رنج‌های این کودکان را عمیق‌تر نکنیم
کد خبر: 4156508
تاریخ انتشار : ۲۹ تير ۱۴۰۲ - ۱۰:۰۷
آهای سرراهی؛

رنج‌های این کودکان را عمیق‌تر نکنیم

یکی از اتفاقاتی که در جامعه با آن مواجه هستیم، استفاده از عباراتی چون «سرراهی»، «بی‌سرپرست» و بدسرپرست است که این عبارات به کودکانی برچسب زده می‌شود که محصول عوامل متعددی که هستند که با ساختارهای غلط اجتماع بازمی‌گردد، اما درک و احترام به این افراد از جمله وظایف انسانی همه ماست تا نکند با رفتارهای ناسنجیده خود زخم‌های آن‌ها را عمیق‌تر کنیم.

کودکان بی سرپرستیکی از اتفاقاتی که در جامعه با آن مواجه هستیم، استفاده از عباراتی چون «سرراهی»، «بی‌سرپرست» و «بدسرپرست»، است که این عبارات به کودکانی برچسب زده می‌شود که محصول عوامل متعددی که هستند که با ساختارهای غلط اجتماع باز می‌گردد، اما درک و احترام به این افراد از جمله وظایف انسانی همه ماست تا نکند با رفتارهای ناسنجیده خود زخم‌های آن‌ها را عمیق‌تر کنیم.

داستان از آنجایی شروع می‌شود که در یکی از روزهایی که در حال عبور از خیابان هستم، بدون آنکه حواسم باشد، راننده‌ای با سرعت تمام ویراژی می‌دهد و با صدای بلند می‌گوید: «آهای بچه سرراهی حواست کجاست؟» با بوق ممتدش به خودم می‌آیم و ناگهان خود را وسط خیابان، مبهوت از حرفی که راننده زده است، می‌بینم، در پس افکارم مدام این سؤالات می‌چرخد که او چه گفت؟ معنی حرفش چه بود؟ اصلا با من بود؟ سرراهی؟!

بار معنایی این کلمه چقدر شکننده است. گاهی افراد برای آنکه عصبانیت خود را تخلیه کننده، در هر جایی و هر مکانی از این کلمه به سادگی استفاده می‌کنند و به راهشان ادامه می‌دهند، اما غافل از پیامدهای این عبارت و یا چنین عباراتی که در قالب توهین از آن استفاده می‌شود، کوله باری از غم و مشکلات روحی و روانی را بر دوش مخاطب  قرار می‌دهند.

عباراتی چون «بچه سرراهی»، «بدسرپرست» و «بی‌سرپرست»، قطعا در جامعه ما و بسیاری از جوامع دیگر نیز وجود دارد و این موضوع محصول ناکارآمدی و یا بدکارکردی نهادها و سازمان‌های زیادی از نهاد خانواده گرفته تا نهادهای بزرگ‌تر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است و آن کودکی که ما، او را سرراهی خطاب می‌کنیم، محصول خطاها، اشتباهات، گناهان و یا سهل‌انگاری ماست و آن کودک معصوم بدون آنکه گناهی را مرتکب شده باشد در شرایط خاصی که برای هریک از آن‌ها متفاوت است، در گوشه‌ای از این شهر رها شده و بعدها به کمک نهادهایی چون بهزیستی به خانواده‌های فاقد فرزند سپرده شده است تا شاید بخش کمی از رنج‌های ناگفته و ناشنیده این دسته از کودکان را با مهر مادری و پدری خود جبران کنند.

و ما چه بی‌پروا، واژه‌هایی چون سرراهی را به عنوان توهین به کار می‌بریم و با این کار خود شخصیت آسیب‌دیده این کودکان معصوم را با رنجی عمیق‌تر و دردی بزرگ‌تر مواجه می‌سازیم.

قطعاً برای آن مادری که با چنان مهر مادری عمیقی که در دل همه زنان این جامعه نهفته است، با گذاشتن فرزندش بر سر راه، به امید برداشتن فردی دیگر و داشتن زندگی بهتر، کاری بسیار دشوار بوده و از سخت‌ترین و دردناک‌ترین لحظات یک مادر در طول عمرش است و ما هیچگاه قادر به درک آن لحظات تلخ و اندوهناک نیستیم.

از سویی دیگر، آن کودک معصوم در زمان کودکی قدرت درک اتفاق تلخی را که برای او افتاده است را ندارد، اما با گذشت زمان و آشکار شدن حقیقت زندگی او این تفکر که آنقدر تولدش نفرت‌انگیز بوده که حتی عزیزترین افراد زندگی یعنی پدر و مادر، زحمت بزرگ کردن او را بر عهده نگرفته‌اند و به دلایلی نامعلوم او را در کوچه‌ای خلوت رها کرده‌اند، برایش بسیار دردناک است.

به واقع که این امر آسیب‌های عمیق و جبران ‌ناپذیری را در روح و روان این فرزندان بی‌گناه ایجاد کرده که تا آخرین لحظات زندگی، آن‌ها را رها نمی‌کند. حال با این اوصاف، دید این افراد در سنین بالاتر به سایر افراد و حتی مفهوم خانواده چگونه خواهد بود؟ که جز تردید، عدم اعتماد به جامعه، انکار محبت، همدلی و... چیزی نخواهد بود.

آن‌ها همواره ترس از افشا شدن این هویت خود دارند و مدام رفتارهایی از خود نشان می‌دهند که مبادا دیگران از چنین موضوعی آگاه شوند و مدام خود را دلداری می‌دهند، اما در ناخودآگاه ذهنشان احساس سرخوردگی می‌کنند و از این احساس خود نیز خجالت‌زده هستند و همین موضوع آن‌ها را زودرنج‌تر، حساس‌تر و آسیب‌پذیر تر کرده است و با کوچک‌ترین مواجهه و یا برخورد نامناسب بسیار متأثر و رنجیده‌خاطر می‌شوند.

لذا مواجهه با اینگونه افراد برای کسانی که سرپرستی آن‌ها را بر عهده می‌گیرند در صورت آگاهی به فرزندان از این امر بسیار سخت، نیاز به مهارت و آگاهی‌های ویژه در خصوص تعلیم و تربیت این افراد دارند.

خلاصه اینکه این قربانیان بی‌گناه محصول عناصر بسیار متعددی هستند که نتیجه کارکرد غلط ساختارهای اجتماعی و یا فردی است. درک این افراد و شناخت مسائل آن‌ها و احترام عمیق و عدم نگاه تبعیض‌آمیز، توهین‌آمیز و تحقیرآمیز از جمله وظایف انسانی و اخلاقی همه ماست تا خدایی ناکرده با رفتار ناسنجیده خود زخم‌های آن‌ها را عمیق‌تر نکنیم.

لیلا نیک‌ذات

انتهای پیام
captcha