به گزارش ایکنا، آیتالله مهدی هادوی تهرانی، استاد حوزه علمیه 12 فروردین ماه در ادامه سلسله جلسات تفسیر سوره مبارکه نمل که به مناسبت ماه مبارک رمضان در مسجد اعظم در حال برگزاری است به تفسیر تعداد دیگری از آیات این سوره پرداخت. شرح سخنان او را در ادامه میخوانیم:
در این سوره گفته شد که نماز و زکات انسان بدون ایمان به آخرت، ثمری ندارد و حبط میشود به همین دلیل در ادامه و در آیه 4 فرموده است ما اعمال کسانی را که به آخرت ایمان ندارد زینت میدهیم و آنها فکر میکنند که کار خوبی انجام میدهند در حالی که واقعا اینطور نیست؛ إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ ﴿۴﴾ و بعد فرمود ویژگی این جماعت آن است که برای آنان عذاب بدی وجود دارد و اینها در روز قیامت بیشترین ضرر را میکنند و اعمالشان دیده نمیشود؛ أُولَئِكَ الَّذِينَ لَهُمْ سُوءُ الْعَذَابِ وَهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ ﴿۵﴾. همچنین تاکید فرمود که این قرآن از نزد خداوند علیم و حکیمی نازل شده است؛ وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ ﴿۶﴾.
بعد وارد داستان موسی(ع) شد و اینکه موسی(ع) وقتی خواست به سرزمین مصر وارد شود در بین راه گرفتار سرما و تاریکی شد و از دور آتشی دید ولی وقتی به سمت آتش رفت نار تبدیل به نور و وحی به او نازل شد و صدای وحی از پشت درخت آمد. إِذْ قَالَ مُوسَى لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ نَارًا سَآتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُمْ بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ ﴿۷﴾. البته این صدا به معنای تجسد و تجسم خدا نیست که برخی مانند مسیحیان و علویون گرفتار این فکر باطل شدهاند.
داستان موسی(ع) در سوره طه هم بیان شده و در ادامه در آیه 15 فرموده است: إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى ﴿۱۵﴾؛ قیامت میآید ولی من آن را مخفی میکنم تا هر کسی تلاش خودش را بکند و مبادا کسانی که ایمان به آخرت ندارند تو را از ایمان به آن بازدارند. فَلَا يَصُدَّنَّكَ عَنْهَا مَنْ لَا يُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَى ﴿۱۶﴾)
در سوره نمل هم در ادامه فرمود که «والق عصاک»؛ وَأَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى لَا تَخَفْ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ ﴿۱۰﴾. وقتی موسی عصا را انداخت دید تبدیل به جن شده است و البته در آیات دیگر تعبیر به ثعبان و مار و ... شده است. موسی ترسید و فرار کرد ولی خطاب به او شد که مرسلین در نزد من ترسی ندارند. مگر کسانی که ظلمی مرتکب شوند.
در اینجا ممکن است این پرسش پیش آید که مگر پیامبران هم مرتکب ظلم میشوند که برخی از آنها استثنا شدهاند و پاسخ ما این بود که «من ظلم» اصلا در داخل «مرسلون» نیست مانند تعبیر «مردم آمدند الا الاغ» و همه میدانیم الاغ داخل در مردم نیست یعنی استثناء منقطع است، در اینجا فرموده است که مقام انبیاء که مقام قرب الهی است خوفی وجود ندارد و کسانی باید بترسند که ظلم میکنند.
این آیه تاکید دارد که ظالمین باید بترسند گرچه افراد زیادی داریم که گناه میکنند و ترسی هم ندارند زیرا فکر میکنند کار خوبی هم میکنند. اینها چون به قیامت ایمان ندارند ترسی هم ندارند و انبیاء هم چون در مقام قرب الهی هستند نباید خوف داشته باشند ضمن اینکه این نوع خوف، عکسالعمل طبیعی در برابر خطر است که امروزه به عنوان معیار جوانی مطرح است.
انبیاء و ائمه(ع) مانند بقیه افراد در برابر خطرات طبیعی عکسالعمل دارند و خودشان را حفظ میکنند ولی این حفظ کردن به معنای ضعف در وجود آن بزرگان نیست.
در ادامه به موسی(ع) فرمود دستت را داخل جیب خودت بگذار ولی وقتی دست خودش را بیرون آورد سفید بود، مراد از این سفیدی، امری فراتر از سفیدی معمولی و درخشنده و نورانی است؛ وَأَدْخِلْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ فِي تِسْعِ آيَاتٍ إِلَى فِرْعَوْنَ وَقَوْمِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ﴿۱۲﴾. ید بیضاء از این رو معجزه موسی(ع) بیان شده است و در واقع عصا و ید بیضاء دو مورد از آیات نهگانه موسی(ع) بود که در این سوره بیان شده است ولی در سوره اعراف، طوفان، جراد، قمل، ضفادع، دم، خشکسالی و ... هم به عنوان دیگر آیات مطرح شده است.
در سوره اعراف فرموده است وقتی خیر برای این جماعت بنی اسرائیل میآمد میگفتند برای خودمان است ولی وقتی بدی به آنها میرسید فال بد میزدند و میگفتند تو هر قدر نشانه هم بیاوری که ما را سحر کنی ما به تو ایمان نمیآوریم. در ادامه هم خداوند فرموده است که وقتی اینها ایمان نیاوردند ما طوفان و ملخ و قورباغه و شپش به جان آنها انداختیم طوری که نقل است هر جایی میرفتند پر از ملخ و قورباغه و یا همه جا را خون فراگرفته بود زیرا اینها استکبار ورزیدند و مجرم بودند.
در آیه 133 سوره اعرافً؛ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آيَاتٍ مُفَصَّلَاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا مُجْرِمِينَ ﴿۱۳۳) داستان جالبی نقل شده است و آن اینکه وقتی چنین بلاهایی بر سر آنان وارد میشد سراغ موسی(ع) میرفتند و از او میخواستند برای ما دعا کن و اگر این بلا را از سر ما دفع کنی به تو ایمان میآوریم و بنیاسرائیل را رها میکنیم ولی وقتی این بلا از آنان دفع میشد پیمانشکنی میکردند با اینکه قول داده بودند که ما به تو ایمان میآوریم.
در سوره مبارکه نمل همین ماجرا به صورت مختصر و بدون اشاره به این حوادث ذکر شده و فرموده است که «تخرج یدک بیضاء ...» و اینکه اینها وقتی نشانههای آشکار الهی را میدیدند موسی(ع) را متهم میکردند که این معجزات، سحر آشکار است.
در آیه 14 نمل فرموده است: وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ...»؛ اینها به خدا و این آیات و معجزات ایمان نیاوردند در حالی که جانهایشان یقین به آن داشت؛ اینجا مراد از یقین، یقین علمی است که غیر از ایمان است؛ بالاترین مرتبه علم، یقین است که هیچ جای تردید وجود ندارد؛ خداوند فرموده است که اینها به لحاظ نظری علم و یقین داشتند که موسی(ع)، پیامبر خداست و اینها آیات خداوند است ولی ایمان نداشتند.
علم میتواند مقدمه ایمان باشد ولی هر عالمی، مؤمن نیست گرچه زمینه برای ایمان عالم فراهمتر است. نشانه ایمان هم عمل است؛ امام این مثال را میزدند که از یکنفر بپرس یک مرده میتواند یقه دیگران را بگیرد و بلایی سر آنان بیاورد؟ قطعا جواب میدهد خیر چون میداند ولی وقتی به همین فرد بگویی در شب تاریک کنار مرده بخواب میترسد. اگر کسی واقعا خداترس و باورمند به قیامت است باید رفتار و اعمال او هم با کسی که این عقاید را ندارد تفاوت کند.
کسی که برای او مهم نیست چقدر حقوق مردم را با سخنان و کردار خودش ضایع میکند و چه میگوید و چه میکند معلوم میشود ایمان ندارد ولو اینکه ممکن است مدرس فلسفه هم باشد و خدا را با براهین مختلف اثبات کند ولی خودش ایمان نیاورده است.
آنچه که عامل نجات است، ایمان است و اگر علم باشد ولی ایمان نباشد خسارت او هم بیشتر از کسی است که نمیداند و ایمان ندارد به همین دلیل گفته شده است که گناه عالم 70 برابر جاهل عقوبت دارد زیرا علم بدون ایمان، مضر است و به همین دلیل بهتر است کسی که ایمان ندارد دنبال علم هم نرود چون عذاب شدیدتری خواهد داشت.
بارها بنده به رفقا گفتهام اگر عمل همراه علوم دینی که ما میخوانیم نباشد جمعکردن هیزم جهنم است و کسی هرقدر بیشتر بداند آتش جهنم شعلهورتر خواهد شد.
به هر حال اینها چون ظالم بودند مدعی استکبار و و بزرگی شدند و معارف دینی را اساطیر و افسانه پنداشتند و این جمله را همه مخالفان دین در طول تاریخ بیان کرده و میکنند. برخی افراد طوری هستند که اگر به آنان گفته شود در کوه هیمالیا فلان چیز کشف شده است یا انسانی زندگی میکند که هزار سال سن دارد بدون هیچ دلیلی میپذیرند ولی وقتی گفته شود که امام زمانی وجود دارد که فرزند امام عسکری(ع) است و بیش از هزار سال از تولد ایشان میگذرد و ایشان در دوره غیبت است آن را نمیپذیرند.
بشر متاسفانه خرافات را به اسم علم قبول میکند ولی حقایق را متهم به بیعلمی میکند و اینکه چون علم نیست نباید پذیرفت و این آیات اشاره به این موضوع دارد و تاکید کرده است که به عاقبت مفسدین بیندیشید و عبرت بگیرید چون اگر به لحظات آخر عمر رسید پرده کنار خواهد رفت و توبه اثری نخواهد داشت کما اینکه ادعای ایمان فرعون برای او ثمری نداشت. فانظر کیف کان عاقبة المفسدین.
انتهای پیام