به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست بررسی طرح سنجش، آموزش و سطحبندی داوران مسابقات قرآن با هدف بررسی ضوابط و قوانین مندرج در این طرح، میزان کارآمدی اجرای سه دوره آن و آینده این طرح با حضور ولی یاراحمدی؛ مسعود سیاحگرجی، قاری بینالمللی؛ سمیه حاجعلی، مدرس و قاری بینالمللی؛ غصون مسلمی، مدرس و حافظ کل قرآن؛ اعظم نوروزی، داور و نفر اول مسابقات مفاهیم بانوان کشور و حضور مجازی سعید رحمانی، مدرس و داور رشته وقف و ابتدا و ایمان صحاف، مدرس و بانوی فعال قرآنی به همت ایکنا برگزار شد.
به منظور بررسی بهتر این طرح در ابعاد مختلف، علاوه بر دعوت از جمعی از داوران فعلی و سابق مسابقات قرآن، دبیر و مسئولان کمیتههای مختلف ستاد عالی هماهنگی مسابقات قرآن کشور نیز از روزهای گذشته دعوت شدند و حتی امکان ارتباط با این نشست به صورت مجازی مهیا شد. ایکنا همچنان آماده شنیدن و انتشار پاسخ مجریان این طرح هست.
در ادامه مشروح سخنان ولی یاراحمدی، رئیس اسبق مرکز امور قرآنی سازمان اوقاف و عضو حقیقی کمیسیون تبلیغ و ترویج شورای توسعه فرهنگ قرآنی، در این نشست را میخوانید؛
«بزرگان زیادی بر این نکته تأکید کردهاند که از ویژگیهای نشاندهنده بلوغ و پختگی مدیران چند شاخص است؛ یکی اینکه به دنبال دیده شدن نباشد، یعنی اگر مدیری به دنبال دیده شدن مخصوصا در عرصه فرهنگی باشد، نشان از عدم بلوغ و ناپختگی آن است. نکته بعدی نقدپذیری و به دنبال شنیدن نقد بودن است. نقد، صرفاً به دنبال پیدا کردن مشکلات کار نیست؛ بلکه احصا و شمردن ظرفیتهای زمینمانده یک موضوع است. اگر مدیری به دنبال شنیدن نقد و دیدن زوایای کارش نباشد، این ضعف جدی است که میتوان از آن به عنوان ناپختگی در مدیریت نام برد. اگر مدیری از عقلانیت نهفته در نقد دوری کند، خودش را از توسعه و عمقبخشی کارش محروم کرده است.
وقتی که شنیدم تعداد زیادی از مدیران و مسئولان به این جلسه دعوت شدهاند، اما نیامدند، نگران شدم؛ البته نه صرفاً برای طرح ساماندهی داوران قرآن، بلکه برای سازمانهایی که با بهکارگیری چنین مدیرانی سطح فعالیتها و رویدادهای خودشان را پایین آوردهاند. مدتی است که بیماری کرونا رفته، اما متأسفانه عارضه آن برای سازمانهای فرهنگی کشور به جا ماند. زمانی ما باید برای حضور در جلسات قرآنی کشور انتخاب میکردیم که به کدام رسیدگی کنیم. آن زمان برای دعوت اساتید وقت میگذاشتند و پیرامون موضوعات صحبت میکردند و گاهی هم اساتید اشکالات جدی میگرفتند و گاهی هم بیانصافی میکردند، خوشحال بودیم، چراکه شنیدن بیانصافی از سر بیاطلاعی یک استاد هم یک حسن است و به ما نشان میداد که کارمان درست اطلاعرسانی نشده است. همین که آنها نقد میکردند، ما درصدد رفع آن برمیآمدیم. اما متأسفانه پس از کرونا این جلسات تعطیل شده است.
امروز مدیران جلسهای را برای نقد و بررسی مشکلات تشکیل نمیدهند. هنوز خیلیها برای مسابقات بینالمللی قرآن سال گذشته منتظر نقد و بررسی هستند. هیچ جلسهای برای تبیین این مسابقات برگزار نشد و این در حالی بود که در گذشته این نقد و بررسیها رایج بود. قطعا این نکته در خصوص نمایشگاه قرآن و الباقی رویدادها هم اتفاق میافتد. مدیران میآیند سخنرانی میکنند و گزارش یکسویه میدهند، نقدی نمیشنوند و حتی گاه برای ارائه گزارشهای تصنعی به مدیرانشان صحنهآرائی میکنند و آمارهای غیر واقعی ارائه میدهند؛ در حالی که باید حداقل برای تبیین آمارهای خودشان هم که شده جلساتی را برگزار کنند تا مردم متوجه آین آمارها شوند. به همه مدیران قرآنی حال حاضر کشور توصیه میکنم با پذیرش عقلانیتی که در نقدها وجود دارد به خودشان کمک کنند.
از گلایه بانوان در طرح سنجش، آموزش و سطحبندی داوران مسابقات قرآن آگاه هستم و این ماجرا به درستی مدیریت نشد، در حالی که میشد به نحو دیگری این کار را مدیریت کرد تا چنین مسئلهها، دغدغه و مشکلاتی به وجود نیاید.
ساماندهی داوران در گذشته یک ضرورت بود. در دوران مدیریت بنده با مشکلاتی مواجه بودیم. در آن زمان مسابقات از لحاظ کمی و کیفی ارتقا پیدا کرده بود و نیازمند داوران بهروز بودیم. سطح تلاوت متسابقان بالا رفته بود و داوران و آییننامه جدیدتر و مناسبتری را میطلبید. در آن زمان هم انحصار وجود داشت و وقت زیادی از بنده گرفته شد تا بتوانم این انحصار را به حداقل برسانم. به عنوان مثال در مسابقات بینالمللی طی ۲۵ سال تعداد کرسیهایی که وجود داشت، چهار داور قرائت، یک داور حسن حفظ و یک هادی حافظان که مجموعاً شش کرسی در ۲۵ دوره یعنی ۱۵۰ کرسی داوری در طول این سالها برگزار شد و برخی از این افراد در این سالها از ۱۸ تا ۲۱ دوره، داوری کرده بودند و این نشان دهنده یک انحصار بسیار جدی بود که محدود به ۱۰ تا ۱۲ نفر از داوران میشد. برخورد با این انحصار کار سختی بود و هزینههای بسیاری برای بنده داشت.
در آن زمان براساس روشی خاص، با دعوت از اساتید بنام که حداقل پنج دوره داوری موفق در مسابقات کشوری و کرسی استادی داشتند دعوت شد تا بیایند و یک پله ارتقا پیدا کنند و به جمع داوران سطح بینالمللی بپیوندند. البته با رعایت این نکته که داوران پیشکسوت قبلی علیرغم اینکه در یک چرخه انحصاری زیاد این کرسی را تصاحب کرده بودند، حذف نشدند، بلکه دوره دعوتشان فاصله بیشتری پیدا کرد.
نکته دیگر که ضرورت ساماندهی داوران را میطلبید، یک پدیده نامطلوب بود که ناخواسته تعارض منافع جدی را ایجاد کرده بود و آن هم پدیده «داور، استاد، مسئول» بود. در هیچ مسابقهای در جهان کسی که کرسی داوری را میگیرد دیگر مربی نمیشود و کسی که مربی است داور نمیشود و مربی هم عضو فدراسیون نمیشود، اما ما افرادی را داشتیم که در جایی استاد، در همانجا داور و در کنار آن در کرسیهای ارزیابی و انتخاب داوران هم نظر میدادند. بنده با تکتک این افراد و سیر کاری آنها آشنا هستم و آمادگی دارم تا با آنان در خصوص اینکه چه راهی را طی کردهاند، مناظره کنم. متأسفانه این اتفاق تعارضی را بهوجود آورده و قطعاً به مسابقات هم لطمه میزند.
جایی شرکتکنندهای متضرر میشد، چراکه استاد هم استانیاش در هیئت داوران مسابقات کشوری نبود یا برعکس؛ ما طرح اقدام را برای مسابقات استانی فقط برای همین منظور اجرایی کردیم. طرح اقدام مجوزگیری استانها برای اجرای مسابقات استانی و اعمال نظر مرکز برای انتخاب داوران بود، اما بودند داورانی که متأسفانه استان را خودشان تعیین میکردند. بحث اشکالات کار است و باید به عنوان یک کارشناس در پیشگاه قرآن تعارف را کنار بگذاریم. به هر حال چنین پدیدههایی ولو کم وجود داشت.
سابقه طرح ساماندهی داوران به قبل از سال ۹۳ میرسد. در سالهای ۸۸ تا ۹۲ به این نتیجه رسیدیم تا بر اساس قواعد، هیچگاه داوری نباید به شکل ناگهانی از سطح استانی به عرصه بینالمللی برسد. اجرای این طرح سال ۹۳ از طرف شورای توسعه ابلاغ شد و سازمان اوقاف موظف شد تا آن را اجرا کند. قبل از اجرای طرح در کمیته طرح و برنامهریزی ستاد عالی مسابقات روی این طرح کار زیادی کردیم و طی آن مسائل فنی و مرتبط به آموزش داوری و نکات تخصصی و نحوه طراحی و مدیریت آن را از هم تمایز دادیم. مدیریت اجرای طرح ساماندهی داوری یک تخصص مدیریتی است و لذا عمده اشکالی که بعدها پیش آمد در اجرای مدیریتی این کار بود.
در گام اول مقرر شد تا ما ابعاد همه جانبه طرح ساماندهی و مهندسی این طرح را بررسی کنیم. امروز در سیستیم کشور داورانی وجود دارند که براساس دانش تجربی طی سالها آموزش عملی که دیدهاند به این نقطه و سطح رسیدهاند. ما تعدادی داور پیشکسوت و بینالمللی و همچنین استانی به این شکل داریم. ارزیابی دانشگاههای جهان به دانش تجربی بهعنوان بهترین دانش است و لذا دانش کتبی و آزمونی و دانشی که تنها از روی جزوه باشد، دانش ایدهآل ما نیست.
در اینجا در مورد طرحی صحبت میکنیم که باعث ریزش برخی از اساتید شده است و این یک اشکال در این طرح است. در ادامه شاهدیم که این طرح باعث رنجش برخی از داوران هم شده است و این نشان میدهد که این ریزش به روش منطقی در این عرصه نیست و لذا این طرح در لایه مدیریتی بایستی در تمامی ابعاد مهندسی میشد، لذا مقوله داوران پیشکسوت تجربی موجود باید جداگانه دیده میشد و روش برخورد با اینها بخش دیگری از این طرح را شامل میشد.
باید گروه پیشکسوتان تجربی را با روشهایی جدا میکردیم و ابتدا یک بانک اطلاعاتی تهیه و تمامی داوران را سطحبندی تجربی میکردیم و برای ارتقای این افراد به آنان آموزش میدادیم. در ادامه برای داوران استانی موجود باسابقه هم دوره میگذاشتیم و برای آنهایی هم که در سطح کشوری هستند، دورههای کارگاهی میگذاشتیم تا نظرات به وحدت رویه تبدیل میشد.
هیچکسی از پیشکسوتان قرآنی کشور مخالف این نبود که در لایههای نخبگانی خودشان دورههای ارتقا و وحدت رویه را بگذارند و ارزیابی داوریشان توسط گروهی از خودشان انجام میشد. میتوانستیم برای ورودیها جدید مسیر جدیدی را تعریف کرد. تأکید بنده بر روی بانک اطلاعات است. ما به چه تعداد داور سطح شهرستانی و کشوری نیاز داریم؛ لذا باید با برنامهریزی داوران را جذب کنیم و برای آنها دوره آموزشی بگذاریم. بخش بعدی در این مسیر جذب و آزمون برای سطوح پایین و جدید، است که در این حوزه نیز بحث ارتقا و آموزش را برای آن عزیزان هم لازم بود.
مهمترین رکن طرح ساماندهی بهکارگیری و توزیع متوازن آن بود، اما در چند دوره اخیر باز هم انحصار و تکرار را مشاهده میکنیم و میشنویم که امروز ۵۰۰ داور مدرک گرفتهاند. متأسفانه این طرح تنها در بخش آزمون و سطحبندی اجرا شد، اما گویا کمیته فنی قرار است بحث آیین نامه آموزش و ارتقا را نهایی کند و این در حالی است که سه سال از اجرای این طرح میگذرد، آن هم بدون در نظر گرفتن ارکان اصلی آن؛ امروز ۵۰۰ داور داریم که نمیدانیم باید با آنها چه کرد، در حالی که برای این تعداد داور، مسابقات در کشور نداریم و چه ضرورتی برای اعطای این همه مدرک است؟
به هر حال این طرح ممکن است، عدهای را دچار ریزش و فرصتهایی را برای برخی افراد فراهم کند، اما منطق حاکم بر این موضوع است که باعث میشود افراد دچار رضایتمندی بشوند. وقتی که یک متسابق به صورت غیر منطقی تنها با یک لوح کسب رتبه در مسابقات که با امضای همین اساتید و داوران به اینجا رسیده، به شکل ناگهانی به کرسی ملی و بینالمللی میرسد، این نوع به همریختگی، مسیر تلاوت قرآن کشور را تغییر میدهد.
امروز در منابع، انحصار داریم و تکبعدی به مسائل نگاه کردیم و نگاه همه صاحبنظران تلاوت قرآن را در آن لحاظ نکردهایم. این تکبعدی و انحصار چه آسیبی را به مسابقات و تلاوت کشور وارد میکند؟ تأثیری که این جریان یکسویه در نوع نگاه به تلاوت قرآن کشور به وجود میآورد، سالهای بعد نمایان میشود.
ساماندهی داوران یعنی انتخاب، تربیت و فرصتدهی به داورانی که گلوگاه مهندسی تلاوت کشور را تحویلشان میدهیم تا مسیر تلاوت کشور را به سمت مهندسی تلاوت مد نظر مقام معظم رهبری پیش ببرند. تلاوت خاشعانه، مفهومی و مهندسی تلاوت با تفکر کدام استاد ایجاد میشود؟ وقتی ما آن را محدود به تعدادی از اساتید میکنیم چه اتفاقی رخ میدهد؟ ما باید از نگاه جمعی از اساتید که هنر تلاوت قرآن را یک هنر آسمانی و عبادت میدانند، استفاده کنیم.
طرح ساماندهای داوران باید تلاوت معناگرانه و مفهومی را رونق دهد و داوران با این تفکر انتخاب بشوند. اما اگر با شیوه فعلی که برخی یک شبه راه صدساله را طی میکنند و به شکل عجیب و غریب این پلهها را میگذرانند، کار پیش نخواهد رفت. این طرح با اجرای ناقص و تکبعدی، نه تنها ساماندهی ایجاد نکرده، بلکه به همریختگی ایجاد کرده است و متأسفانه در آینده تأثیر ناگواری را بر روی سیر تلاوت قرآن کشور خواهد داشت.
پیشنهاد بنده این است که همانطور که شورای توسعه فرهنگ قرآنی، سازمان اوقاف و امور خیریه را مکلف کرد که این طرح را طراحی و ساماندهی کند، بعد از هشت سال از آن روز و سومین سال اجرای آن درخواست میکنم که کمیتهای را برای پایش و ارزیابی تبعات و اشکالات این کار تشکیل بدهد و این کمیته از نگاه مدیریتی و فنی این طرح را بررسی کند و بعد به جامعه قرآنی گزارش شفافی را ارائه دهد.
انتهای پیام