به گزارش ایکنا، حجتالاسلام و المسلمین امین شمشیری، استاد حوزه علمیه 13 فروردین ماه در ادامه سلسله مباحث تفسیر آیات عرفانی قرآن کریم به ایراد سخن پرداخت که متن سخنان وی به شرح زیر است:
محل هجمه شیاطین، قلب انسان است و هر انسانی در قلبش خلاصه میشود و قوای ادراکی و ... از قلب منشأ میگیرد و پراکندگی قلب در عالم اغیار سبب میشود انسان نتواند نماز و عباداتش را با حضور قلب انجام دهد. به تعبیر امام خمینی(ره)، حب دنیا و هرزهگردی قوه خیال دو عاملی هستند که باعث عدم حضور قلب و پراکندگی روح و ذهن میشوند.
ما وقتی حجابها را شناختیم باید قلب را از گمشدگی و پراکندگی نجات دهیم و قدم دیگر هم، قدم عملی یعنی توبه است؛ اهل عرفان قبل از شعبان یعنی در رجب توبه را شروع کردهاند؛ اگر کسانی مقداری سیر کردهاند و حالا متوقف شدهاند یا توبه نکردهاند یا دیدگاه سطحی نسبت به توبه داشتهاند؛ ما گناهان زیادی را مرتکب شدهایم و چون توبه را جدی نمیگیریم درجا میزنیم. در توبه هم باید علاوه بر توبه از بدیها از عبادات خودمان توبه کنیم زیرا لایق مقام خدا نیست. کسانی در سیر و سلوک، سقوط کردهاند که فکر میکردند به محض اینکه چند روز عبادت کرده و نماز مقبول خواندند، فرشتگان باید به آنها اقتدا کنند یعنی انسانهای کمظرفیتی بودند.
آیات زیادی در قرآن کریم در مورد توبه وجود دارد و از مسلمات دینی است و همه ما به سادگی از کنار آن عبور میکنیم؛ بدون توبه قربی در کار نیست بنابراین توبه یک حقیقت است و چیز ساختگی نیست و تا توبه نکنیم وارد وادی قرب نخواهیم شد.
مثلاً فرض کنید کسی مرتکب گناهی مانند عصبانیت و پرخاشگری شد، اگر بعد از آن، نگران و ناراحت نشود، معلوم است توبه نکرده است. توبه حقیقت و نفس انسان را تغییر داده و پاک میکند.
در قرآن کریم میخوانیم: خداوند میخواهد شما توبه کنید ولی کسانی که پیرو شهوت هستند قصد دارند شما را منحرف کنند؛ یا در آیه دیگری فرموده است که ای کسانی که ایمان آوردهاید توبه نصوح بکنید تا خدا گناهانتان را ببخشد و شما را وارد بهشت کند در روزی که خدا پیامبر و کسانی که به او ایمان آوردهاند را خوار نخواهد کرد.
یا در سوره نوح فرموده است که آمرزش بطلبید و توبه کنید تا نعمات از آسمانها بر شما وارد شود؛ غافرالذنب و قابلالتوب. خداوند پذیرنده توبه است و بازگشت همه به سوی اوست و هر کسی توبه کند و عمل صالح انجام دهد، خدا از او میپذیرد.
پس یقظه و بیداری، اولین مرحله از سلوک و توبه، دومین مرحله از آن است و البته برخی بیداری را مرحله نمیدانند پس توبه اولین مرحله است. اگر ما هنوز گناهی را ترک نکرده باشیم یعنی هنوز توبه نکردهایم و کسی که توبه نکرده است، ظالم است. در سوره مبارکه حجرات فرموده است که ای کسانی که ایمان آوردهاید، نباید یک قومی، قوم دیگری را مسخره کند، مردان و زنان همدیگر را مسخره نکنند زیرا ممکن است آنها بهتر از شما باشند، و همدیگر را با القاب زشت خطاب نکنید زیرا گناه بدی است و کسی که توبه نکند ستمگر است؛ برخی بزرگان عرفان با استناد به همین آیه گفتهاند کسی که توبه نکند ظالم است.
توبه یعنی اینکه وقتی یاد گناهان گذشته میافتیم باید شرمگین و خجالتزده باشیم نه اینکه بخندیم، گاهی پیرمردها از گذشته خودشان تعریف میکنند و اینکه جوان که بودیم فلان کار را میکردیم که اتفاقاً گناه زشتی است و آن را با آب و تاب هم تعریف میکنند؛ این نشان میدهد توبه صورت نگرفته است بلکه فرد چون پیر شده است توان انجام آن را ندارد و گناه در لحظه مرگ سراغ آنان میرود.
خیلیها چون توبه را جدی نمیگیرند تا حدی پیش میروند و متوقف میشوند؛ خواجه عبدالله حقیقت توبه را چند چیز میداند؛ بزرگدانستن گناه، در عرفان گناه صغیره نداریم و همه گناهان، کبیره است. دوم توبه خود را ناچیز بدانیم و این رمز سلوک است؛ پیامبر(ص) در هر مجلسی که مینشست 70 بار یا صدبار استغفار میکرد؛ انسانهای باتقوا هم هرقدر بالاتر میروند خودشان را گناهکارتر میدانند با اینکه گناهی ندارند. فرمول عرفان این است که هرقدر بالاتر بروی، باید خضوع و خشوع تو بیشتر شود.
در کنکور و ورزش و ... باید انسان ذهن و جسم خود را با خوردن غذای مقوی آماده کند ولی در عرفان برعکس است و انسان باید افتاده و متواضع باشد؛ ما یک بار حیات داریم و بعداً به عوالم دیگر میرویم بنابراین فقط یک فرصت در اختیار داریم. اینکه اگر قدری در عرفان جلو رفتیم و بعد از خدا متوقع شدیم، شروع سقوط ما خواهد بود. انسانهای بیمعرفت تا یک شب توبه کردند، فکر میکنند صاحب حق هستند و خود را صاحب حق میدانند.
مرحله دیگر توبه هم، برآوردهکردن حقوقی است که دیگران بر گردن ما دارند و اگر این حق بزرگ است، نومید نشویم؛ کسانی که در سلوک باشند خداوند دست آنان را میگیرد.
توبه هم سه قسم است، توبه عام، خاص و خاص الخواص؛ توبه عموم مردم از گناهان است؛ توبه خواص از این است که برخی گناهان را سبک میشمردند. در روایات بیان شده است که در هر افطار، یک میلیون نفر بخشیده میشوند و درهای رحمت در این روز بر روی بندگان باز است لذا باید قدر این فرصت را بدانیم.
و توبه خاص الخواص هم از این است که از پرداختن به کارهای اهم اعراض کرده و کارهای مهم انجام میدهند؛ مثلاً در ماه رمضان به جای قرآن خواندن سراغ کار خوب دیگری رفت. چیزی که برای ابرار، حسنه است برای مقربیان، گناه است.
در توبه هم اول خدا توبه میکند یعنی اجازه میدهد که ما به سوی او برویم و بعد توبه انسان رخ میدهد، او بنده را مجذوب کرده و باعث جذب بنده به سوی خدا میشود، البته خدا نسبت به مؤمنان جذب دائمی دارد و دائماً عبد را به سوی خودش میکشاند. بعد از بازگشت عبد به سوی خدا دوباره این خداست که توبه کرده و رحمت خودش را به سمت عبد میفرستد و این همان قبول توبه است؛ در حقیقت توبه و بازگشت عبد بین دو توبه از جانب خداوند است و مرحمت خدا دو تا است و اگر او نظری نکرده و بنده را به حال خود واگذارد، هرگز توبه وجود نخواهد داشت و آن بنده با مرگ بیدار خواهد شد.
در داستان آدم هم داریم که وقتی مرتکب خوردن از درخت ممنوعه شد ابتدا خداوند سراغ او رفت و مقام ربوبی به او نظر کرد و او با توسل به اهل بیت(ع) به سوی خدا بازگشت کرد یا در جریان تبوک، سه نفر از جنگ فرار کردند و پیامبر(ص) اعتنایی به آنها نکرد و جواب سلامشان را نداد و مردم و حتی کودکان و زنانشان هم از آنها فاصله گرفتند و عرصه زندگی بر آنها تنگ شد و متوجه شدند هیچ نقطه امیدی جز خداوند ندارند لذا توبه کردند و خدا توبه آنان را پذیرفت.
آیات متعدد مؤید این است که خدا اول به سوی بنده برمیگردد و بعد بنده توفیق توبه پیدا میکند؛ بنابراین اگر بخواهیم تواب را معنا کنیم یعنی خدا با رحمت خود به سوی عبد بازگشت میکند و بعد از توبه عبد هم دوباره خدا توبه او را قبول میکند. بازگشت و توبه خدا ظهوری از حبّ الهی نسبت به بنده است زیرا بنده گناهکار خودش را هم دوست دارد، خدا از مادر، بچه را بیشتر دوست دارد. خدا عاشق بندگان است ولی ما از او دور هستیم و خیانت کردهایم لذا فرموده است من که تو را دوست دارم تو هم مرا دوست بدار، بنابراین توبه کرده و فاصله بین خود و بنده را کم میکند و این بازگشت حبّ او نسبت به عبد و بنده است.
امام سجاد(ع) در مناجات الشاکین، خود را در زمره اذل الذلیلین دانسته است و اینقدر خودش را پایین میآورد، در صورتی که ائمه(ع) فوق این سخنان هستند که شیطان به آنها دسترسی داشته باشد؛ امام فرمودهاند که هوا و خواهش نفسانی به سراغم آمده است؛ وقتی امام معصوم این چنین بفرماید قطعاً برای ما درس دارد.
انتهای پیام