به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «چیستی رمان دینی با تکیه بر مفهوم توحید و قیامت در قرآن» امروز شنبه 19 فروردینماه از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد. ابراهیم اکبری دیزگاه، پژوهشگر دینی و منتقد ادبی، در این نشست سخنرانی کرد که در ادامه متن سخنان وی را میخوانید:
قیامت در رمان دینی، یکبار به مفهوم بَعث و یکبار میتواند به مفهوم قیام و بلند شدن باشد. در این شرایط منظور این است که وقتی رمان دینی تمام شد خواننده قیام کند و بگوید باید به سوی خدا بازگردم. رمانهایی با این مفهوم داریم که شکل گرفته باشند مخصوصا رمانهای گراهام گرین را وقتی میخوانیم برای توحید قیام میکنیم. بنده در سوره آفلین چنین نکاتی را دریافتهام. اساسا سوره آفلین، رمانی است که قیامت را نشان میدهد و به ما میگوید مردم قیام کردند تا از عهدی وارد عهد دیگر شوند یعنی به سمت خدا میروند تا ظلم در جامعه از بین برود.
رمان همانند جهانی است که در عالمِ مِثال و خیال تحقق پیدا میکند. به عبارت دیگر رمان همانند تاریخ و خاطره نیست چراکه تاریخ و خاطره، جهان مستقلی نیستند بلکه جهانِ رابطه و متکی بر یک جهان دیگر هستند اما رمان، جهانی مستقل است. از نظر فلسفی هم اگر بخواهیم صبحت کنیم، رمان در عالمِ مثال و خیال، تحقق پیدا میکند. این جهانی که در رمان شکل گرفته و ساخته می شود اگر به دو سوال بنیادین جواب دهد که از کجا آمدهایم؟ و به کجا میرویم؟ این رمان به سمت دینی شدن میرود.
از سوی دیگر به هر میزانی که طرح این پرسشها و پاسخ آنها به متون مقدس نزدیک باشد مانند ابتدا و انتهایی که قرآن طرح کرده است به همان میزان این رمان دینی میشود. طبیعتاً دال مرکزی قرآن و سایر کتب مقدس، توحید است. در قرآن دو هزار و هفتصد بار کلمه الله آمده و همه این موارد به اینجا ختم میشود که شما را به همین الله دعوت کند و حدود دو هزار آیه قرآن درباره جهان بعد از مرگ، قیامت و معاد است و وقتی این جهان در یک رمان شکل میگیرد حاصلش این است که خواننده را به سمت فلاح و رستگاری توجه دهد. این همان رمان دینی است.
در رمان دینی مفهومی به نام امر مطلق وجود دارد که لازم است توضیحاتی درباره آن ارائه دهیم. معتقدم چون خدا در زبانها، ادیان و مکاتب گوناگون، نامهای مختلفی دارد بنابراین پرداختن به مفهوم امر مطلق، ضروری است. وقتی از امر مطلق حرف میزنیم بیشتر مسئله ما این است که اسماء و صفات خدا را در بی نهایت تصور کنیم. تصورم این است که انسان در جهان، دو نسبت و توجه یا دو نوع ارتباط دارد که یکی ارتباط با دیگری است و دومی نسبتش با امر مطلق است. امر مطلق در ساحتی شامل خودش هم میشود. اینکه انسان با امر مطلق چه ارتباطی داشته باشد مسئله اصلی در رمانهای دینی است. معتقدم وقتی انسان با امر مطلق نسبت پیدا کند آنگاه تبدیل به انسان میشود. چراکه تعریف من از انسان، حیوان ناطق یا سایر تعاریف که از انسان صورت گرفته نیست بلکه از نظر بنده، انسان موجودی است که میتواند ارتباطی با امر مطلق داشته باشد. این تعریفی الهیاتی از انسان را نیز شامل میشود.
بنیان رمان دینی بر این است که این نسبت میان انسان و امر مطلق، چگونه و در کجا و باغ چه مکانیزمی شکل میگیرد. دلیل اهمیت این مسئله در رمان دینی این است که اگر انسان را بدون ارتباط با امر مطلق تصور کنم در نتیجه وی را موجودی ضعیف و بیچاره میدانیم اما وقتی این انسان با امر مطلق نسبت پیدا میکند از بیچارگی بیرون میآید و دیگر انسانی ضعیف محسوب نمیشود. منظور ما از نسبت در اینجا هم ایمان است. به هر میزانی که این نسبت و ارتباط قویتر باشد این انسان در آرامش و امنیت زندگی میکند.
نکته دیگر اینکه منظور بنده از معنویت هم عمدتا ایمان است یعنی وقتی از نسبت با امر مطلق صحبت میکنیم در واقع درباره شکلی از ایمان حرف میزنیم به عبارت دیگر ذات و ماهیت رمان دینی به ایمان گره میخورد. تصورم این است که ما از این رهگذر، یک دین داریم و اصلیترین آموزه همه ادیان همین مفهوم ایمان است و مابقی مواردی که در ادیان مختلف مطرح میشود حوالی این آموزه یعنی ارتباط با امر مطلق است و مثلا در شینتو، با رنگ و حواشی مختلف و در فِرَق مختلف اسلام با شکل و شمایل خاص خود بیان میشود. اگر بخواهم این شکل و شمایل را مقداری باز کنم باید بگویم در یک دین یا آئین، این نسبت در پرتو الهیات تشبیهی شکل میگیرد و مثلا خدا را موجود یا حقیقتی که مشابه انسان است معرفی میکنند و در فرهنگ دیگر میگویند که خداوند مطلق و کاملا «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ» است.
درباره آثاری که معنویت بر رمان دینی دارد لازم است اشاره کنم که این معنویت به رمان رنگ و بو میدهد. به همین دلیل است که رمان دینی که ژاپنیها مینویسند با رمان دینی در ایران فرق میکند اما وقتی این رمانها را میخوانیم به این نتیجه میرسیم که از نسبت انسان با امر مطلق صحبت میکنند. اساسا معتقدم هر کسی که رمان دینی مینویسد با رماننویس دیگر تفاوت دارد چراکه ارتباطات میان آنها فرق میکند. نکته دیگر درباره ادله مخالفان رمان دینی است که لازم است بگویم که آنها معتقدند چون دین، امر یقینی و رمان محصول عالم مدرنیته و در نتیجه امری نسبی است بنابراین این دو مورد نمیتوانند با هم نسبتی داشته باشند.
معتقدم درباره این دیدگاهی که نسبت به رمان دینی وجود دارد شاهد مناقشه زیادی هستیم چراکه در دین، آموزههای یقینی و غیر یقینی وجود دارد و مثلاً حضرت ابراهیم(ع) در مقطعی از زندگی خود دچار شک شده است. یا وقتی به حضرت زکریا میگویند تو صاحب فرزندی میشوی وی میگوید باید به من نشانه بدهید. این سخن وی نشان میدهد که او یقین ندارد. حضرت موسی(ع) هم میگوید میخواهم خدا را ببینیم و بعد از یک سری اتفاقات است که ایمان میآورد بنابراین وی هم در مقطعی دچار نوعی از شک شده است. لذا همه مفاهیم دینی برخلاف آنچه مخالفان میگویند اموری یقینی نیستند.
انتهای پیام