به مناسبت بعثت پیامبر اسلام، سیدحمید خویی، محقق و پژوهشگر نهجالبلاغه در رابطه با رسول اکرم(ص) در نگاه امام علی(ع) به ارائه توضیحاتی برای مخاطبان ایکنا پرداخت که در ادامه آن را میخوانید.
به قطع و یقین حضرت پروردگار در سرتاسر عالم از حضرت آدم تا واپسین روز حیات انسان بر زمین، شخصی چون علیابنابیطالب(ع)، حقیقت وجودی رسول خدا(ص) و عظمت شأن و مقام ایشان را درک نکرد، بنابراین کاملترین و جامعترین توصیف پیرامون شخصیت حضرت ختمیمرتبت(ص) را باید از زبان امیرالمؤمنین(ع) شنید که همه عمر خود را در خدمت پیامبر(ص) و رسالت گذراند.
شش محور شخصیت رسولالله(ص) در کلام امیرالمؤمنین(ع)
به طور کلی از مجموعه سخنانی که عمدتاً در کتاب شریف نهجالبلاغه پیرامون شخصیت رسولالله(ص) در کلام امیرالمؤمنین(ع) آمده است را میشود در شش محور اصلی دستهبندی کرد. محور اول که بسیار مهم است در جملات امیرالمؤمنین(ع) پیرامون رسول خدا(ص) به بیان اهمیت تحول عظیمی میپردازند که بعثت رسول خدا(ص) در حیات بشر و فرهنگ و تمدن به بار آورد.
تفاوت انسان قبل و بعد از بعثت
امیرالمؤمنین(ع) در رابطه با موضوع بعثت و تأثیرات عظیم کمی و کیفی این رویداد در حیات بشر در کلام خود توجه بسیاری دارند. از یکسو امام علی(ع) بعثت را نقطه تحول کیفی وجود، عظمت و نگاه انسان میشناسند؛ یعنی انسان قبل از بعثت با انسان بعد از بعثت کاملاً متفاوت است. لذا گزاف نیست اگر گفته شود که مهمترین و اصلیترین کاشف عظمت انسانی و ظرفیتهای انسانیت در تاریخ بشر حضرت محمد(ص) بوده است.
پیامبر(ص) یک انسان جدیدی را در دوران پسابعثت تولید کردند. اگر انسان پیشابعثت انسانی بود که عمدتاً با وجه مادی خود تعریف میشد و زندگی میکرد، پیامبر(ص) در پسابعثت یک انسان معنوی جدید با معنویتگرایی جدیدی را ارائه کردند که در تاریخ بشر بیسابقه بود. نماد کامل مرد مسلمان در وجود علیابنابیطالب(ع) و زن مسلمان در وجود فاطمه زهرا(س) تجلی یافت.
در تمام تاریخ بشریت انسانی که انسانیت او در قامت حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) باشد را نخواهیم یافت. این جمله به این معنا نیست که قبل از بعثت پیامبر(ص) انسانهای خوب حضور نداشتند بلکه همه پیامبران انسانهای والا و بزرگی بودند ولی رسول خدا(ص) استاندارد انسانیت را جابهجا کرد و یک رکورد جدیدی را از انسانیت، عظمت، معنویت بشر در تاریخ تعریف کردند.
بخشی از کلام امیرالمؤمنین(ع) مربوط به همین اعجاز و شاهکار رسول خدا(ص) در بعثت بود که انسان و انسانیت جدیدی را تولید کردند. در خطبه 95 نهجالبلاغه امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند خداوند پیامبر اکرم(ص) را هنگامی برانگیخت و مبعوث کرد که مردم گمراهانی حیران و سرگردان و غوطهور در خطا و لغزش و گمراه در بیراههها بودند که هواهای نفس بر آنها چیره بود. همه گرفتار کبر ورزیدن، سرکشی، گردن فرازی، تفاخر به ارزشهای ناپایدار و غیر واقعی مادی بودند و این ارزشها مبنای برتری جویی و استعلا در فضای اجتماعی شده بود. افراد گرفتار جهل کشنده جاهلیت و سرگشتگانی ناپایدار و بیهدف بودند.
پیامبر(ص) در خیرخواهی برای مردم کم نگذاشت و برای هدایت مردم سخت کوشید و برای به راه آوردن مردم هر آنچه که داشت به کار آورد. پیامبر(ص) مردم را به حکمت، دانش، فرزانگی و درست کاری فرا خواند و آنها را با موعظه حسنه به صلاح و رستگاری دعوت کرد.
اعتدال و میانهروی
امیرالمؤمنین(ع) در خطبه 94 میفرمایند که حضرت ختمیمرتبت محمد مصطفی(ص) پیشوای تقوا پیشگان، رهنمای هدایت جویان، چراغی فروزان، ستارهای درخشان، آذرخشی روشن کننده راه است و سیره و شیوه زندگی حضرتش میانهروی بود.
یکی از تعابیر مهم رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) تعبیر سیره میانهروی و اعتدال است. پیامبر(ع) هم خود میانهروی پیشه میکرد و هم مردم را به اعتدال، میانهروی و پرهیز از افراط و تفریط فرا میخواند. یکی از شاخصهای اساسی اسلام عدل و اعتدال است. سنت پیامبر(ص) پیشرفت، هدایت، کمالجویی و تعالی بود و حکم ایشان همیشه مبتنی بر عدالت و دادگری بود.
خداوند در یک زمانی پیامبر(ص) را مبعوث کرد که بدکرداری و نادانی مردمان همهجا را فرا گرفته بود و مردم گرفتار جاهلیت بودند. امیرالمؤمنین(ع) بعثت را حد فاصل اساسی تاریخی بین دو سبک زندگی و دو جهانبینی بشریت معرفی میکنند. آنچه که قبل از بعثت بر فضای اجتماعی و حیات فرهنگی مردمان در جوامع مختلف حاکم بود جاهلیت نام دارد. جاهلیت نوعی نگاه به زندگی و نظام ارزشی در تعاملات اجتماعی است.
یکی از شاخصهای جاهلیت شیء پنداری انسان به ویژه زنان و تکیه بر شاخصهای کاذب برای برتری جویی و استعلا طلبی در فضای اجتماعی است. مثلاً ثروت، قدرت، فرزند و مادیات به عنوان شاخص ارزشگذاری انسان مطرح میشود.
وقتی از جاهلیت پیش از بعثت صحبت میکنیم نباید این جاهلیت را به شبهجزیره عرب محدود کرد؛ جاهلیت ایران، یونان، چین و... در آن روز اگر بدتر از جاهلیت اعراب نباشد کمتر نبود. بعد از بعثت فرخنده رسول خدا(ص) معنویت و اخلاقی بر حیات بشر حاکم میشود که نگاه و جهانبینی بشر تغییر میکند و سبک و سیره زندگی بشری عوض میشود؛ این کار عظیمی است که رسول خدا(ص) انجام دادند و امیرالمؤمنین(ع) در فرمایشات خود مکرر به آن اشاره دارد.
شخصیت بیمثالی پیامبر(ص)
محور دوم بیمثالی شخصیت پیامبر(ص) است که حضرت علی(ع) رسول خدا (ص) را یک انسان کامل، تمام عیار و منحصر به فردی میدانند که هیچ فردی قابل مقایسه با او و خاندان او نیست. آنها قطبنماهای دینداری، دیندانی و دینورزی هستند. آنان که از آنها پیشی گرفتند باید بازگردند و با آنها همراه شوند و آنهایی که عقب ماندند باید شتاب کنند تا با آنها همراه شوند.
امیرالمؤمنین(ع) در رابطه با پیامبر(ص) میفرمایند که حضرت محمد(ص) پاکنهادترین، پاکیزهترین، والا مقامترین و شریفترین انسان تاریخ بشر علیالاطلاق است و هیچکس با رسول خدا(ص) قابل مقایسه نیست. او سیدالانبیاء، خاتم رسل و اشبهالخلائق است.
بهترین الگو
محور سوم اصرار امیرالمؤمنین(ع) بر الگوپذیری و تبعیت از رسول خدا است که این اصرار در حقیقت تکرار اصرار خداوند است که امت را به پیروی، تبعیت و دنبالروی از حضرت محمد مصطفی(ص) فرمان داده است که در قرآن از پیامبر به عنوان «اسوه حسنه» یاد میکند و بیان میکند که هرکس طالب رضوان، رضای خدا و رستگاری آخرت است باید جای پای پیامبر پای بگذارد. این موضوع در ادبیات دینی اقتدا یا تأسی گفته میشود.
امیرالمؤمنین(ع) در خطبه 60 نهجالبلاغه بیان میکنند که دنبال پیامبر خدا(ص) اگر حرکت کنید برای شما کفایت میکند و در سعادت و رستگاری زندگی چیزی کم نخواهید داشت.
امیرالمؤمنین(ع) مثال کامل کسی بود که پیروی کامل و تمام عیار در همه شئون زندگی فردی و اجتماعی از رسول خدا(ص) داشت. در جایی میفرمایند من مثل بچه شتری که دنبال مادر خود حرکت میکند در همهجا به دنبال پیغمبر خدا(ص) بودم و همان کاری میکردم که او انجام میداد و همان حرفی را میزدم که ایشان میزند و همان گونه که او میزیست میزیستم و به تمام معنا الگویی بود که خدا در پیش پای بشر نهاده است اقتدا میکردم.
بیارزشی دنیا در نگاه پیامبر(ص)
محور چهارم، زهد و دلنبستن پیامبر(ص) به دنیا است که مورد توجه امیرالمؤمنین(ع) است. امام علی(ع) میفرمایند که دنیا به پیامبر(ص) روی آورد اما او چشم از دنیا برگرفت. قریش همه ثروت و مکنت خود را به پیامبر(ص) پیشنهاد کرد اما او دست از رسالت خود برنداشت. امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند پیغمبر اسوه و الگوی خوبی برای تعامل با دنیا و نگاه حقیقی و واقعی به دنیا است. حضرت علی(ع) بهترین درس آموز این مکتب بود.
امام علی(ع) از رسول خدا(ص) آموخت که دنیا برای مؤمن ارزش ندارد و ارزش آن به تعبیر امیرالمؤمنین(ع) از عطسه بز و استخوان خوک در دست یک بیمار جزامی کمتر است. لذا در خطبه 160 مفصل در رابطه با زهد پیامبر(ص) بیان شده است که حضرت محمد(ص) هرگز دلبسته و بنده دنیا نشد و حب دنیا را به طور کامل از دل خود بیرون کرده بود.
شجاعت رسول خدا(ص)
محور پنجم، شجاعت رسول خدا(ص) است که کمتر در رابطه با آن صحبت شده است. امیرالمؤمنین(ع) شجاعترین مرد تاریخ بودند و پیروزی اسلام در جنگ بدر مدیون شمشیر زدنهای ایشان بود و اگر حضرت علی(ع) در جنگ احد حضور نداشتند اسلام تمام میشد و کار رسول خدا(ص) به پایان میرسید. در جنگ خیبر در قلعه خیبر را امیرالمؤمنین(ع) از جای برکند و در جنگ خندق تنها کسی که به مبارزه عمرو بنعبدود رفت حضرت علی(ع) بود.
امام علی(ع) در نامه 45 نهجالبلاغه میفرمایند که اگر همه عرب دست به دست هم بدهند و به جنگ من بیایند و من تک و تنها مقابل آنها باشم از آنها نخواهم ترسید و به آنها پشت نخواهم کرد. حضرت علی(ع) با این شجاعت بیمانند خود میفرمایند که وقتی در عرصههای جهاد و میدانهای جنگ عرصه بر ما تنگ میشد به رسول خدا(ص) پناه میبردیم و خود را در سایه شجاعت و جهاد رسولالله(ص) قرار میدادیم.
ادبیات فاخر امیرالمؤمنین(ع) هنگام سخن گفتن درباره پیامبر(ص)
محور ششم در رابطه با ادب ورزی امیرالمؤمنین(ع) در سخن گفتن درباره پیامبر(ص) است که هنگام سخن گفتن در رابطه با پیامبر(ص) ادبیات فاخر، منحصر به فرد و متمایزی است و سرشار از ادب، کرنش و کوچکی است. از همین ادبیات میشود صحت کلام حضرت علی(ع) را فهمید که او همیشه خود را در مقام مطیع و تصمیم مطلق در برابر رسول خدا(ص) میدیدند.
گفتوگو از فاطمه بختیاری
انتهای پیام