روایتی از زندگی و حماسه عابس
کد خبر: 4157970
تاریخ انتشار : ۰۴ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۶:۵۹
یادداشت

روایتی از زندگی و حماسه عابس

حجت‌الاسلام علیرضا قبادی در یادداشتی به زندگی «عابِس بن ابى شَبيب شاکری» از شهدای کربلا پرداخته است.

حجت‌الاسلام علیرضا قبادی در یادداشتی به زندگی «عابِس بن ابى شَبيب شاکری» از شهدای کربلا پرداخته است که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید.

«انتخاب‌ شهیدی از میان ۷۲ شهید کربلا، حقیقتاً کار را آسانی نیست. هر‌یک از شهدای کربلا مایلند که نام سایر شهیدان مقدم شود! اما همین کار هم موضوع انتخاب را سخت‌تر می‌سازد؛ شاید قرعه کار را کمی آسان‌تر سازد. در این گفتار گزیده‌ای درباره زندگی و حماسه عابِس بن ابى شَبيب شاکری تقدیم می‌‌دارم.

عابس از خاصان امام علی(ع) و از  دلاورترين و فداکارترین صحابی امام حسين‌(ع) بود. او خطیبی توانا و عابدی پرتلاش بود، پس از اینکه مسلم بن عقیل وارد کوفه شد و نامه امام حسین(ع) را در جمع شیعیان کوفه برای آنان قرائت کرد، عابس تقریباً همان کاری را کرد که قمر بنی‌هاشم(ع) پس از برداشتن تعهد و بیعت خود از یارانش در شب عاشورا انجام داد. عابس نخستين كسى بود كه  از جا برخاست و پس از حمد و ثناى خداوند متعال، گفت: من نمى‌دانم كه در دلِ مردم چه مى‌گذرد و كدام یک به تو نيرنگ مى‌زنند! از آنچه در دل خودم مى‌گذرد به شما مى‌گويم.

به خدا سوگند هرگاه دعوت كنيد پاسخ مى‌دهم و در كنار شما با دشمنان مى‌جنگم. پس از او بود که دیگران اعلام وفاداری کردند. پس از اعلام وفاداری جمعی از مردم کوفه با مسلم بن عقیل، عابِس، پاسخ حضرت مسلم را به امام(ع) در مکه رساند و در مکه به امام ملحق شد و با آنان به سمت کوفه حرکت کرد.

سخنان او هنگام وداع با امام حسين(ع) در روز عاشورا نمونه دیگری از ایمان و جانباختگی او در راه خدا بود؛ به خدا سوگند روی زمین چه دور و چه نزدیک کسی نزد من عزیزتر و محبوب‌تر از شما نیست، اگر قدرت داشتم که ظلم را از شما به چیزی که عزیزتر از جان و خونم باشد دور کنم حتماً چنین می‌کردم، بدرود.

شاید نتوان از شجاعتش در جنگ با لشکریان عمر سعد، نمونه دیگری آورد. چنان به سپاه دشمن حمله می‌کرد که  لشکریان از او مى‌گريختند. هنگامی که  لشکریان از دلاورى‌هاى او به ستوه آمدند، عمر بن سعد دستور داد كه از هر سو با سنگ به او حمله كنند، عابِس با ديدن اين صحنه، نه تنها خوفی به خود راه نداد بلکه كلاهْ خودِ خود را از سر برداشت و زره از تن به درآورد و بدون كلاه خود و زره به آنان حمله ور می‌شد.

برخی معتقدند که جمله «حب الحسین أجننی؛ عشق حسین مرا مجنون ساخته است» را او به هنگام جانباختگی در راه امام حسین(ع) در میدان جنگ فرموده است، کلامی که متأسفانه «انامجنون‌الحسین» در برخی محافل به جای خود استفاده نمی‌شود! دشمنان او چنان بر کشتن او افتخار می‌کردند که هر يک از آنها مدعى بودند، كشته شدن او را به‌ عهده داشتند. عمر بن سعد برای حل این دعوا گفت: او را يک نفر  نكشته است.

گویا او یکی از شهیدان کربلاست که سر مبارکش را به سوی خیمه امام حسین(ع) پرتاب کردند. به او سلام گوییم همانگونه که در «زيارت رجبيه» و «زيارت ناحيه مقدسه» به او سلام داده می‌شود، سلام بر عابِس بن شَبيب شاكرى».

انتهای پیام
captcha