از نبود روایت صحیح از شخصیت ضدقهرمان تا قدیس‌پنداری در فیلم
کد خبر: 4139935
تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۷:۴۹
ایکنا از نشست نقد و بررسی فیلم «غریب» گزارش می‌دهد؛

از نبود روایت صحیح از شخصیت ضدقهرمان تا قدیس‌پنداری در فیلم

نقد و بررسی فیلم «غریب» به‌همت انجمن علمی آفاق مرکز آموزش علمی کاربردی جهاددانشگاهی قم، مرکز علمی کاربردی فرهنگ و هنر قم و مؤسسه آموزش عالی هنر و اندیشه اسلامی برگزار شد و اساتید از نبود روایت صحیح از شخصیت ضد قهرمان در فیلم، قدیس‌پنداری، به وقوع پیوستن تصادفی رخدادها سخن گفتند.

مصطفی معارف‌وند، علی‌اصغر فاریابی، علی عسگری‌ورجانیبه گزارش ایکنا از قم، انجمن علمی هنرهای تجسمی (آفاق)، مرکز علمی کاربردی فرهنگ و هنر و مؤسسه آموزش عالی هنر و اندیشه اسلامی اکران و نقد و بررسی فیلم غریب را روز گذشته 23 اردیبهشت‌ماه در سینما آیه برگزار کردند؛ این نقد فیلم با حضور مصطفی معارف‌وند، علی‌اصغر فاریابی، علی عسگری‌ورجانی انجام شد. 

مصطفی معارف‌وند، تهیه کننده و کارگردان صدا و سیما و مدرس فیلمسازی در ابتدای این نشست گفت: فیلم «غریب» در ژانر بیوگرافی ساخته شده که معمولا در این‌گونه فیلم‌ها بن‌مایه اصلی، معرفی زندگی افراد مشهور و تأثیرگذار است. به عبارتی فیلم‌ساز، قهرمان را از لابه‌لای روایت‌های مکتوب شده و از بین سطور خاطرات، بیرون می‌آورد و برای مخاطب امروز صورت‌بندی می‌کند. توجه به جزئیات و دقت در روایت صحیح تاریخ، بدون جانبداری از جمله سختی‌ها و تنگناهای این‌گونه فیلم‌سازی است. البته این ژانر با داکیودرام یا همان مستند داستانی هم قرابت‌هایی دارد و می‌توان با عینک مستند داستانی نیز آن را ارزیابی و نقد کرد. 

وی ادامه داد: در تاریخ معاصر کشورمان به دلیل فراز و نشیب‌ها و اتفاقات خاص و نیز دوران انقلاب و جنگ تحمیلی، سوژه‌ها و قصه‌های خاص و ناب زیادی داریم. مسئله اصلی و مهم تبدیل کردن این ایده‌ها به طرح داستانی قابل اجراست که به آن دراماتورژی می‌گویند. یعنی یک ایده اولیه را به‌گونه‌ای به متن قابل اجرا تبدیل کنیم که برای مخاطب جذابیت‌های دراماتیک داشته باشد. «غریب» شخصیت ضد قهرمان را به درستی روایت نکرده است.

«غریب» شخصیت ضد قهرمان را به درستی روایت نکرده است

 تهیه کننده و کارگردان صدا و سیما افزود: فیلمسازان در سال‌های اخیر دریافته‌اند که برای ساخت فیلم بیوگرافی نیاز نیست به همه مقاطع و زوایای زندگی افراد مشهور بپردازند، بلکه پرداختن به بخش‌هایی از زندگی این افراد که قابلیت‌های دراماتیک بالایی دارد به اندازه کافی برای بیننده جذاب است و از دیگر سو، با این شیوه، امکان دراماتیزه کردن مقطعی خاص از زندگی قهرمان، به همراه جزئیات کامل و نیز پرداختن به جزئیات شخصیتی قهرمان قصه نیز به‌راحتی وجود دارد. این اثر نیز واجد این ویژگی‌هاست. بعد از همکاری موفق حامد عنقا و محمدحسین لطیفی در مجموعه پرمخاطب آقازاده، این فیلم را می‌توان بهترین ساخته سینمایی لطیفی دانست. 

معارف وند گفت: فیلم به حساس‌ترین مقطع زندگی شهید بروجردی، یعنی حضور در کردستان پرداخته است و در روند داستان، بیننده با باورها و ویژگی‌های روحی و شخصیتی شهید آشنا می‌شود. تقریبا 20 دقیقه اول کمی ریتم کند است و موقعیت‌ها و افراد معرفی می‌شوند ولی در ادامه، روایت غیرخطی سکانس‌ها و فلاش‌بک‌ها و همچنین غافلگیری‌های متعدد بر جذابیت فیلم می‌افزاید و تأثیر خود را بر بیننده می‌گذارد. 

وی بیان کرد: اگر به الگوهای شخصیتی سنتی درام یعنی قهرمان (پروتاگونیست) و ضدقهرمان(آنتاگونیست) برگردیم، مشاهده می‌کنیم که فیلم لایه‌های شخصیتی شهید بروجردی را به‌عنوان قهرمان داستان، با موفقیت روایت کرده و نیز با جزئیات به تصویر کشیده است. ولی در نقطه مقابل ما با شخصیتی تخت و کم عمق و بسیار سیاه از ضد قهرمان یعنی «کاک شوان» مواجه هستیم. 

مدرس فیلمسازی اضافه کرد: در درام ، پرداختن به شخصیت و روحیات ضد قهرمان نیز به اندازه قهرمان اهمیت دارد به شکلی که می‌توان کمی آن را خاکستری دید. در این فیلم مشاهده می‌کنیم که او فقط یک کتاب به همراه دارد که در روایت کلی جایی ندارد. شخصیتی که به‌عنوان سرکرده گروه‌های معاند کرد در فیلم «چ» حاتمی‌کیا می‌بینیم، بسیار بهتر پرداخت شده است. 

معارف‌وند تصریح کرد: جنگ از دیدگاه زنانه نیز در فیلم لحاظ شده که پردیس پورعابدینی عهده‌دار روایت آن است و از نقاط قوت فیلم است، اغلب نماها و قاب‌بندی‌های این فیلم نسبتا هدفمند و حساب‌شده است. از جمله آن‌ها می‌توان به سکانس پلان داخل خودرو بعد از تغییر لباس شهید بروجردی اشاره کرد که بدون برش صحنه، همه افراد و زوایای مورد نیاز بیننده در میزانسن صحنه لحاظ شده است. 

وی با اشاره به اینکه طراحی میزانسن صحنه‌ای که «کاک شوان» در حال صحبت کردن با جمعیت است به خوبی خوی دیکتاتوری او را نشان می‌دهد و به صورت فرمی نشان‌دهنده این است که توده مردم برای او هیچ اهمیتی ندارند، گفت: زاویه از بالا به پایین دوربین و صحبت کردن با مردم در حالی که جهت صورتش به سمت دیگر و بی‌تفاوت است. همچنین تصویربردار به خوبی از پس صحنه‌های پرتحرک و درگیری‌های شهری با نیروهای معاند برآمده است. 

مدرس فیلمسازی یادآور شد: جلوه‌های میدانی نیز، خصوصا در نماهای بیرونی شب بسیار چشم‌نواز است. ولی در زمینه جلوه‌های ویژه بصری در برخی پلان‌ها ایرادهایی به فیلم وارد است؛ در کل این فیلم هر اشکالی داشته باشد از اجرای خوبی برخوردار است و نیز سرشار از عناصر ملودراماتیک است.

قدیس پنداری به فیلم آسیب زده است

علی عسگری ورجانی، کارشناس ارشد سینما و منتقد در ادامه با بیان اینکه آدمیزاد فرشته ها را دوست ندارد و لااقل آنها را به اندازه آدم های مثل خودش دوست ندارد روی پرده سینما این واقعیت با شدت بیشتری نمایان می شود چرا که نقطه عزیمت درام ، ضعف شخصیت هاست و فرشتگان بر خلاف آدمی ضعف ندارند، اظهار کرد: به همین دلیل است که داستان گفتن و فیلم ساختن درباره قدیسین و معصومین اینقدر سخت است ؛ با شخصیت های کامل و ایستا چگونه می توان کنش و حرکتی آفرید از معصومین و انبیای الهی بگذریم و بپذیریم نویسنده به حق نمی‌تواند در شخصیت و جایگاه شان دست ببرد و خود را در پرداخت شخصیت‌شان حتی کمی آزاد بگذارد.

وی ادامه داد: اما در سینمای ما به خصوص سینمای جنگی مان قدیس پنداری در دوره‌های مختلف به فیلم‌های بسیاری آسیب رسانده است. بر این باورم که فیلم غریب نیز از این آسیب برکنار نبوده است. یک بار دیگر شخصیت ها را در ذهن مرور کنید شخصیت محمد بروجردی در آغاز و پایان فیلم را در نظر آورید شخصیتی ایستا بدون هیچ تحول و حرکتی در طول فیلم لاجرم نقطه مقابل چنین شخصیتی نیز باید شخصیت کاریکاتور گونه کاک شوان قرار گیرد شخصیتی چنان شریر و غیر انسانی که حتی نمی توان از او متنفر بود آدم چطور میتواند برای مثال از شخصیت یک گرگ متنفر باشد ؟ اینگونه شخصیت‌پردازی می‌تواند علت و همزمان معلول روایت فیلم باشد.

عسگری‌ورجانی گفت: در سینما زمان واقعیتی است پلاستیک یعنی شکل پذیر است بایستی متسع و منقبض شود تا یک هسته اصلی در روایت شکل بگیرد هسته ای که تمام رویداد ها و شخصیت ها آن را تمهید می‌کنند و در آن به هم می پیوندند. در غریب این هسته اصلی، چیزی که به عنوان یک موقعیت قدرتمند و غالب می توانست شخصیتهای فیلم را نیز تحول و حرکت بخشد، به چشم نمی خورد( فصل مربوط به بیمارستان یا نبرد نهایی با کاک شوان برای مثال می‌توانست چنین نقشی در فیلم ایفا کند) شاید به همین دلیل است که ریتم فیلم اصطلاحاً درونی نیست و با تدوین و روایت غیر خطی به آن اضافه شده است.

 استاد نقد فیلم بیان کرد: اورلپ دیالوگ‌ها از یک صحنه به صحنه دیگر نیز در فیلم بیش از اندازه و طولانی است و با تکرار بی دلیل به تکنیکی بی‌اثر در فیلم تبدیل شده است. فلاش بک‌های ذهنی محمد بروجردی در صحنه نماز خواندن او، صدای روی صحنه و گسست کات‌هایی که بیشتر به کار فیلم‌های صرفاً اکشن می‌آید هیچکدام چیزی به فیلم نیفزوده‌اند و در نهایت با فیلمی روبرو هستیم که روایتی مغشوش، منطقی لنگ و شخصیت‌هایی اغراق‌آمیز دارد.

عسگری ورجانی با اشاره به اینکه داستان و حوادث فیلم های خوب نیز مثل همه فیلم ها در دراز مدت فراموش می شود، اما شخصیت ها و طنین صدای شان در ذهن می‌ماند، یادآور شد: شک دارم از این فیلم چیزی در ذهن مخاطب باقی بمانداما به قول حافظ که می گوید «عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگوی»؛ فیلم غریب همین که نام محمد بروجردی را از لابلای اوراق دوباره بیرون می کشد و من مخاطب را بر آن می‌دارد که زندگی‌اش را و شهادتش را دوباره بخوانم ارزشمند است فقط کاش روزی برسد که زندگی آدم های بزرگ ، حقیقتاً بزرگ تاریخ ما را فیلمهایی به همان اندازه بزرگ تعریف کنند . 

آنچه که «غریب» را فیلم هندی کرده است 

علی اصغر فاریابی، کارشناس ارشد مدیریت رسانه نیز در ادامه این نشست بیان کرد: فیلم سینمایی «غریب» به کارگردانی محمدحسین لطیفی که همینک بر پرده سینماهای کشور در حال اکران می‌باشد، از حیث مضمون فیلمی است در خور توجه و احترام. فیلمی که به معرفی یکی از شهدای شاخص انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی می‌پردازد. 

وی با اشاره به اینکه محمد بروجردی چهره‌ای انقلابی است که به دستور امام خمینی(ره) در جهت خاموش کردن غائله کردستان در سالهای 58 و 59 به عنوان فرمانده سپاه غرب کشور به این منطقه اعزام و با درایت خود می‌تواند سهم مهمی در جلوگیری از تحرکات تجزیه‌طلبان در این خطه گردد، ادامه داد: پس از گذر از مضمون و بن فیلمنامه آنچه که نویسنده فیلمنامه در دراماتیزه کردن، ایجاد تعلیق‌ها، روایت‌های داستانی از حیث ساختار فنی، منطق ارتباطی یک رخداد خاص با کل فیلم و توجیه کنش خاص و روابط عِلّی سازنده داستان اتفاق می‌افتد بر نگارنده این متن فرض می‌باشد که دچار نقصان است.

 کارشناس رسانه افزود: دیوید بوردول نظریه‌پرداز فیلم و تاریخ نگار آمریکایی انگیزه را به چهاردسته انگیزه تلفیقی، انگیزه واقع گرایانه، انگیزه بینامتنی و انگیزه هنری تقسیم می‌کند؛ در حقیقت انگیزه‌های تلفیقی با رابطه علت و معلول در فیلم و منطق آن سروکار دارد، یعنی آنکه آیا در روایت داستان یک فیلم، حرکت از یک صحنه به صحنه دیگر روند منطقی طی شده است؟ و یا در انگیزه واقع‌گرایانه وقتی منطق فیلم درست از آب آمده که کنش‌ها در قلمروی داستان فیلم باورپذیر یا پذیرفتنی باشد و یا خیر؟

 فاریابی بیان کرد: از آنجا که از نظر نگارنده در نظام منطقی شکل‌گیری یک داستان، یک گزاره علت وقوع گزاره دیگر است، به‌همین ترتیب گزاره دوم علت وقوع گزاره بعد و علت دیگر منجر به بروز معلول پس از خود می‌شود، اینگونه است که می‌تواند این تسلسل تا حصول به یک نتیجه ادامه پیدا کند، اما نکته قابل اهمیت از آنچه که بایستی در یک داستان واقع‌گرا مورد توجه قرارداد، عنصر باورپذیری است. موردی که چاشنی بروز یک رخداد بصورت صحیح است. 

وی ادامه داد: ما در «غریب» شاهد آن هستیم عموم رخدادهای موثر در جریان فیلم بصورت تصادفی به وقوع می‌پیوندد، آنگونه که عناصر پیشران قصه در کنار و در امتداد یکدیگر قرار داده شده‌اند و شالوده فیلم را براساس تصادف بنا کرده است. 

کارشناس رسانه با بیان اینکه چند سکانس از فیلم غریب را مرور می کنیم، تصریح کرد: محمد بروجردی تصمیم می‌گیرد که تک و تنها به دل دشمن بزند، دشمنی که تمام راه‌ها را مسدود کرده است و اشراف کامل به موقعیت وی دارد. وی با توسل و دعا و نیایش علیرغم آتش گسترده از مهلکه جان سالم به در می‌برد، پس از حصول نتیجه به‌صورت تصادفی با زنی که از او تقاضای کمک دارد، مواجه می‌شود. کمک به زنی باردار در حال زا که باز تصادفا همسر یکی از سران کومله است که قرار است نقش مهمی در باز کردن گره داستان داشته باشد.

 وی گفت: در بیمارستان خانم دکتر به صورت تصادفی با قاتل زن باردار که توانسته پیش از آن ده‌ها قتل را بدون گذاشتن رد از خود انجام دهد مواجه می‌شود و پس از شناسایی، او را می‌کشد، تصادفاً محمد بروجردی اسلحه‌ای را در اختیار خانم دکتر قرار می‌دهد که در صحنه پایانی سرکرده کومله را در ناباوری منطقی از حیث اطلاع از قسر در رفتن «کاک شوآن» بر اثر عودت به تهران از پای در آورد؛ این تصادفات به انضمام تصادفاتی دیگر که به اطمینان افراطی شهیدبروجردی در مواجهه با افراد دشمن می‌انجامد، همچون خلع سلاح عامدانه در مواجهه با دو عنصر کومله در حین جنگ به بهانه گفت‌وگو، استراحت کردن و حضور در سلول مخصوص نگهداری زندانیان و موارد اینچنینی منطق واقع‌گرایانه فیلم را با چالش روبرو می‌کند.

 فاریابی یادآور شد: آنچه که از حیث منطق انجام کنش‌ها و وقوع رخدادها در سینمای بالیوود شاهد آن هستیم، بی پایه و اساس بودن وقوع و اتکای افراطی به تصادفات برای پیشبرد داستان فیلم است. چیزی که از حیث منطقی ما را فیلم هندی می‌خوانیم، تعبیری که ما به طریقی با آن در فیلم «غریب» مواجه هستیم.

انتهای پیام
captcha