به گزارش ایکنا، سلسله کارگاههای «آمادگی برای ازدواج» با سخنرانی انسیه برومند، استاد و پژوهشگر حوزه و دانشگاه، از isqa.ir پخش شد. این سلسله درسگفتارها از سوی دبیرخانه رویداد فرهنگی ـ هنری چهارفصل قرآنی مستقر در سازمان قرآنی دانشگاهیان کشور برگزار میشود.
در ادامه جلسه اول از کارگاه دوم این سلسله نشستها با عنوان خودم را بشناسم(ساختار وجودی انسان) و موضوع توانمندی حسی را ببینید و بخوانید.
سلسله نشستهای چهار فصل قرآنی، با هدف کسب دید مهارتی و عملیاتی به موضوع ازدواج برگزار میشود. در کارگاه اول سعی کردیم بحث حقیقیسازی نیاز به ازدواج را مرور کنیم و در سه قسمت مطالب مطرح و در نهایت تمرینی ارائه شد که امیدواریم این تمرین را انجام داده باشید تا بتوانیم به فضای ملموستر در این قسمت برسیم.
در این قسمت در مورد خودشناسی با هم گفتوگو خواهیم کرد؛ از این دید که انسان موجودی است با ظرفیتهای وجودی ویژه که اگر این ظرفیتها را درست بشناسد و ارتباط هر یک را با دیگری بداند، یک دید منظومهای به خود پیدا میکند و خود را یک ساختار و موجود ساختارمند میبیند که اجزای آن با هم مرتبط هستند و برهم اثر میگذارند و هر چقدر که داد و ستد اجزا با هم بهتر باشد به کاراییهای سیستم وجود خودمان بهتر پی میبریم.
اولین توانمندی که با هم بررسی میکنیم «توانمندیهای حسی» هستند. در نگاهی ساده، انسان موجودی است که اطلاعاتی را به عنوان ورودی دریافت میکند، بر روی آن اطلاعات پردازش و تحلیلهایی را انجام میدهد و محصول این پردازشها خروجیهایی میشود.
وقتی میگوییم ما انسانها توانمندیهای حسی داریم یعنی بر روی ورودیها دست میگذاریم؛ سادهترین چیزی که ما را به جهان اطرافمان وصل میکند توانمندیهای حسی ماست. اینکه میتوانیم ببینیم، بشنویم، بو کنیم، لمس کنیم و بچشیم. نداشتن هر یک از این حسها شناخت محیط را تحت تأثیر قرار میدهد. بنابراین لازم داریم نسبت به توانمندی دیدن فهم درستی پیدا کنیم. اینکه من میتوانم ببینیم به این معناست که به من این توان و مجوز داده شده که به صورت بصری از آنچه در پیرامون من وجود دارد شناخت پیدا کنم و این شناخت توانی برای من ایجاد میکند که حداقل این توانایی این است که من را در ارتباط با آن چیزی که میبینم قرار دهد به شرط اینکه بتوانم نسبت سنجی صحیحی بین خودم و آنچه میبینم داشته باشم.
80 درصد اطلاعات محیطی ما از دیدن کسب میشود که اگر حذف شود حجم عظیمی از اطلاعات ما حذف میشود بنابراین یکی از عمده ورودیهای من دیدن است و اینکه بتوانم آن را درست پرورش دهم موضوعیت دارد. صرف اینکه من میتوانم ببینم به من کمکی نمیکند ولی اینکه از این دیدن چگونه بهره میبریم و اینکه این دیدن در هدفگذاری من برای ازدواج چه کمکی به من میکند مطلوب بحث ماست. سعی کنیم به دیدنیهایی که در محیطهای اطراف ماست در بازههای زمانی مختلف توجه کنیم. یعنی یکسری تمرین برای خودمان تعریف کنیم و در این تمرینها سعی کنیم به چیزها و افرادی که در اطراف خودمان میبینیم در بازههای زمانی مختلف مثل چهار ثانیه، 10 ثانیه، نیم ساعت و ... گاهی آرام و بیصدا در حالی که در گوشهای نشستهایم و گاهی در حالی که در خیابان راه میرویم دقت کنیم و نگاه کنیم ببینیم چه میبینیم و در جهان پیرامون اطراف من چه اتفاقهایی در حال رخ دادن است.
ما معمولاً میبینیم اما چون توجه نمیکنیم خیلی چیزها هست که بارها در مقابل چشم ما بوده ولی ما آن را ندیدهایم؛ به این خاطر است که دیدن یک چیز است و توجه کردن چیز دیگری است. ما در این تمرین به دنبال این هستیم که توجهمان را به واسطه دیدن فعال کنیم. نیاز داریم دقیق ببینیم بنابراین در مرحله دوم به سراغ ثبت دقیق آنچه دیدهایم میرویم. یعنی در مرحله اول تمرین مثلاً پنج دقیقه عمل دیدن دقیق را انجام میدهیم و در مرحله دوم آنچه را دیدهام دقیق ثبت میکنیم و بعد به ارتباط بین آنچه دیدهایم فکر میکنیم و چهارم کشف هدف؛ یعنی توجه میکنیم از آنچه دیدهایم کدام به هم مربوط بود و کدامها نبود و هدف مجموعه آنهایی که به هم مربوط هستند چیست.
اگر بتوانیم چنین چیزی را در ارتباط با دیدن روزی پنج تا 10 دقیقه تمرین کنیم به بینایی هدفمند میرسیم. عین همین مسئله را در خصوص شنیدن داریم. ظاهراً به نظر میرسد دیدن بسیار قدرتمند است. اما اگر دقت کنیم متوجه میشویم که شنیدن بسیار قدرتمندتر از دیدن است. نشانه این مسئله این است که بچهها به جهت فهمشان به دستههای دیداریها، شنیداریها و لمسیها تقسیم میشوند. آنهایی که در آنها قوه شنیدن قویتر است افرادی هستند که سرعت فهم بالاتری دارند و سریع میفهمند، برای اینکه در شنیدن انتزاع بهتر فعال میشود. اگر تمرین کنیم و گاهی دیدن را حذف کنیم تا شنیدن تقویت شود و با شنیدن حدس بزنیم که چه اتفاقی افتاده است، درک میکنیم که چرا شنیدن قویتر است و درک میکنیم که چرا خداوند در قرآن هر جایی که خواسته از دیدن و شنیدن صحبت کند، اول در مورد شنیدن صحبت کرده و بعد در مورد دیدن سخن به میان آورده است.
به همین دلیل برای ما این مسئله قابل فهم میشود که چرا وحی شنیداری نازل شده است و مهمترین پیامی که خداوند برای بشر دارد، نوشته نبوده بلکه شنیده شده و به صورت شفاهی به انسان اعلام شده است.
روزی پنج تا 10 دقیقه به شنیدنیهای محیط اطرافتان توجه کنید. حتی میتوانید در بازههای زمانی مختلف چشمهایتان را ببندید و به آنچه میشنوید دقت کرده و دادهها را ثبت کنید و بعد ارتباط آنچه شنیدهاید با هم را کشف کنید و ببینید آنهایی که با هم مرتبط هستند چه هدفی را دنبال میکنند. این صداها نشانه چه چیزی هستند و آیا از شنیدن صداها میتوانم به این پیببرم که در اطراف من چه اتفاق دارد میافتد؟ این تمرینها و شناختها را به دست میآوریم تا در شناخت صحیح خودمان و دیگران در مرحله ازدواج به ما کمک کنند.
اما حس لمس کردن؛ در خصوص این حس هم نیازمند تمرین هستیم. لمس کردن هم دادههایی به ما میدهد؛ دادههایی که با دیدن و شنیدن نمیتوانیم متوجه آن شویم. یعنی باید با یک شیء ارتباط نزدیک برقرار کنیم، آن را لمس کنیم تا دادهای که لازم است را به دست آوریم. ما میدانیم که نزدیکترین ارتباطات عاطفی را افراد در ازدواج با هم میگیرند بنابراین اینکه قدرت لمسی خوبی داشته باشند و یک فضای حسی و عاطفی خوبی تجربه کنند خیلی مطلوب است بنابراین پرورش این حس به صورت ویژه لازم است که مورد توجه باشد.
در اینجا هم سعی میکنیم این حس را تقویت کنیم بنابراین اجسام را لمس میکنیم تا ببینیم از لمس چیزهای مختلف چه حسی به ما دست میدهد و بعد سعی میکنیم دریافت حسی حاصل از آن را ثبت کنیم و سومین مسئله توجه به حس ناشی از آن است. مثلاً به این توجه کنیم که آیا چیزی که حس خنکی دارد حس خوبی به ما میدهد یا چیزی که گرم است برای ما لذت بخش است. دانستن این حس و اینکه لمس چه چیزی به ما آرامش میدهد موجب شناخت بهتر از خودمان میشود.
حس بویایی و چشایی با هم تقویت میشوند. افرادی که بویایی خوبی دارند مزهها را بهتر تشخیص میدهند. این حسها را هم میتوان تقویت کرد. مثلاً چیزهای مختلف را در دهانمان نگه داریم و تمرین کنیم تا تمام مزه آن را بفهمیم و به درکی از تنوع شیرینیها، تلخیها، ترشیها و تندیها برسیم. مزهها بسیار متنوع هستند و باید به ارتباط ملموستری با این حس برسیم تا یک ذائقه قدرتمند با این حس پیدا کنیم چرا که بعداً در حوزه تشخیصی به آن احتیاج داریم.
ما به دنبال این هستیم که از پرورش این توانمندیها در ازدواج استفاده کنیم. بخشی از این توانمندیها پیش از ازدواج مورد نیاز ماست، یعنی جایی که نیاز داریم؛ به شناخت برسیم چراکه ما با فردی مواجه میشویم و همین دیدن به ما اطلاعات و دادههای زیادی میدهد؛ نشستن، بلند شدن، نحوه پوشش و رفتارش کلی فردی که با او ملاقات میکنیم دادههای دیداری به ما میدهد. همچنین مقدار زیادی داده شنیداری به ما میدهد که شامل کلماتی که فرد مقابل به کار میبرد، ادبیات و دایره لغاتش و جملهبندی اوست.
اگر ما بر روی توانمندیهای خودمان در دیدن و شنیدن کار کرده باشیم، مجموع اطلاعاتی که از این حسها دریافت میکنیم معنادار خواهد بود و چون از قبل افرادی که برای ازدواج به ما معرفی شدهاند را نمیشناسیم، برای ما دریافت اطلاعات از طریق دیدن و شنیدن موضوعیت دارد. در صورتی که توانمندیهای حسی خودمان را تقویت کنیم بعد از ازدواج هم برای برقراری ارتباط عاطفی مؤثر به آنها احتیاج داریم و میتوانیم از آنها بهره مطلوب برای تحریک و تقویت عواطف ببرم. البته آقایان به یک نحو و خانمها به نحو دیگر برای درک طرف مقابل و فهم احساسات او در موقعیتهای مختلف میتوانند از حسهای تقویت شده خود استفاده کنند. کسی که خوب ببیند از روی چهره طرف مقابلش میتواند به خوبی بفهمد که طرف مقابل او خوشحال است، ناراحت است، شگفتزده است، تعجب کرده است یا ... . ما به این توانمندیها برای ایجاد ارتباط عاطفی نیاز داریم.
انتهای پیام