داربستهای بلند موکبها رفته بالا و پارچههای سیاه عزا را علم کردهاند. موکب حضرت عباس(ع) را با قاب عکس بزرگ حرم و قمر شب چهارده زینت دادهاند. کنار موکب حضرت قاسم، حجله گذاشتهاند و نُقل و آینه و شمعدانها، دل میلرزاند.
زنی دست به گهواره میکشد. «حی علی العزا فی الماتم الحسین(ع)» را مردی روی پارچه بلندی مینویسد که روی زمین پهن کردهاند. مرد خوشخط مینویسد، «الحسین» را قرمز مینویسد.
دیوارههای صحن حرم را سیاهپوش کردهاند و پرچم گنبد را هم. صدای زیارت عاشورای بعد از نماز مغرب میآید. زیارت عاشورا با نوحه عربی موکب نزدیک حرم یکی شده. همه سر میدهند: «للحسین». لباس سیاه تن پیر و جوان، بلندگوهای سیار موکبها، چای نذری و زیارت عاشورای حرم...
ماشینها توی ترافیک ایستادهاند. صدای شیپور قافله میآید. غروب جمعه محرم 1401؛ مردم خوب آماده عزاداری شدهاند. دهه شروع شده را نوحهخوانها میخوانند. مردها به سینه میزنند و زنجیرها به شانههایشان میخورد. با روضه علیاصغر، زنها شیون سر میدهند و دل به دل رباب، لالایی میخوانند.
کسی تعزیه امام را اجرا میکند و جوانی به قد و بالای شبه علیاکبر، دلربایی میکند. تنی پرتیر میشود، اسبی راه خیمه را گم میکند، دشمن میتازد، اسبها میتازند، لباسی پرخون میشود، تنی بیکفن میماند روی خاکهای کربلا، تنی با هفتاد و دو تن یار. زنان و دخترانی بیکس میشوند، اسارت میکشند، دختری در راه جان میدهد، دختری در راه تازیانه میخورد، زنی در شهری غریب نیش و کنایه میخورد، زنی برای تمام مصیبتها عزاداری میکند.
مصیبت، مصیبت یک امت است، تحویل سال به وقت محرم است.
نرگسسادات نوری
انتهای پیام