ادر افغانستان طی کرده‌اید؟ 

هر سال از این پنج سال با سال دیگر تفاوت داشت. 30 مرداد 1397 وارد افغانستان شدم. یعنی ابتدا در تهران کلید دفتر کابل را از همکار پیشین مستقر در افغانستان گرفتم و سوار هواپیما شدم و به فرودگاه کابل و سپس، به دفتر نمایندگی صدا و سیما در کابل رسیدم. هنوز در دفتر مستقر نشده بودم که همان منطقه موشک‌باران شد و مجبور شدم که دفتر را جابه‌جا کنم. 

به یاد دارم یک سال در روز عید قربان کنار ارگ ریاست جمهوری افغانستان موشک‌باران شد و صدای آژیر خطر سفارت آمریکا به صدا درآمد و صحنه خاصی ایجاد شده بود. به هر حال سه سال اول حضور بنده در این کشور همزمان با جنگ آمریکا در افغانستان بود؛ یعنی صحنه‌های فراوانی همانند انفجار، انتحار و... را مشاهده کردیم. پس از آن در دو سال اخیر طالبان قدرت را در دست گرفت و افغانستان با فضای متفاوتی مواجه شده است. البته امروز صدای انفجارها و موشک‌باران کمتر شده است، اما هنوز حس ناامنی وجود دارد. امروز طالبان به دنبال ساخت و توسعه افغانستان و گزارش‌های ما بیشتر در رابطه با مسائل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. البته در زمان حضور آمریکایی‌ها نیز چنین مسائلی وجود داشت، اما فرصت چندانی نبود که به دنبال این مسائل برویم و آن‌ها را پیگیری کنیم.

ایکنا ـ شما با خانواده در افغانستان زندگی می‌کنید یا در این کشور تنها هستید؟

برای همه کسانی که از نهادهای مختلف به افغانستان می‌آیند، این الزام وجود دارد که بدون خانواده به این کشور بیایند. به این صورت که مدتی را در این کشور به سر می‌برند و مدتی دیگر به مرخصی می‌روند. البته این مسئله مختص کارمندان ایرانی نیست و تمامی افرادی که از نهادهای بین‌المللی در افغانستان حضور دارند نیز از این قانون پیروی می‌کنند.

ایکنا ـ برخی تصور می‌کنند خبرنگارانی که در خارج از ایران فعالیت می‌کنند، به دلیل مسائل مالی به این سفرها می‌روند. نظر شما چیست؟ 

مسائل مالی جزء لاینفک زندگی است اما خدا را شاهد می‌گیریم که بنده چنان عشقی به این کار داشتم که هیچ سؤالی را در رابطه با مزایا و مسائل مالی حضور در خارج از کشور مطرح نکردم. هیچ چیزی از جان انسان بالاتر نیست. زمانی که خبرنگاری به افغانستان می‌آید، در واقع جان خود را کف دستش گرفته و وارد میدان شده است.

ایکنا ـ از سختی‌های کار خبرنگاری در میدان جنگ بگویید.                 

طی مدتی که در افغانستان بودم یعنی در سه سال اول شاید در 70 تا 80 درگیری و انفجار و انتهار حضور داشتم، ولی هر زمان که به این صحنه‌ها فکر و یا از خیابان و کوچه‌ای گذر می‌کنم که انفجاری در آن رخ داده است، خاطرات زیادی در ذهنم تداعی می‌شود. زمانی که به این روزهای سخت فکر می‌کنم، به یاد سختی و مصائب خبرنگاران هشت سال دفاع مقدس می‌افتم که رسالت خود را به خوبی انجام دادند و این امر باعث می‌شود که صحبت کردن درباره سختی کار برای من دشوار باشد. 

عشق و علاقه‌ای که خبرنگاری در دل خطر را آسان می‌کند / خوانده شد

با این حال خبرنگاری در جایی مانند افغانستان به ویژه در زمانی که آمریکایی‌ها بودند با خبرنگاری که در جبهه جنگ قرار دارد کمی متفاوت است. در اینجا طی سال‌های اخیر شاهد بودیم که گاهی چندین انفجار پشت سر هم رخ می‌داد. شاید بتوان گفت که ما شهید زنده هستیم؛ چراکه اتفاقات تلخی برای ما رخ داد، اما به لطف الهی امروز سلامت هستیم. خبرنگاری در افغانستان و مکان‌هایی که درگیری‌ شهری وجود دارد، بسیار دشوار است. در این درگیری‌ها خبرنگاران آموزه‌ها و تجربه‌های بسیاری را در میدان فرامی‌گیرند؛ برای مثال چگونه خود را به صحنه درگیری نزدیک و گزارش خود را چگونه تکمیل کنند. این امر تجربه خبرنگاران را بسیار بالا می‌برد که بنده نیز تجربیات فراوان و گاه تلخی را به دست آوردم.

ایکنا ـ چنانچه پنج سال زندگی و فعالیت خبری شما در افغانستان یک گزارش باشد، نام این گزارش را چه می‌گذارید؟

تا به حال به این موضوع فکر نکرده‌ام و علاقه زیادی دارم که خاطرات خود را در افغانستان به رشته تحریر درآورم، اما هنوز فرصت این کار را به دست نیاورده‌ام. البته گاهی اوقات دست به قلم برده‌ام، اما بلافاصله برنامه‌ای پیش آمده و نتوانستم نوشته‌های خود را تکمیل کنم.

پنج سال پرفراز و نشیبی در افغانستان داشتم. هیچ‌گاه در زندگی فکر نمی‌کردم که روزی به افغانستان بیایم. اولین باری که با مسائل افغانستان آشنا شدم، مربوط به حملات 11 سپتامبر بود. در آن زمان در یکی از روستاهای مرزی زندگی می‌کردم و منزل ما برق هم نداشت. به یاد دارم که خواهر کوچکترم گفت که هواپیماها در حال برخورد با ساختمان‌های بزرگ هستند، اما فکر کردم که خواهرم در حال دیدن انیمیشن و کارتون است. 

بعد فهمیدم که به برج‌های نیویورک حمله شده است و این امر بهانه‌ای برای حضور آمریکا در افغانستان شد. بعد از 20 سال در ارگ ریاست‌ جمهوری افغانستان در یک نشست با حضور دبیرکل ناتو، وزیر دفاع آمریکا و سران حکومت افغانستان در حال گزارش‌گیری بودم که این نشست توافقنامه آمریکا با طالبان بود و منجر به سقوط دولت افغانستان و آغاز حکومت طالبان در این کشور شد. در آن لحظه به این موضوع فکر می‌کردم که 11 سپتامبر هواپیماها با برج‌های نیویورک برخورد کردند و  20 سال بعد ما در کابل بودیم. 

ایکنا ـ  سخت‌ترین، تلخ‌ترین و شیرین‌ترین خاطرات خود به ویژه در زمان حضور در افغانستان را بیان کنید.

البته خاطرات شیرین اینجا به نوعی تلخ بوده است. شاید شیرین‌ترین و همزمان تلخ‌ترین خاطره بنده آن شبی بود که طالبان به کابل آمدند. بنده در حال ارسال گزارش بودم که ناگهان اعلام شد اشرف غنی از کشور فرار کرده است. صبح زود گزارش خود را اصلاح کردم و با سفارت تماس گرفتم تا برای بازگشت به سفارت بروم، اما در یک لحظه تصمیم گرفتم که بمانم. در آن شب نیروهای طالبان گروه‌گروه وارد کابل شدند و ما اصلاً نخوابیدیم. شب بسیار سختی بود و بنده به خود گفتم که آیا امشب صبح خواهد شد؟ 

قدرت رسانه‌ای غرب نفوذ بسیار زیاد و عجیبی در اینجا داشت و از طالبان هیولایی ساخته بود که همگان را به هراس می‌انداخت. به یاد دارم صبح آن روز که از دفتر بیرون آمدیم، با آنکه کمی ترس داشتیم، خبری از شلیک و تیرباران نبود. البته فکر می‌کردیم که در مواجهه با طالبان چه بگوییم؟ ممکن است از ما بپرسند در کشور ما چه می‌کنید و مسئله خطرناک شود. به یاد دارم آن روز از دفتر خارج شدیم و به خیابان رفتیم و گزارش تهیه کردیم، اما آن شب به ما خیلی سخت گذشت.

یک بار هم انفجار دیگری رخ داد و ما در صحنه حاضر شدیم و به محض اینکه کابل و میکروفون را به تصویربردار دادم، منفجر شد و دیگر چیزی نفهمیدم. 10 تا 15 نفر به واسطه انفجار بمب در کنار یک اتومبیل جان باخته بودند و ما در جلوی آن خودرو بودیم. نفهمیدم چه اتفاقی رخ داده بود و فکر می‌کردم بدون درد از دنیا رفته‌ام، اما چند لحظه بعد متوجه شدم که اتفاقی رخ نداده است و زنده هستم.   

شیرینی‌های خاطرات نیز تلخ هستند، اما زمانی که با مردم افغانستان مراوده می‌کنیم، متوجه می‌شویم که مردم خیلی خوب و نازنینی هستند و فکر نمی‌کنم در دنیا کشورهایی مانند افغانستان و ایران این‌قدر شبیه به هم باشند و اشتراک زیادی داشته باشند، اما 40 سال است که در جنگ هستند و دوران سختی را می‌گذرانند. 

ایکنا ـ تاکنون اتفاق افتاده که گزارشی تهیه و حس کنید که رسالت خود را کاملاً انجام داده‌اید یا خیر؟ 

طی مدتی که در افغانستان هستم حدود 700 گزارش را تهیه کرده‌ام که بعضی از آن‌ها کمتر در رسانه‌های خارجی و حتی داخلی کار شده است. طی 20 سالی که افغانستان در اشغال غرب بود، فضای رسانه‌ای آن‌ها نیز به همین صورت بود. جنگ و انفجار از موضوعات اصلی اینجا بود که سرخط خبرها قرار داشت. گزارش‌های خیلی خوبی را در رابطه با نقش غرب در افغانستان کار کردم که بسیار تأثیرگذار بود، اما گزارش‌های بسیار اندکی بوده است که در آنها رسالت خود را انجام نداده باشم و چنانچه پیش بیاید به این دلیل است که ما یک رسانه خارجی هستیم و این‌گونه نیست که گزارشی بگیریم و دیگر به پشت سر خود نگاه کنیم. 

زمانی که در این کشور اقامت می‌گیریم، باید یک‌سری اصول مربوط به آن را رعایت کنیم تا منافع ملی و سیاست‌های دو کشور لطمه نبیند. ممکن است در برخی موارد مشکلات امنیتی ایجاد شود و دولت اینجا اجازه فعالیت صادر نکند که در این موارد مجبور هستیم از برخی مسائل عبور کنیم و کمتر بدان‌ها بپردازیم.      

ایکنا ـ‌ به نظر شما رسالت اصلی خبرنگاران چیست؟

ما خبرنگاران باید واقعیت را بدون دست بردن در آن و بیان نظر شخصی منعکس کنیم. البته در برخی موارد بعضی مشکلات پیش می‌آید که باید با صبر از آن‌ها عبور کرد. همچنین، باید به توفیق الهی بتوانیم با گزارش‌های خود گره‌ای از مشکلات مردم را باز کنیم. باید این نکته را در نظر بگیریم که مردم در کجای گزارش‌های ما قرار دارند و گزارش ما چه تأثیری به حال مردم دارد. 

ایکنا ـ شما جزء معدود خبرنگارانی هستید که بدون هیچ تدبیر امنیتی در افغانستان حضور دارید. در این مورد توضیح دهید.

خدا حافظ ماست. بنده در این راستا صحنه‌های بسیاری را مشاهده کردم. برخی خبرنگاران با اتومبیل‌های زرهی و محافظ و مترجم وارد میدان می‌شوند. وقتی خبرنگار محافظ داشته باشد و در خودروهای زرهی باشد، کمتر می‌تواند با مردم ارتباط برقرار کند و مردم نیز به گونه‌ای دیگر به او می‌نگرند. البته صحنه‌هایی بوده که در ولایات مختلف امنیت ما تأمین شده است، اما حس خوبی نداشتم. به توفیق الهی تاکنون در این زمینه مشکلی پیش نیامده است. 

ایکنا ـ در یکی از سایت‌های خبری آمده بود که به شما و تصویربردار گروه برای تهیه یک گزارش سوءقصد شده است. آیا این مسئله صحت دارد؟ 

در زمان تهیه یکی از گزارش‌ها تعداد هفت گلوله به سمت تصویربردار ما شلیک شد که تاکنون نیز داستان آن برای ما مشخص نشده است. سفارت ایران نیز نامه‌ای را خطاب به وزارت امور خارجه ارسال کرد، اما تاکنون پیگیری‌ها به جای مشخصی نرسیده است. در آن زمان به طالبان تازه قدرت را به دست گرفته بودند و اعلام کردند همین که تصویربردار شما نمرده است، کفایت می‌کند! این مسئله باعث شد که تصویربردار ما از افغانستان برود و بعد از ایشان در طول پنج ماه چهار تصویربردار آمدند و رفتند. شرایط اینجا به گونه‌ای است که اگر مکانی دچار سوءقصد و حمله شود، دیگر مردم کمتر بدانجا مراجعه می‌کنند. با اتفاقی که افتاد، هزینه‌های ما افزایش یافت و تصویربرداران به سختی به ما می‌پیوستند. لذا رعایت اصول امنیتی برای خبرنگاران مهم است. 

ایکنا ـ آیا از خطرات احتمالی که برای شما رخ می‌دهد هراس دارید؟

بستگی دارد که هراس را چگونه تعریف کنیم. اگر هراس را این‌گونه تعریف کنیم که چون در مکانی انفجار رخ داده و ممکن است انفجارهای دیگری نیز رخ دهد و سپس باید از صحنه فرار کرد، قضیه متفاوت است. ما خبرنگار هستیم و باید با خطرات کنار بیاییم. بنده افغانستان را برای تهیه گزارش و خبر انتخاب کرده‌ام و انسان ریسک‌پذیری هستم. انسان در برخی موارد می‌ترسد. البته باید احتیاط لازم را در رابطه با موارد خطرآفرین داشته باشد. اینکه یک خبرنگار بی‌محابا وارد میدان خطر شود شجاعت نیست. 

البته امروز فضای نسبتاً خوبی در افغانستان حکمفرماست اما در سه سال اولی که بنده اینجا بودم، گاهی اوقات که برای تهیه گزارش می‌رفتیم، مشخص نبود که برمی‌گردیم یا خیر. خبرنگاران نزدیکترین افراد به صحنه هستند و باید احتیاط لازم را به خرج دهند تا بتوانند بهتر کار کنند. 

ایکنا ـ تاکنون اتفاق افتاده در مکان‌هایی که در حال گفتن پلاتو هستید، پشت سر شما درگیری باشد و احساس خطر کنید؟ 

بله، بسیار اتفاق افتاده است. گاهی اوقات در حملات انتحاری با یک روز درگیری کامل مواجه و در صحنه بودیم.

ایکنا ـ خانواده با شغل شما مشکلی ندارند؟

همسر بنده در یک خانواده و فضای رسانه‌ای رشد کرده‌اند و این موضوع را به خوبی درک می‌کنند. از صمیم قلب از ایشان تشکر می‌کنم که پنج سال سخت را تحمل کردند. بالاخره نگرانی زیادی وجود داشت و خانواده نگران بودند. 

ایکنا ـ‌ حقوق خبرنگاران تا چه میزان رعایت می‌شود؟ 

باید دو بُعد را در نظر گرفت. اول حقوق شخصی ما خبرنگاران است که باید به خوبی رعایت شود. بنده در سال 86 که وارد این عرصه شدم، فرصت‌های شغلی بسیار خوبی داشتم که به دلیل علاقه به خبرنگارانی وارد این حوزه شدم و با وجود حقوق اندکی این شغل را انتخاب کردم. خبرنگار پل ارتباطی مردم و مسئولان است. خبرنگاران مشکلات مردم را به خوبی به مسئولان منعکس می‌کنند، اما نمی‌توانند مشکلات خود را بیان کنند. امیدوارم در رابطه با بیمه و مزایای خبرنگاران فکری شود تا آن‌ها حداقل در این زمینه با مشکل مواجه نباشند. البته کارهایی انجام شده اما کافی نیست.

حقوق بعدی خبرنگاران حقوق کاری آن‌هاست. دسترسی به اطلاعات موضوع بسیار مهمی است. در این سال‌هایی که در افغانستان هستیم، دسترسی به اطلاعات سخت‌تر شده است. نظام حاکم بر افغانستان نیز هنوز به مرحله‌ای نرسیده است که بتوان اجازه دسترسی به اطلاعات آزاد را از آن‌ کسب کرد. در زمان حضور آمریکایی‌ها برخورد خوبی با خبرنگاران به ویژه ایرانیان وجود نداشت و دسترسی به اطلاعات محدود بود. امیدوارم خبرنگاران بتوانند به راحتی به اطلاعات دسترسی پیدا کنند و زمان‌های طلایی خود را از دست ندهند.  

ایکنا ـ سناریوی کلی خود را درباره گزارشی که از مزار شریف و محل شهادت شهید صارمی تهیه کردید بیان کنید.

حدود 20 سال پس از شهادت شهید صارمی به مزار شریف رفتم و مکانی را که ایشان در آن به شهادت رسیده بود از نزدیک مشاهده کردیم. در این حادثه علاوه بر شهید صارمی تنی چند از دیپلمات‌های ما نیز به شهادت رسیدند. به یاد دارم گزارش خیلی خوبی را تهیه کردم. همان روزها مصاحبه‌ای با فرمانده نیروهای مردمی در مزار شریف داشتیم و درست در زمانی این مصاحبه انجام شد که نیروهای طالبان به دروازه‌های مزار شریف رسیده بودند. طی روزهایی که بنده در مزار شریف بودم، حلقه محاصره طالبان تقریباً تمامی شهر را فراگرفت و فرمانده نیروهای مردمی مزار شریف از من خواست که روز بعد با هم به خط اول نبرد برویم. 

به یاد دارم سرکنسول ایران با من تماس گرفت که به خط نروید و طبق اطلاعاتی که رسیده نیروهای طالبان فردا به همان نقطه حمله می‌کنند و آنجا را تصرف خواهند کرد که همین اتفاق نیز رخ داد. به همین منظور هیچ راه زمینی برای خروج از مزارشریف وجود نداشت. به یاد دارم هزینه 60 دلاری هواپیما برای خروج از مزارشریف به هزار دلار رسیده بود و ما در شب به سختی توانستیم خود را به کابل برسانیم و یک روز بعد نیز مزار شریف به کلی تسخیر شد.     

ایکنا ـ سخن پایانی.

روز خبرنگار را به تمامی همکاران خود تبریک می‌گویم. البته بنده اینجا تنها نیستم و یک گروه خبری شامل تصویربردار و خبرنگار و گزارشگر هستیم و کار گروهی باعث موفقیت خبرنگار می‌شود. از تمامی دوستان و همکاران خود تشکر و برای آنان آرزوی موفقیت می‌کنم. امیدوارم که هموطنان ما نیز به افغانستان بیایند و اینجا را از نزدیک مشاهده کنند. افغانستان کشور بسیار زیبایی است و شهرهای بسیاری دارد که جذاب و دیدنی هستند.  

به سبب شهادت محمود صارمی در افغانستان این روز، روز خبرنگار نام گرفت و توفیق داشتم که در اوایل حضور طالبان به مزار شریف بروم و مکانی را که ایشان در آنجا به شهادت رسید از نزدیک مشاهده و گزارشی تهیه کنم. امیدوارم که ادامه‌دهنده راه ایشان و تمامی خبرنگاران شهید باشیم.   

انتهای پیام
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۱
جعفر مصطفی زاده
|
Russian Federation
|
۱۴۰۲/۱۰/۲۲ - ۱۶:۰۶
0
0
سلام ، بسیار عالی ، شماره تلفن با همراه جناب یزدانی را لطفا اعلام فرمایید. باتشکر
captcha