ماه عشق‌بازی
کد خبر: 4156270
تاریخ انتشار : ۲۸ تير ۱۴۰۲ - ۱۱:۵۱
سرخ‌واژه‌های سیاهپوش/ 1

ماه عشق‌بازی

سرخ‌واژه‌های سیاهپوش؛ دلنوشته‌هایی خاسته از خلوصِِ دلِ متاثر از احوال محرم است. سرخ‌هایی که از دل می‌خیزند و سیاهپوش عزای حسین(ع) و حسینیان بر دل می‌نشینند.

ماه عشق‌بازیگویی در تقویم دل، هر حال خوبی با محرم تو آغاز می‌شود. محرم، موسم آن است تا عروج ملکوت را در عالم ناسوت به نظاره بنشینی! بنشینی و از قاب بیرق و سیاهه عزا، چای هیأت و نغمه خوش «حی علی العزاء»، غروب خونین خورشید را در مذبح قرب الی الله به چشم دل به نظاره بنشینی!

آه! محرم طنین دوباره ندای مظلومیت توحید است؛ طنین دوباره مظلومیت رسالت، قرآن و انسان.

مگر نه این‌که هنوز هم دعوت «هل من ناصر ینصرنی» حسین را می‌توان از عمق جغرافیای زمان شنید؟ مگر نه این‌که آن هنگام که او یکه و تنها در دشت غربت و مظلومیت، خود را تنها و بی‌یاور دید، آن هنگام که به هر سوی نگریست، دیگر سرداری از برای یاری‌اش نبود؟ آن هنگام که حسین بود و یک لشگر جهالت و تاریکی در مقابل، سر به سوی آسمان برد و خفتگان تپیده در سیلابی از خون را به دفاع از میراث رسول خاتم فراخواند اما پاسخی از آن خفتگان برنیامد!

محرم نه ماه عزا، که ماه عشق‌بازیست؛ نه هنگامه غم، که بزم نشاط و سرور یاران است.

محرم در امتداد غدیر می‌آید تا بیاموزاند داستان غدیر را پایانی است به سرخی شهادت و فرجامی‌ست به سبزی ظهور!

محرم ماه احرام دوباره و طواف بردن بر کعبه دل است تا هر آنچه از ناخالصی‌ها در تصور از یار در دل مانده، بزداید و دل را مهمان بزم خصوصی یار کند!

محرم می‌آید تا بیاموزیم که طواف کعبه دل را آدابی است از تقصیر و سعی و وقوف تا قربانی و رمی در جمرات! تقصیر آن هنگام که سر از بدن قصر نمایی و جان را به قربانگاه بری! سعی در میانه خیام تا فرات بری! و وقوف بر سر نعش پاره پاره اکبر گذاری! آری!

محرم می‌آید تا متذکرمان گرداند به ملکوت! تا ببینیم آنچه دیدنی است و بشنویم آنچه شنیدنی‌ست!

محرم می‌آید تا غبار غفلت از جان برگیریم و خلوتگه دل را شست‌وشویی کنیم به عطر و گلاب.

محرم می‌آید تا چونان نسیمی جان‌فزا، روحی به جان فسرده عالم بپراکند و زنده کند، مرده‌دلان را.

اینک محرم در راه است و نجوای عاشقانه کودکانه‌هایم از کتیبه‌های محرم بر لب: «باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟/ باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟/ سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است/ گویا عزای اشرف اولاد آدم است»

به قلم کیا محمدی

انتهای پیام
captcha