یکی از وجوه برجسته مصطفی اسماعیل را میتوان در تأثیرگذاریای که بر قاریان پس از خود گذاشت دانست و همچنان و پس گذشت سالها از درگذشت این قاری شهیر مصری، تلاوتهای او مورد توجه علاقهمندان به هنر تلاوت است. محمود امینی، قاری و مدرس پیشکسوت قرآن با حضور در استودیومبین ایکنا به طرح بحث در مورد این اعجوبه قرائت قرآن پرداخت. امینی، از جمله شاگردان مرحوم ابراهیم پورفرزیب(مولایی) است که اختلاف قرائات را هم نزد این استاد فقید آموخته و به گفته خودش در تلاوت قرآن دو استاد داشته؛ یکی مرحوم مولایی و دومی مصطفی اسماعیل. در ادامه بخش نخست از این گفتوگوی تفصیلی را میخوانید؛
ایکنا- از اینکه برای انجام این گفتوگو دعوت ما را پذیرفتید، سپاسگزارم. در ابتدا و برای ورود به بحث قدری در مورد سیره شخصی مصطفی اسماعیل توضیح دهید.
چون مصطفی اسماعیل را از نزدیک ندیدهایم، بهتر است که ببینیم دیگر قاریان شهیر مصری در مورد ایشان چه گفتهاند تا از این طریق به صورت بهتری به سیره شخصیتی و منش مصطفی اسماعیل پی ببریم. دکتر احمد احمد نعینع درباره ایشان میگوید: در 10سالگی شیفته تلاوتها و مشتاق دیدار ایشان بودم. یک روز ایشان را به شهر ما دعوت کردند و من هم که خردسال بودم، خودم را برای ملاقات از میان جمعیت به ردیف اول رساندم. پس از اینکه به ردیف اول رسیدم یک نفر به من پرخاش کرد که اینجا برای بزرگان است، ولی مصطفی اسماعیل این صحنه را دید و من را کنار خود نشاند. همین برخورد موجب شد تا علاقه من به شیخ مصطفی بیشتر شود. از آن پس، همیشه به منزل ایشان رفت و آمد داشتم و حتی همسر ایشان به من میگفت تو را مانند فرزند خود میدانیم.
شیخ راغب مصطفی غلوش نیز میگوید: ایشان نهتنها در قرائت برای قاریان مصری اسوه است، بلکه در تمام امور زندگی این چنین است. افزون بر موارد پیشگفته، شیخ محمدتقی مروت هم میگفت: بارها نزد مصطفی اسماعیل بودم و دیدم که عبدالباسط میآمد و دست مصطفی را میبوسید و مصطفی هم برای اینکه از عبدالباسط قدرشناسی کند، صورت او را میبوسید.
خاطره دیگری هم از استاد مروت باید مطرح کنم و آن اینکه ایشان میگفت: زمان حضورم در مصر هر زمان که اراده میکردم در خانه مصطفی اسماعیل به روی من باز بود و یکبار هم من را به روستای «میت غزال» دعوت کرد. ماشین شخصیاش را به قاهره و به دنبال من فرستاد که راحت به آنجا بروم. سپس مصطفی اسماعیل من را به باغ خودش فرستاد و من هم پس از اینکه قدری در باغ به خوردن میوهها پرداختم، به منزل استاد در روستا برگشتم. پس از رسیدن به منزل مصطفی دیدم که ایشان سفره بسیار رنگینی برای پذیرایی از ما پهن کرده است.
«عربی القبانی» قاری سوری نیز میگوید: یکبار مصطفی اسماعیل را به سوریه دعوت کردیم. ماشین تشریفات به فرودگاه و جلوی پلکان هواپیما حاضر شد، اما مصطفی گفت این تشریفات را نمیپسندم و گفت به منزل شما میآیم. این قاری سوری میگوید: مصطفی یک شب تلاوتی انجام داد که تمام تواشیحخوانها و موسیقیدانهای سوریه متوجه نشدند که استاد در چه دستگاه یا گوشهای میخواند.
میگوید: از استاد پرسیدم و ایشان هم گفتند مگر چطور خواندم؟ سپس نوار ضبط شده را برای استاد پخش کردم و ایشان هم گفتند: وقتی آیات را میخواندم در حال خودم نبودم و این نوار را به من هم بدهید تا خودم هم آن را بشنوم. این نشان میدهد که مصطفی اسماعیل در هنگام تلاوت حس و حال معنوی خاصی داشته است.
صوتی از وی موجود است که در یکی از مجالس هم وقتی مصطفی میخواهد به تلاوت پایان دهد، مستمعین از او میخواهند تا تلاوت را ادامه دهد، اما مصطفی میگوید در مسجد سیدنا الحسین(ع) تلاوت دارم و نمیتوانم بیشتر بخوانم و این هم نشان میدهد که به اهل بیت(ع) ارادت داشته است.
این خاطرات همگی نشان میدهند که مصطفی اسماعیل در اوج مهارت، بسیار انسان متواضعی بوده است. در یکی از نوارهایش شنیدم که یکی از مستمعین از خود بیخود میشود و از مصطفی تعریف میکند، ولی مصطفی در پاسخ به او میگوید: والله من هیچ نیستم و همه اینها از الطاف الهی است که میتوانم اینطور قرآن بخوانم.
در مورد وجه علمی مصطفی اسماعیل باید گفت که او دو دوره تفسیر قرآن را نزد یکی از شیوخ الازهر طی کرده است و تأثیر این تسلط بر تفسیر آیات در تلاوتهایش کاملاً مشهود است. خواندنش را نمیتوان معنامحور دانست، بلکه تلاوتهای ایشان فراتر از معنامحوری بوده و باید این تلاوتها را تفسیری نام نهاد. این قاری شهیر مصری با تلاوتهایش قرآن را تفسیر و مستمعین را جادو میکند.
یکی از محققان مصری در کتاب خود ثابت کرده که مصطفی اسماعیل پنجاه و دو هزار ساعت، تلاوت قرآن داشته است. مصطفی اسماعیل برخی از سورههای قرآن را بسیار زیاد و چندبار تلاوت کرده است؛ برای نمونه ایشان هفتاد بار سوره تحریم را تلاوت کرده است و نکته قابل توجه اینکه هیچ کدام از این تلاوتها مانند یکدیگر نیستند، اما روح کلی همه این تلاوتها یکی است؛ یعنی هفتاد تلاوت سوره تحریم یک روح کلی دارد که همه در یک شکل مهندسی شدهاند و همه در یک خانواده قرار میگیرند، اما در عین حال هیچ کدام مانند یکدیگر نیستند.
ایکنا- یعنی اگر هفتاد بار سورههای حُجُرات، اِسراء یا نَجم را خوانده باز هم در تلاوت هر کدام، یک روح را حاکم کرده است؟
بله، به بیان دیگر، هیچ وقت با روحی که سوره اسراء را خوانده، سوره نجم را نخوانده است. بنابراین مصطفی اسماعیل برای تلاوت هر سوره مهندسی خاص خود را داشته و در عین اینکه پنجاه تلاوت وی از سوره اسراء مانند یکدیگر نیست. این در حالی است که تلاوت بسیاری از قاریان مصری کلیشهای است و اگر پنجاه تلاوت از آنها را بشنوید، همه در یک مدل هستند و بسیاری از این قاریان را میتوان با شنیدن چند تلاوت تحلیل کرد. اما مصطفی اسماعیل اینچنین نیست. از طرفی نمیتوانید مشخص کنید که مصطفی اسماعیل چه کاری انجام میدهد و دلیلش هم این است که تلاوتهای او از تکرار به دور است.
ایکنا- مصطفی اسماعیل و همه کسانی که کار آوازی انجام میدهند، با یکسری ملودیها سر و کار دارند. مصطفی هم حتما با کاربست برخی دستگاههای موسیقی، تلاوت را آغاز و به اتمام میرساند. از طرفی این دستگاهها هم محدود هستند و چارهای نیست جز اینکه در هر هفتاد تلاوت سوره تحریم، از همین دستگاهها استفاده کرد. حال چطور ممکن است یک روح کلی بر این تلاوتها حاکم باشد؟
نوع اجراها با یکدیگر تفاوت دارند. مثلا مقام بیات که در سورههای اسراء خوانده با بیاتی که تلاوت سورههای نجم - قمر اجرا یکسان نیست و مدلهای آن تفاوت دارد. شیخ برای هر سورهای یک مهندسی داشته و هیچ مهندسیای هم شایستهتر از مهندسیای که مصطفی داشته نبوده است. اینطور نیست که تصور کنید برای تلاوت سورههای نجم - قمر اگر سبک دیگری را انتخاب میکرد بهتر میشد.
هر چقدر هم که سن استاد بالاتر رفت پختهتر شد. یکی از دعاهای مصطفی هم این بود که از خدا میخواست تا هیچوقت قرائت از او گرفته نشود. در روز آخر عمرش هم سوره کهف را تلاوت کرد و بعد به منزل آمد و از دنیا رفت؛ یعنی تا آخرین روز عمرش به تلاوت پرداخت.
ایکنا- شاید پاسخ دقیق این پرسشم را کسی به غیر از مصطفی اسماعیل نداند، ولی دوست دارم برداشت شما را در این زمینه بدانم و آن اینکه فکر میکنید، علت تأکید مصطفی اسماعیل بر تلاوت برخی از سورهها نظیر سورههای تحریم یا نجم چه بوده است؟
وقتی مصطفی اسماعیل به تلاوت سورههای نجم – قمر یا تحریم یا برخی دیگر از سورهها میپرداخته این تلاوت بسیار مورد توجه قرار میگرفته و به اصطلاح مانند توپ صدا میکرده است. حال وقتی مصطفی به مجالس دیگری دعوت میشده از او تلاوت همین سورهها را میخواستند. مستمعین مصطفی هم بسیار کارکشته و سختگیر بودند که در خواندن او بسیار تأثیر داشتهاند؛ چه اینکه مستمع صاحبسخن را بر سر ذوق آورد.
یکی از خاطرات مصطفی اسماعیل هم از این قرار است که میگوید: به مجلسی رفتم و شروع به خواندن کردم، اما حس و حال خوبی نداشتم. همین امر موجب شد تا مردم به من اعتراض کنند. سپس قدری استراحت کردم، قهوهای نوشیدم و بعد، تلاوتی انجام دادم که همه به وجد آمدند. بنابر این مستمع هم در پیشرفت استاد بسیار مؤثر بوده است و اگر تلاوت بسیار فاخری از مصطفی نمیشنیدند به او اعتراض میکردند و مطالبهگری داشتند.
ایکنا- پس به همین دلیل است که تلاوتهای شنیدنی مصطفی اسماعیل تلاوتهای مجلسی است و نه استودیویی، درست است؟
صد درصد همینطور است. البته تلاوت مجلسی و استودیویی متفاوت است و تلاوت قاریان در این دو محل هم تفاوت داشته است و تلاوت استودیویی در حد مجلسی نمیشود. البته برخی از قاریان مانند کامل یوسف یا محمد صدیق منشاوی، افرادی بودند که تلاوتهای استودیویی آنها هم به مانند تلاوتهای مجلسیشان جذاب بوده است.
بنابر این تلاوتهای استودیویی اسماعیل به مانند تلاوتهای مجلسی او نیست، هر چند که برخی از تلاوتهای استودیویی او از تلاوتهای مجلسی او هم جذابتر است؛ مانند تلاوت سوره مائده که بسیار جذاب است. البته اخیراً تلاوتهای جدیدی از مصطفی اسماعیل هم پیدا شده که نشان میدهد دیگر سورهها را هم به زیبایی خوانده است. این نشان میدهد که اگر میخواست بخواند برایش تفاوتی نداشت که چه سورهای را بخواند.
ایکنا- از توضیحات شما میتوان دو نکته را استنباط کرد؛ نخست اعجاز قرآن که میشود یک سوره از آن را بارها و بارها تلاوت کرد و این تلاوتها مانند یکدیگر نباشند و دوم عظمت مصطفی اسماعیل. این در حالی است که مثلاً در کشور ما یک خواننده موسیقی اصیل ایرانی هرگز نتوانسته و شاید نتواند یک غزل از حافظ را دهها بار بخواند و این خواندنها تکراری نشوند. اما در مقوله تلاوت قرآن و تلاوتهای مصطفی این رویه را شاهد هستیم.
صد درصد همینطور است. یک مسئله به اعجاز این کلام برمیگردد و نکته دوم لطفی است که خدا به او داشته است. هنگامی که مصطفی حدوداً بیست سال سن داشته در یکی از مجالس تلاوت قرآن میکند، «درویش حریری» یکی از بزرگترین موسیقیدانهای مصر، به مصطفی میگوید: تو این الحان را چطور آموختهای؟ مصطفی در پاسخ میگوید: سعی کردهام تمام آهنگهایی که شنیدهام را به خاطر بسپارم و از روی اینها سبک خودم را اقتباس کردم. سپس درویش حریری میگوید: هیچ آهنگسازی نمیتواند کسی را به این صورت پرورش بدهد. در حقیقت با این بیان، او میخواهد نبوغ او را نشان دهد.
این جریان به بیستسالگی مصطفی برمیگردد و باید توجه کنیم که هر دهه از عمر مصطفی دارای یکسری شرایط خاص است. دهه پایانی عمرش هم دوران عجیبی است و انسان در حیرت میماند که مصطفی در سن حدود هفتاد سالگی چگونه توانسته به مدت یک ساعت و 56 دقیقه به تلاوت سورههای حجرات - قاف در مسجد ابوالعلا بپردازد. این تلاوت، شاهکار بیبدیل تاریخ قرائت قرآن دنیا است.
ایکنا- اکنون پرسش من ناظر به همین مسئله یعنی سیر تطور مصطفی اسماعیل است. چگونه باید عمر هنری و حرفهای مصطفی را تقسیمبندی کرد؟
دورههای خواندن مصطفی را از نوارهایی که ضبط شده میتوانیم بشناسیم. از پیش از دهه 40 میلادی تلاوتی از مصطفی اسماعیل نشنیدهایم، اما در دهه 40، مصطفی اسماعیل بیشتر در قصر ملک فاروق میخوانده است. جریان آغاز تلاوتهای او در قصر فاروق هم از این قرار است که یکبار که مصطفی در یکی از روستاهای مصر تلاوت میکرده یکی از درباریان صدای مصطفی را میشنود. ایشان به مصطفی میگوید: تو باید در قاهره هم بخوانی و پیش از اینکه مصطفی وارد رادیو شود به قصر وارد میشود و تا سالهای پایانی عمر ملک هم در قصر او به تلاوت میپردازد.
در دهههای 50، 60 و 70 میلادی هم تلاوتهای خاص خود را داشته و میتوان گفت در هریک از این دههها مدل خاصی از مصطفی اسماعیل را میتوانیم، ببینیم. از طرفی در هر دهه سیر تکاملی مصطفی اسماعیل را هم میتوانیم، ببینیم. یکی از درسهایی که از مصطفی میشود گرفت این است که وقتی تلاوتهای دهه 50 او را میشنوید، میگویید امکان ندارد که بتوان تلاوتی از این کاملتر از مصطفی شنید و او کار را تمام کرده است، اما وقتی تلاوتهای دهه 60 را گوش میکنید، میبینید این کارها کاملتر هستند، اما حتی همینها هم پایان کار مصطفی نیست و در دهه 70 تلاوتهای بسیار شاهکاری از مصطفی میشنویم.
بنابراین یکی از درسهای مصطفی برای ما این است که برخلاف بسیاری از قاریان که تلاوتهایشان ایستا است، تلاوتهای او اینچنین نیست. تلاوتهای او همواره رو به تکامل است و این در حالی است که تمام الحان تلاوتهای بسیاری از قاریان مصر را میتوان در چند تلاوت تحلیل و خلاصه کرد.
عامل دیگری که سببشده تا مصطفی اسماعیل به این حد از بزرگی برسد این بوده که در آن زمان سیستمهای صوتی امروزی وجود نداشته که یک نفر بتواند دستگاههای صوتی را تنظیم و نواقص خواندنش را جبران کند. اِکو نبوده و صدا خشک به گوش میرسیده است و قاریان مجبور بودند چنان زیبا روی صدایشان کار کنند که صدا با بهترین کیفیت به گوش مستمع برسد. به همین دلیل است که وقتی سوره نمل - تین یا هود مصطفی را اِکو میدهند، به این نکته پی میبرید که موسیقی در مقابل این تلاوتها اصلا قابلیت عرض اندام ندارد، اما امروزه اینچنین نیست و اگر سیستمهای صوتی نباشد، کیفیت خواندن قاریان مصری هم افت میکند.
ایکنا- یعنی نسبت مصطفی اسماعیل با زمانه خودش است و میخواهم ببینم چقدر مصطفی برآمده از یک زمانه خاص است و اگر امروز و در شرایط اصطلاحاً اینستاگرامیزه امروز بود هم میتوانست ظهور میکرد؟
اگر مصطفی اسماعیل در این دوره زمانه بود، تکنولوژی و ... موجب میشد تا روح لطیف مصطفی شکل نگیرد. مردم و حس و حال آن زمان موجب شده تا مصطفی شکل بگیرد و از طرفی اشتغالات ذهنی هم کمتر بوده و کار مصطفی همین بوده که به تلاوت قرآن بپردازد و همینها موجب شده تا تلاوتهای مصطفی به این صورت باشد.
ایکنا- در کشور ما وضعیت تقلید از مصطفی اسماعیل چگونه است؟
سبک خواندن مصطفی بسیار عمیق است. به همه افرادی که از مصطفی تقلید میکنند، احترام میگذارم، اما معتقدم همچنان جای کار دارند. در سالهایی که به صورت دیوانهوار مصطفی را دوست داشتم، یکبار نوار تلاوت سوره نحل را که در مسجد امام حسین(ع) اجرا شده بود، تهیه کردم. این تلاوت را با شور گوش دادم، اما دیدم خیلی نمیتوانم با آن ارتباط برقرار کنم و تقریباً از خرید این نوار پشیمان شدم. اما وقتی 10 سال بعد آن نوار را دوباره گوش دادم، تازه متوجه شدم که فهم من از مصطفی چقدر کم بوده است. بنابر این هرچه میگذرد، نگاه انسان به مصطفی هم دقیقتر و بهتر میشود و این نشان میدهد که تلاوتهای مصطفی از چه عمقی برخوردار است و بر همین اساس قاریان ما باید با التفات به این نکته به مصطفی رجوع کنند.
قاریانی که از مصطفی تقلید میکنند، با توجه به دید و برداشتی که از مصطفی دارند، یکسری از مسائل را برجسته میبیند و به همین دلیل تقلید از مصطفی شدت و ضعف دارد. برداشت و حد برداشت افراد و درک افراد از مصطفی تعیینکننده است. هر کسی که مصطفی را بهتر درک کند بهتر هم مصطفی را میخواند. تلاوتهای مصطفی لایهمند است و پس از استماع تلاوتهای مصطفی انسان به اینجا میرسد که بگوید نباید از او تعریف کرد؛ چراکه قابل تعریف نیست.
ایکنا- حال اگر کسی به درکی عمیق از مصطفی برسد، آیا میتوان شاهد ظهور یک مصطفی اسماعیل دیگر بود یا اساساً مصطفی یکبار پدید آمده و تکرار نمیشود؟
خیر، مصطفی تکرارشدنی نیست، چراکه او تمام الحانی که باید میخوانده را خوانده است و امروزه کسی نمیتواند از الحانی استفاده کند که مثلاً مصطفی از آنها استفاده نکرده است. برای نمونه شما به یک قاری بینالمللی بگویید 30 ثانیه تلاوت کند که لحن برای خودش باشد و زیبایی هم در آن وجود داشته باشد. من بعید میدانم کسی بتواند این کار را بکند. یک قاری مانند مصطفی اسماعیل 52 هزار ساعت تلاوت میکند و این نشان میدهد که او همه کار را تمام کرده است.
ایکنا- اکنون و پس از توصیف مؤلفههای منحصر به فرد مصطفی اسماعیل، قدری هم به نقد او بپردازیم. به نظر شما آیا میتوان نقدی را به مصطفی وارد کرد؟
نمیتوان به مصطفی نقد جدی وارد کرد، حداقل ما نمیتوانیم چنین کاری انجام دهیم؛ چون کسی میتواند او را نقد کند که سطحش از مصطفی بالاتر باشد. اما نقدی که میتوان وارد کرد اینکه یا مستمع او را پس میزند و گویی مصطفی به او میگوید تو لیاقت من را نداری یا اینکه دیوانهوار شیفته او میشود. همین موجب میشود که مستمع تا مدتی نتواند به قاری دیگری فکر کند. این نقدی است که میتوان به مصطفی وارد کرد که البته از جهاتی نقطه قوت اوست. ولی راهکار مواجهه با این چالش این است که در عین اینکه مصطفی اصل کار است، نباید از گلهای دیگر قرائت قرآن غافل شویم. هر چقدر که از مصطفی تعریف کنیم نمیتوانیم از زیباییهای تلاوت قاریانی نظیر شیخ علی البنا، کامل یوسف، شعبان صیاد، حصان، محمود رمضان و ... چشمپوشی کنیم. هر چند تلاوتهای همه این قاریان که نام بردم متأثر از مصطفی بوده است. همچنین یک زمانی این گزاره مطرح میشد که مصطفی اسماعیل از کامل یوسف تقلید میکند، اما اینچنین نیست، چراکه هنگامی که مصطفی اسماعیل حدوداً 60سال سن داشته کامل یوسف حدوداً 40 ساله بوده است. همچنین تاریخ اجرای تلاوت فرقان - قیامه کامل یوسف پس از تلاوت فرقان - حاقه مصطفی است و در برخی موارد کاملاً گویی دارد از مصطفی الگوبرداری میکند.
ایکنا- شما از قاریان متأثر از مصطفی سخن به میان آوردید اما به نظر شما مصطفی از کدام افراد تأثیر پذیرفته است؟
هر قاری از قاریان قدیمیتر از خودش تأثیر پذیرفته است و مصطفی هم از این قاعده مستثنی نیست. مصطفی از رفعت، علی محمود و سلامه متأثر بوده است، اما وقتی تلاوتهای مصطفی را با قاریان پیش از او مقایسه میکنیم، میبینیم که پنج درصد از تلاوتهایش متأثر از آنهاست و الباقی ابداعات اوست. وقتی از «ام کلثوم» در مورد قاریان سؤال میکنند از مصطفی اسماعیل یاد میکند، دلیلش همین گوش موسیقایی اوست. «محمد عبدالوهاب» از بهترین آهنگسازان مصر، میگوید: اسماعیل الحانی را خوانده که پیش از آن در موسیقی عرب وجود نداشته است و محمد عبدالوهاب از روی تلاوتهایش نتبرداری میکرد.
ادامه دارد...
گفتوگو از مرتضی اوحدی
انتهای پیام