به گزارش ایکنا، جدیدترین شماره فصلنامه مطالعات علوم قرآن به صاحب امتیازی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی (پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن) منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «بازپژوهی نظریه اقتباس قرآن از آموزهای زرتشتی با تأکید بر دیدگاه ویلیام تسدال»، «بررسی و نقد شیوهها و روشهای تفسیری عبدالکریم خطیب در «التفسیر القرآنی للقرآن»»، «واکاوی جریانشناسی و رویکرد قرآنیان شبهقاره هند»، «امامت در قرآن (نقد و بررسی مدخل امامت در دایرةالمعارف قرآنی الیور لیمن)»، «واکاوی مانعانگاری نفی تکاثر، تحقیر دنیا و محدودیت کمّی مالکیت، برای تولید ثروت و سرمایه»، «تواصی به حق و نقش آن در تحقّق جامعه ایمانی با تأکید بر آیه 3 سوره عصر».
در چکیده مقاله «بازپژوهی نظریه اقتباس قرآن از آموزهای زرتشتی با تأکید بر دیدگاه ویلیام تسدال» میخوانیم: «در سدههای اخیر مستشرقان و محققان غیرمسلمان بهصورت آکادمیک به موضوع «منابع و مصادر قرآن» توجه کردهاند. پیشینه موجود از این بحث به سده 19 میلادی برمیگردد و از آن پس تاکنون طیف گستردهای از دیدگاهها مطرح شده است. صاحبان این بحث به طرح شبهاتی در منابع و مصادر قرآن پرداخته و با فرضیهها و شبهات گوناگون چنین القا میکنند که پیامبر اکرم بخش قابل توجهی از قرآن را از منابع مختلفی چون تورات، انجیل، آیین صابئان، آموزههای زرتشتی و فرهنگ و آداب و اشعار جامعه جاهلی برگرفته است. یکی از خاورشناسان به نام ویلیام تسدال با تمسک به وجود مشابهتهای میان قرآن کریم و آموزههای زرتشتی، نظریه اقتباس قرآن از آموزههای زرتشتی را برگزیده است. پژوهش حاضر با روشی توصیفی- تحلیلی و با رویکرد انتقادی نظریه اقتباس قرآن از آموزهای زرتشتی را نقد و بررسی میکند. یافتههای پژوهش نشان میدهد در نوشتههای برخی از مستشرقان، دشمنی با اسلام و توجهنکردن به اصول پژوهش در رویکرد قرآنپژوهی دیده میشود؛ ازاینرو میتوان گفت هدف واقعی همه مستشرقان از اینگونه پژوهشها شناخت اسلام و قرآن نیست.»
در طلیعه مقاله «بررسی و نقد شیوهها و روشهای تفسیری عبدالکریم خطیب در «التفسیر القرآنی للقرآن»» آمده است: «عبدالکریم خطیب از مهمترین مفسران اجتماعی معاصر محسوب میشود که از حوزه جغرافیایی مصر برخاسته و با هدف ارائه اصول کلی حاکم بر نظام اجتماعی اسلام، با شیوهای نظری تشریحی و تحلیلی، آیات قرآنی را پردازش کرده است. هدف از پژوهش حاضر، تبیین روش تفسیری خطیب در التفسیر القرآنی للقرآن و نقد شیوههای تفسیری او است. در این جستار با روش توصیفی – تحلیلی و بهکارگیری سیاق درونمتنی، متن التفسیر القرآنی للقرآن مورد واکاوی شده و در چهار بخش به بررسی و نقد شیوهها و روش تفسیری خطیب پرداخته شده است. مهمترین یافتههای این پژوهش از رهگذر استخراج مبانی و روش تفسیری خطیب این است که وی متأثر از مکتب تفسیری عبده و به سبب گوناگونی انجام پژوهشهای علوم قرآنی و همچنین استفاده از روایات تفسیری، تفسیر آیات را بسیار توسعه بخشیده است؛ ولی در جایی که تفسیر بدون استفاده از روایت دشوار است، به عقل خود تکیه و به تدبر در آیات بسنده کرده است. از ادعای مفسر برمیآید که وی در تفسیر آیات قصد دارد تا آنجا که ممکن است از دیگر آیات قرآن بهره گیرد؛ اما در برخی از آیات که انتظار میرود مفسر در تفسیر آیه از خود قرآن استفاده کند، چنین چیزی دیده نمیشود و وی به تحلیلهای شخصی اکتفا میکند و به دیگر آیات قرآن استناد نمیکند. علاوه بر آن مبنای خطیب در انتخاب آیات تفسیرکنندۀ آیات دیگر مشخص نیست؛ بنابراین وی گاهی آیهای را شاهد برای تفسیرش میآورد که تنها در الفاظ مشترکاند، اما لزوماً در مفهوم چنین نیستند.»
در چکیده مقاله «تواصی به حق و نقش آن در تحقّق جامعه ایمانی با تأکید بر آیه 3 سوره عصر» آمده است: «از آنجاکه هر جامعهای، برای تحقّق و پیشرفت و تعالی خویش نیازمند بناشدن براساس مبانی و اصول مکتب مورد اعتقاد خویش است، جامعه ایمانی نیز باید براساس اصول و مبانی خاصی ساخته شود. آیات پرشماری از قرآن کریم، رسالت معرفی مبانی تحققساز جامعه ایمانی را بر عهده دارند؛ چنانکه در آیه 3 سوره عصر، تواصی به حق، یکی از اصول تشکیلدهنده جامعه ایمانی معرفی میشود. تحقیق پیش رو با هدف تبیین تواصی به حق و نقش آن در تحقق جامعه ایمانی به روش توصیفی-تحلیلی تدوین شده است. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که تواصی به حق یک دعوت همگانی به سوی تبعیت از حق است تا همگان حق را بهخوبی بشناسند و از باطل دوری کنند. ارمغان این احساس مسئولیت متقابل، برای جامعه، تحققِ عدالت اجتماعی، ایجاد وحدت و همبستگی، فراگیرنشدن فتنه ظالمان، پیروزی بر دشمنان، دوری از خسران و آمادگی جامعه برای ظهور خواهد بود. بیشک هرکدام از این مؤلفهها، جامعه را یک گام به سمت ایمانیشدن رهنمون خواهد ساخت.»
انتهای پیام