ناسازگاری بین زوجین بهشکل کاهش علاقه، بحث و جدل زیاد، میل به تنها بودن، نداشتن برنامهها و تفریحات مشترک، بیاحترامی به خانواده همسر، بیخبری از افکار و احساسات یکدیگر، عدم حمایت از یکدیگر و بزرگنمایی عیبهای همسر بروز میکند. ریشه اصلی این اختلافات تفاوت در انتظارات و اهداف زوجین و توانایی پایین آنها در سازش است و از دیگر عوامل آن میتوان به مشکلات روانشناختی زوجین، عدم تعهد به وظایف، مسائل مالی، تربیت فرزندان، رابطه زناشویی، رابطه با خانواده همسر، سوءتعبیر از رفتار و گفتار یکدیگر، انتظارات غیرواقعبینانه و یا بد صحبت کردن با هم اشاره کرد. ریشه بسیاری از تنشها و اختلافات میان زوجین را میتوان در سه واژه «بایدها»، «تو» و «انتظار» خلاصه کرد.
زمانی که به همسرتان میگویید: «باید (نباید) فلان کار را انجام دهی» این ذهنیت در فرد بهوجود میآید که شما در مقام و جایگاه بالاتری قرار دارید یا بهتر از او میتوانید خوب را از بد تشخیص دهید، این واژه معمولاً نقطه آغازی برای یک دعوای جانانه است، بنابراین میتوانید از این عبارت یا جملات مشابه استفاده کنید: «به نظرم خیلی خوب میشد اگر فلان کار را انجام میدادی.»
زمانی که میخواهید در مورد مسئلهای نظر دهید یا احساس خود را نسبت به موضوعی بازگو کنید استفاده از واژه پرکاربرد و مرسوم «تو» چندان توصیه نمیشود. واژه «تو» در جملهای مثل «تو هیچوقت به صحبتهایم گوش نمیدهی» در ذهن همسرتان معادل جمله «همه تقصیرها بر گردن توست» است.
با بهکارگیری واژه «تو» انگشت اتهام را بیآنکه متوجه شوید، به روی شریک عاطفیتان نشانه میگیرد. بهخصوص در مواقعی که طرف مقابل از موضوعی شاکی و دلخور باشد، هر جملهای که در ادامه واژه «تو» بیاید را تهمتآمیز قلمداد میکند. بنابراین میتوان از عبارتهایی مانند «زمانی که این اتفاق میافتد، من احساس میکنم...» استفاده کرد.
صلح زمانی برقرار میشود که انتظارات از بین بروند و ما در ذهن خود افراد را بر اساس توقع و انتظاراتی که از آنان داریم، طبقهبندی میکنیم. بهطور مثال، شما از دوست نزدیکتان توقع دارید اما این توقع قابل مقایسه با انتظارات ذهنیتان از یک دوست عادی نیست. این قضیه زمانی مسئلهساز میشود که زن و شوهر انتظارات متفاوتی از هم داشته باشند.
استفاده از جملاتی همچون «انتظار داشتم (نداشتم) فلان کار را انجام بدهی» بسیار اهانتآمیز است زیرا با ادای این جملات بهطور غیرمستقیم به همسرتان میگویید: «تو نمیتوانی به مسئولیتهای خود بهعنوان یک همسر عمل کنی»، فرد با شنیدن چنین جملاتی احساس میکند مورد «قضاوت» واقع شده است و به احتمال قوی واکنش منفی نشان میدهد.
در انتخاب جملات حین مکالمه با همسرتان دقت کنید و او را در جایگاه پرتنش و تدافعی قرار ندهید. به جای قضاوت کردن او سعی کنید ازطرف خودتان صحبت کنید و احساس درونیتان را به شکلی صحیح و با در نظر داشتن نکات بالا بازگو کنید.
یکی از راهکارهای کاهش ناسازگاری بین زوجین، مذاکره و مصالحه است. مصالحه یک هنر است. در مصالحه هر دو طرف باید احساس احترام، درک و حمایت کنند. هر طرف چیزی به دست میآورد و چیزی از دست میدهد، در نتیجه هر دو برندهاند. بنابراین، بهتر است در هر اختلافی بهدنبال رفع آن باشید نه اینکه هرکسی بیاید میخ خود را بکوبد و انتهای آن هم بامنطق یا بیمنطق چیزی بشود که خودش میخواهد، این دیگر اسمش مصالحه نیست بلکه یک زور و اجباری است که طرف مقابل به هر دلیلی آن را با فشار پذیرفته و صلحی در کار نیست.
در نهایت برای بهترین زمان بحث و صحبت با همسر خوب است که زمان و مکان مناسبی انتخاب کنید، شکایتهایتان را به زمان حال محدود کنید نه اینکه به گذشته یا آینده بروید، خواستههایتان را صریح و واضح بگویید و در نهایت توهین و خشم در رفع مشکل نداشته باشید تا اگر انتقادی هم دارید به زبان مثبت باشد.
شما در یک لحظه از دعوا و مشکلی که با همسرتان پیدا کردید، احساس میکنید که یک طوفان در حال وقوع است و تعارض شدید در حال رخ دادن است، بهتر است در این زمان خودآگاه شده و تصمیم بگیرید که یک مهلتی به خودتان بدهید. بروید قدم بزنید، دوش بگیرید، کتاب بخوانید یا هرکار دیگری که میخواهید انجام دهید مثل اینکه چند نفس عمیق بکشید و آرام شوید و سپس با چارچوب ذهنی بهتر شروع به صحبت کنید.
شاید الان به نظرتان این روش خندهدار بیاید که چطور وقتی در آستانه یک درگیری خانمانبرانداز با همسرتان هستید، میتوانید بروید دوش بگیرید یا کتاب بخوانید، بهترین وقت، زمانی است که جرقههای یک بحث زده شده، بهتر است به همسرتان بگویید که به زمان احتیاج دارید تا در یک فرصت بهتر صحبت کنید و بحث را کاملاً متوقف کنید بدون اینکه مدام با هم درگیر شوید به اتاق خودتان بروید یا به حیاط رفته و قدم بزنید، سپس در زمانی که عصبانیت شما فروکش کرد به صحبت بپردازید. این تمرین سخت اما شدنی است و میتوانید امتحان کنید.
با همسرتان در مورد مشکلات و احساساتی که دارید صحبت کنید و نظر او را بپرسید. برای اینکه صحبت یکدیگر را قطع نکیند، قانون ۱۰ دقیقه را رعایت کنید. 10 دقیقه شما صحبت کنید و از همسرتان بخواهید در این مدت سکوت کند، سپس شما 10 دقیقه به صحبتهای همسرتان گوش دهید و برای پاسخ دادن منتظر نوبت خود باشید. سعی کنید لحن صحبت خود را آرام نگه دارید و این روند را تا رسیدن به نتیجه ادامه دهید.
دقت کنید که مکالمات شما معمولاً به نقطهای میرسد که از آن شروع شدهاند، درنتیجه با لحنی آرام بحث خود را آغاز کنید، بهجای داد و فریاد بنشینید، آرام بگیرید و بعد شروع به صحبت کنید. در حین صحبت انتقاد و سرزنش نکنید زیرا زبانههای دعوا را شعلهور میکند و طرف مقابل شما هم تهدید و سرزنش کردن را آغاز میکند، بنابراین از جملات «من نظرم این است که...»، «من اعتقاد دارم که...» استفاده کنید و واقعه را توصیف کنید، در اینجا مهم این است که مؤدبانه صحبت خود را انجام دهید.
بهطورمثال به همسرتان بگویید: «دیشب وقتی که میخواستم درباره فیلم صحبت کنم و تو مشغول تلفن کردن بودی، واقعاً احساس بدی به من دست داد» میتوانید چیزی شبیه این را هم بگویید: «به نظر میرسد که باید میدانستم تو میخواهی درباره آن فیلم صحبت کنی» یا «آیا به نظر میرسد که من با دیگران بیشتر صحبت میکنم تا با تو؟» توجه مثبت مشروط هم اینجا جوابگو است، بهطور مثال بگویید: «من تو را خیلی دوست دارم، اما وقتی که فلان کار را میکنی، ناراحت میشوم.»
با تحقیر، توهین و کنایه به شخصیت همسرتان حمله نکنید. کسی که مورد حمله قرار گرفته باشد تمام انرژی خود را صرف دفاع از خود میکند. در این صورت همسرتان به خواستهها و احساسات شما توجه نمیکند. تنها دغدغه او بازسازی شخصیتش است که شما تخریب کردهاید. خواستههایتان را واضح و صریح بیان کنید. در هنگام عصبانیت قبل از صحبت کردن، احساسات همسرتان را در نظر بگیرید.
برای کمک به تشنجزدایی و تعمیر رابطه و تعارضات بهتر است از عباراتی مثل «دوباره تلاش میکنم» یا «متأسفم» استفاده کنید. اگر اشتباهی مرتکب شدهاید به جای اینکه از زیر بار آن خود را خلاص کنید بهتر است ابراز تأسف خود را نشان دهید، مطمئن باشید که در این صورت اختلاف کوچکتر شده و همسرتان دید بهتری پیدا میکند و به این میاندیشد که شما میخواهید مشکل را حل کنید.
در این شرایط برای رفع مشکل میتوانید بگویید: «درباره من بهعنوان مادر یا پدر چه احساسی داری»، «درباره جایی که زندگی میکنیم چه احساسی داری»، «دوست داری چه مسائلی رو تغییر بدهیم»، «آیا فکر میکنی من به تو توجه نمیکنم»، یا «فکر میکنی من زیاد پشت تلفن وقت میگذرانم.»
زمانهایی که مستعد بحث و جدل با همسرتان هستید را شناسایی کنید. ببینید در این مواقع چه احساسی دارید. چه افکاری از ذهن شما میگذرند؟ چه رفتارهایی میکنید و پس از پایان بحث چه احساسی دارید؟ آیا به نتیجه دلخواهتان میرسید؟ چه کارهای بهتری میتوانید در این مواقع انجام دهید؟.
هیچکس کامل نیست، با همان دقتی که عیبهای همسرتان را میبینید و به او گوشزد میکنید، به رفتار خود دقت کنید. ببینید چه مواردی عجولانه و به دور از انصاف رفتار میکنید. چه انتظارات غیرواقعبینانهای از همسرتان دارید. از دید همسرتان به خود، ببینید چه مواردی را لازم است برای بهتر شدن رابطهتان تغییر دهید.
برخی از تفاوتهای شخصیتی ممکن است در ابتدای ازدواج برای شما جذاب باشد. ممکن است شما درونگرا و کمحرف باشید و جذب شادابی و انرژی همسر برونگرا شده باشید. اما پس از مدتی تفاوت نیازها شما را آزار میدهد و آرزو میکنید همسرتان بیشتر شبیه شما بود. بپذیرید که شخصیت شما در بعضی موارد متفاوت است و نمیتوانید همسرتان را کاملاً تغییر دهید، برای کم کردن فاصلههای شخصیتیتان باهم تلاش کنید.
زمانی که میخواهید در مورد مشکلاتتان با یکدیگر صحبت کنید، تنها بر روی یک مشکل تمرکز کنید. از این شاخه به آن شاخه نپرید. تمام مسائل گذشته را پیش نکشید. اگر در مورد اتفاقی که دیروز در مهمانی افتاده است صحبت میکنید، نگذارید بحث به اختلافاتی که در گذشته بهوجود آمده، برسد، اگر احساس کردید از موضوع موردنظر خارج شدید، به یکدیگر تذکر بدهید. میتوانید برای قطع نکردن صحبت همسرتان از ابتدا موضوع را روی کاغذی بنویسید و در صورت منحرف شدن از بحث به آن اشاره کنید.
پیدا کردن مقصر و متهم کردن یکدیگر کار دشواری نیست. معمولاً در دعواهای زن و شوهر هریک دیگری را مقصر میداند و تمام تلاش خود را برای محکوم کردن همسر به کار میگیرد، اما این مقصریابی حاصلی جز ایجاد احساسات منفی و فاصله گرفتن زن و شوهر ندارد بنابراین بهجای مقصر دانستن همسرتان بهدنبال راهحل عملی باشید. سعی کنید راهی برای توافق بر سر اختلافات بیابید و همه راهحلهای موجود را مطرح کنید و موضوع بحث را به بررسی مزایا و معایب آنها تغییر دهید.
کسانی که توانایی بیشتری در بخشیدن دیگران دارند، کمتر به دنبال تلافی کردن هستند، آنها برای جبران ناراحتیهایشان به احساس طرف مقابل ضربه نمیزنند و تلاش میکنند راهحل مؤثری برای رهایی از احساسات خود پیدا کنند، گاهی خود را جای همسرتان بگذارید و سعی کنید از دید او به مسائل نگاه کنید و دلایل قانعکننده برای رفتار نامطلوب او با خودتان پیدا کنید (مانند خستگی یا فشار کاری) تا بتوانید او را ببخشید و از احساس خشم رها شوید، پس از بخشش، در فضایی آرام در مورد احساساتتان با او صحبت کنید.
برخی افراد در مذاکرهها فقط مصالح خود را در نظر میگیرند و توجهی به خواستهها و نظرات طرف مقابل ندارند، این دسته از افراد، وقتی وارد رابطه عاطفی هم میشوند، مانند یک ربات که چیزی در آنها رسوخ نمیکند، این روش را پیاده میکنند، بهتر است نظرات و ایدههای همسرتان را مهم تلقی کنید و به آنها احترام بگذارید حتی اگر در مسائل تربیت فرزند، با یکدیگر اختلافنظر دارید، در مقابل فرزندانتان با او همنظر باشید و بعد درباره این موضوع در خلوت صحبت کنید.
زمانهایی را به تفریح و اوقات دو نفره با همسرتان اختصاص دهید. در این مواقع در مورد مشکلات و ناراحتیهایتان صحبت نکنید و خاطرات خوب گذشته را مرور کنید و بهدنبال صمیمیت جسمی و کلامی بیشتر با همسرتان باشید، ذهن خود را در زمان حال نگه دارید، بر نکات مثبت شخصیت همسرتان تمرکز کنید و حتی برای چند دقیقه در روز از بودن در کنارش لذت ببرید و ناراحتیها و مشکلات موجود را پشتسر بگذارید تا در موقعیت دیگر به آن بپردازید.
هر خانواده نیاز به مرزبندیهایی دارد، حد و حدود شما با همدیگر، با فرزندان، دوستان، خانواده و سایر افراد باید مشخص باشد. درمورد نحوه رفتار با فرزندانتان باهم توافق کنید، حوزه اختیارات خانواده خود و همسرتان را مشخص کنید، اجازه ندهید دیگران برای زندگی شما تصمیم بگیرند، گاهی یکی از زوجین با اعضای خانواده، دوستان یا یکی از فرزندان یارکشی میکند و از همسرش دور میشود، در این حالت زوج دیگر احساس نادیده گرفته شدن میکند، بنابراین فراموش نکنید شما و همسرتان در یک تیم هستید و سایر افراد هم باید هریک در جایگاه صحیح خود نسبت به شما قرار بگیرند.
هر یک از طرفین در زندگی زناشویی نیازها و خواستههایی دارند که وقتی آنها را درخطر میبینند دچار اختلاف میشوند، شما باید از دو جهت به این مقوله توجه کنید، از یک طرف به گفتوگوهایتان وضوح بیشتری بدهید و احساسات و خواستههای خود را شفاف و دقیق بیان کنید و از سوی دیگر هم یک شنونده خوب باشید و سعی کنید خواستههای اساسی شریک عاطفیتان را کشف کنید؛ پس هیچیک از طرفین نباید فقط گوش یا فقط دهان باشند هر دو هم باید حرف بزنند و هم خوب بشنوند تا مشکلات کمتر شود، بهتر است در بهوجود آمدن یک اختلاف به نیازها و خواستههای طرف مقابلتان گوش داده و سعی کنید اگر منطقی هستند آن را تأیید کنید .
شما با ازدواج، عضوی از خانواده همسرتان شدهاید. بنابراین، سعی کنید رفتار آنها را مانند رفتار خانواده خود ارزیابی کنید، سالها با خانواده خود زندگی کرده و با خوبیها و بدیهای آنها کنار آمدهاید، احتمالاً از عشق خانواده خود نسبت به خودتان مطمئن هستید و برخوردهای ناراحتکننده آنها را سادهتر میبخشید، با خانواده همسرتان هم مانند بخشی از خانواده خود رفتار کنید، اگر آنها با شما بدرفتاری میکنند بگذارید تغییر رفتارتان شگفت زدهشان کند.
اگر نمیدانید از کجا شروع کنید یا انجام راهکارهای ذکر شده، دشوار بهنظر میرسد، ناامید نباشید، شما تنها زوجی نیستید که در اختلافاتشان غرق شدهاند، با مشاوران خانواده مشورت کنید زیرا آنها راهحل بیشتری برای شما و همسرتان دارند.
مرتضی کاشانینژاد، استاد دانشگاه و روانشناس خانواده
انتهای پیام