به گزارش ایکنا، جلسه تفسیر روایی قرآن کریم، توسط آیتالله علیاکبر سیفی مازندرانی، از اساتید درس خارج حوزه علمیه قم، روز گذشته 6 اسفندماه در مدرسه فیضیه برگزار شد.
در این جلسه آیه 122 سوره بقره مورد بررسی قرار گرفت. خداوند در این آیه میفرماید: «يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ؛ اى فرزندان اسرائيل نعمتم را كه بر شما ارزانى داشتم و اينكه شما را بر جهانيان برترى دادم ياد كنيد».
در ادامه گزیده مباحث این جلسه را میخوانید؛
این آیه مفرداتی دارد که اجمالش را خدمت شما عرض میکنم. وقتی خدا در زمان نزول وحی به بنی اسرائیل خطاب میکند و میفرماید «اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ» به لحاظ اجدادشان است. نعمتهایی که خدای تعالی به اسلاف بنی اسرائیل معاصر پیامبر(ص) عطا فرمود متعدد بود، یکی از آنها این بود که وقتی فرعونیان در تعقیب آنها بودند موسی عطای خود را به نیل زد و رود نیل شکافته شد و بنی اسرائیل از رودخانه عبور کردند. اینکه خداوند میفرماید من شما را تفضیل دادم به این جهت است که دین موسی را فراگیر کرد و مردم به دین موسی گرویدند. وقتی موسی بر فرعون غالب شد و مردم معجزه به آن عظمت را دیدند به او ایمان آوردند و دینش فراگیر شد.
آیه بعدی میفرماید: «وَاتَّقُوا يَوْمًا لَا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئًا وَلَا يُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا تَنْفَعُهَا شَفَاعَةٌ وَلَا هُمْ يُنْصَرُونَ؛ و بترسيد از روزى كه هيچ كس چيزى [از عذاب خدا] را از كسى دفع نمىكند و نه بدل و بلاگردانى از وى پذيرفته شود و نه او را ميانجيگرى سودمند افتد و نه يارى شوند». در روز قیامت کسی به داد کسی نمیرسد چون قدرتی ندارد و عذاب و عقاب فقط به دست خداوند است کما اینکه خداوند متعال خطاب میکند: «لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ». پس در قیامت هیچ جنبدهای نیست که از خودش اختیاری داشته باشد و بتواند کاری انجام دهد. پس در قیامت سلطه در دست خدا است و هیچ کس نمیتواند کس دیگری را از عذاب کفایت کند و احدی چنین قدرتی ندارد.
یکی از ملاکات وجوب شکر منعم همین است که هیچ بشری از رسول و ائمه گرفته نمیتواند بر کسی ولایت داشته باشد و ملاک ولایت منحصر به خدای متعال است لذا آیه هم میفرماید «لَا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئًا». عقل هم حکم میکند که این ثواب و عقاب دائم و عظیم فقط و فقط در قدرت پروردگار است. این ملاکی است که نشان میدهد هیچ کس بر دیگری ولایت ندارد چون این نعمت بزرگ یعنی دفع عذاب خالد و اعطای نعمت خالد فقط در دست خداوند است. اصلا انسان میتواند نعمتی بزرگتر از این نعمت را تصور کند؟
شفاعت در لغت از شفع، به معنای جفت گرفته شده و در مقابل وتر است. معنای دیگر آن وسیله است. آیا قدر جامعی میان این دو وجود دارد؟ بله، چون واسطه هم دو چیز را به هم وصل میکند و وقتی کسی از کسی شفاعت میکند، رحمت و غفران معبود را متوجه عبد میکند. پس میتوانیم قدر جامعی تصور کنیم و این کلمه مشترک معنوی میشود.
شیخ طوسی اینجا عبارت زیبایی دارد و میگوید: «و أما الشفاعة فهي مأخوذة من الشفع ألذي هو خلاف الوتر فكأنه سؤال من الشفيع. شفع: سؤال المشفوع له و الشفاعة، و الوسيلة و القربة و الوصلة نظائر» یعنی اصل معنای لغوی شفاعت از شفع به معنای وتر گرفته شده است و شفع همانند سوال و درخواستی از سوی شفیع است. متعلق این سوال همان مطالبه و دعایی است که مشفوع له دارد. پس کار شفیع این است که خواسته و دعایی که عبد دارد را به محضر پروردگار ببرد. در حقیقت سوال عبد را به خدای تعالی وصل میکند.
شفاعت از قبیل پارتیبازی نیست یا به تعبیر امام عسکری(ع) مصانعه نیست، چون حضرت در روایتی بعضی از فقهای شیعه را ذم میکند و میگوید اینها در ریل ساخت و پاخت و پارتیبازی و مصانعات افتادند. حضرت اینها را مذمت میکند و میگوید اینها برای شیعه ضرر دارند و ضرر اینها برای شیعه از ضرر یزید بیشتر است: «و هُم أضَرُّ عَلى ضُعَفاءِ شيعَتِنا مِن جَيشِ يَزيدَ عَلى الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ(ع) و أصحابِهِ، فإنَّهُم يَسلُبونَهُمُ الأرواحَ و الأموالَ، و هؤلاءِ عُلَماءُ السُّوءِ يُدخِلونَ الشَّكَّ و الشُّبهَةَ عَلى ضُعَفاءِ شيعَتِنا فيُضِلّونَهُم».
پس این مصانعه و پارتیبازی غیر از شفاعت است. در پارتیبازی طرف وسیله میشود برای اینکه کسی را به مطلوبش برساند ولی با ابطال حق دیگران اما در شفاعت بندگانی از بندگان خدا خودشان را به درجهای رساندند که خدا دعای آنهارا اجابت میکند. وقتی بندهای دعا میکند ولی شرایط استجابت دعا را ندارد خداوند به برکت دعای این بندگان صالح خدا آنها را میآمرزد و دعایشان را اجابت میکند. اساسا خدا شفاعت را در سنت خودش قرار داده است کما اینکه میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ».
انتهای پیام