به گزارش ایکنا، عبدالوهاب فراتی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 26 دی ماه در نشست علمی «زمینهشناسی گسترش همافزایی دانشی میان حوزه و دانشگاه» با بیان اینکه تحلیل ساختار آگاهی در حوزه و دانشگاه اهمیت زیادی دارد، گفت: در حوزه علمیه همه تلاشهای علمی به گونهای درصدد دستیابی به حجیت در تعامل با نص است و به عبارتی دیگر همه تلاش حوزه در آگاهیبخشی به خودشان این است که قصد شارع مقدس را به دست بیاورند و از طریق بیانات خودشان مردم را در پیوند با نصوص اسلامی مرتبط کنند. این در حالی است که در دانشگاه قصدشان حجیت نیست بلکه تحلیل چیزی است که وجود دارد و دستیابی به راه حلی که امکانپذیر است و این تفاوت در ساختار آگاهی سبب میشود ما به تفاوت بین این دو نهاد بیشتر توجه کنیم.
وی افزود: در حالی که حوزه متمرکز بر متن و دریافت نص است و تا آن را احراز نکند چیزی را بیان نکرده و به سخن درنخواهد آمد اما دانشگاهیان این مسیر را انتخاب نمیکنند. جریان استناد به نص عملاً سبب شده تا حوزویان نگاهی استعلایی به دانشهای دانشگاهی و مدرن داشته باشند و این نگاه استعلایی سبب شده این همافزایی اساساً شکل نگیرد؛ یکی از مشکلاتی که در تعامل حوزه قم با نجف وجود دارد، این است که نجفیها میگویند حوزه قم به حوزه نجف نگاه استعلایی دارند یعنی تصور میکنند به لحاظ فهم مسائل جدید و شرایط زمانه جلوتر هستند و حوزه نجف را متأخرتر میدانند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: این نگاه، نگاهی است که در نوع حرفزدن و تحلیلها تأثیرگذار است و در بحث تعامل حوزه و دانشگاه همچنین نگاهی صدمه وارد کرده است و باید راه حلی برای آن تدبیر شود، بنابراین اگر ما از تعامل در چند عرصه سخن میگوییم باید به ساختار آگاهی هم توجه داشته باشیم.
فراتی بیان کرد: با توجه به تجاربی که طی چهار دهه اخیر از تعامل حوزه و دانشگاه داشتهایم، میتوان از زاویه دیگری هم در تعامل این دو نهاد سخن گفت. در خصوص این ایده که ما باید بده و بستان دانشی داشته باشیم و بفهمیم روششناسی ما در حوزه و دانشگاه چه تفاوتی دارد، معتقدم مسیر دیگری را برویم، یعنی به جای اینکه بخواهیم همدیگر را از دانش و آگاهیهای یکدیکر مطلع کنیم، آنان را دعوت کنیم تا هر دو درباره یک موضوع سومی سخن بگویند و مطلب بنویسند مثلاً در مورد منافع کلان نظام اسلامی.
وی افزود: امروزه مشکلی که در فضای علمی کشور داریم، این است که اساسا گفتوگویی با یکدیگر نداریم؛ در حوزه که گفتوگو نداریم، حتی گفتوگوهای موجود هم ضربدری است یعنی مؤسسات علمی و گروههای علمی به صورت ضربدری بحث میکنند. این در حالی است که در دهه 60، شهید بهشتی با احسان طبری و مرحوم مصباح یزدی با چپهای آن دوره بحث میکردند ولی ما این سبک گفتوگوها را در 15 سال اخیر طرد کردهایم و گفتوگوهای غیر انتقادی هم بین حوزه و دانشگاه نداریم.
فراتی اظهار کرد: از طرف دیگر گرفتار مشکل دیگری هم شدهایم و آن اینکه همه مؤسسات آموزشی و پژوهشی ما در ایران تبدیل به کالاهای لوکس شدهاند که اگر همه را تعطیل کنند، اتفاق خاصی در جامعه رخ نخواهد داد؛ یعنی اگر دانشگاه باقرالعلوم(ع)، دفتر همکاری و پژوهشگاهها را تعطیل کند، اتفاقی رخ نمیدهد زیرا گفتوگویی نداریم و گفتوگوها ناظر به حل مسائل جاری جامعه نیست.
وی ادامه داد: لذا سیاسیون هم نیازی به ما ندارند و هرقدر هم حرف خوبی بزنیم، سخنان ما در درون ساختار سیاسی و اجتماعی از بین میرود و نظام هم نیاز خود را از طریق لجنههای درون سازمانی رفع و رجوع میکند و یک جلسه گرفته و تصمیم برای کل کشور میگیرند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی اضافه کرد: ما امروزه برای حل مشکلات نظام اسلامی باید گفتوگوهای گسترده، طبیعی و انتقادی بین حوزه و دانشگاه داشته باشیم که در مورد مسائل بزرگ جامعه بحث کنند. وگرنه اینکه دنبال این باشیم حوزه چه میگوید و دانشگاه چه، در این چند دهه به ایده روشنی نرسیده است.
فراتی تاکید کرد: این دو نهاد ارزشمند باید مساعدت کنند و یکدیگر را از این بنبست خارج کنند و مشکلات جامعه بر اساس دانش این دو نهاد حل و فصل است و البته به شرط آن که نظام اسلامی بپذیرد مشکلاتش را از این مسیر حل میکند نه از مسیرهای موازی و لجنههای درون ساختاری و سازمانی.
همچنین سیدمحمدعلی غمامی، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) در سخنانی گفت: بعد از انقلاب به جای اینکه عمدتاً بر روی هنر و آگاهی متمرکز شویم، دانشگاهها و حوزهها را بر روی سیاست متمرکز کردیم، مثلاً وقتی در دانشگاه امام صادق(ع) این دعوا را داشتیم که وقتی میخواستیم رشته معارف اسلامی و مدیریت تعریف کنیم، گرفتار مشکل بودیم تا آن را به مفهوم واحد تبدیل کنیم.
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) افزود: ما باید دنبال مفهومی باشیم که بتواند سپهر آگاهی حوزه و دانشگاه را به همدیگر پیوند بدهد. دعوای وحدت رشتههای علمی یکی از دعواهای جدی فیلسوفان اروپایی امروز به شمار میرود و فریاد گادامر و هابرماس و ... بلند شده که تخصصگرایی در محیطهای علمی، دانش را نابود میکند و محیط دانش را از بین میبرد.
غمامی بیان کرد: وقتی رشتهها از هم جدا شوند، امکان تولید دانش هم از بین خواهد رفت زیرا آگاهی از دانش مستلزم داشتن آگاهی از کل یک دانش است؛ گادامر هم تعبیر کرده که یگانگی تبدیل به بیگانگی در دانشگاههای غربی شده است و امروزه یکی از بحرانهای جدی برای آنان است که باعث وحشت آنان شده است و همین وضع را در درون هم داریم؛ یعنی مشکل ما واحدشدن است ولی معالاسف فلاسفهای نداریم که در مورد یکیشدن حوزه و دانشگاه به بحث و ایده بپردازند با اینکه تعداد زیادی مؤسسه آموزشی و پژوهشی و دانشگاه در این زمینه هم داریم.
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع)، افزود: این یگانگی باید از درون و از پایین به بالا شکل بگیرد ولی هنوز این آگاهی در خودآگاه انسان حوزوی و دانشگاهی شکل نگرفته است، همچنین اساساً خیلی از ما این تعبیر را نمیپذیریم و کلمه وحدت را درک نمیکنیم. بنده هم در محیطهای حوزوی و هم دانشگاهی بودهام و معتقدم این آگاهی اصلاً وجود ندارد و دلیل آن هم این است که کسی در مورد این آگاهی سخن نمیگوید.
وی افزود: ایجاد رشتههایی چون معارف اسلامی و اقتصاد، معارف اسلامی و مدیریت و ... هم نتوانسته است این آگاهی را ایجاد کند و وحدت حوزه و دانشگاه نوعی هشدار دادن است و نظریهای در درون آن وجود ندارد. ما در تاریخ جهان اسلام هم با این مشکل مواجه بودیم و از آن عبور کردیم؛ مصداق بارز آن وقتی بود که تفکر اسلامی با تفکر یونانی روبرو شد و این دعوا از آن دوره تاکنون وجود دارد، با این تفاوت که اگر قبلاً این دعوا در حاشیه بود، امروز به متن آمده است.
غمامی بیان کرد: ما به این تجربه طولانی جهان اسلام و بازخوانی آن نیاز داریم، مثلاً فلسفه خاستگاه یونانی داشت و کلام خاستگاه اسلامی و شخصی مانند خواجه نصیرالدین طوسی آمد و بین این دو پیوند برقرار کرد و فلسفه و کلام با هم گره خوردند؛ او این دو علم را در گردش بزرگ تمدنی قرار داد در عین اینکه در حوزه ریاضیات و نجوم و سیاست هم حضور داشت.
این پژوهشگر افزود: تا این فرایند را بازخوانی نکنیم، به نتیجه مطلوبی نخواهیم رسید؛ باید تجارب را در اختیار اندیشمندان قرار دهیم تا بتوان تحولی را مدنظر قرار داد. خواجه کتابی به نام اساسالاقتباس نوشت تا فلسفه و کلام به یکدیگر گره بخورد و شهید صدر هم تعبیر میکند که اصول به نوعی منطق خاص است؛ این اتفاق مهم تا خوانش نشود نخواهیم توانست این باورهای دوگانه را از بین ببریم. امروز هم نیازمند نوشتن اساسالاقتباسهایی با هدف بیان شده هستیم.
انتهای پیام