به گزارش ایکنا، سومین جلسه از درسگفتار پیرامون فضیلت ماه ذیالقعده و ایام اربعین کلیمی شب گذشته با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین سیدعباس قائممقامی، استاد دانشگاه و رئیس سابق مرکز اسلامی هامبورگ برگزار شد که متن آن را در ادامه میخوانید؛
آیه میفرماید «وَ وَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ» یعنی ما با جناب موسی یک قرار سی شبه گذاشتیم ولی پس از پایان سی شب، با ده شب دیگر تکمیلش کردیم. اولین نکتهای که از آیه برداشت میشود این است که اربعین یک عدد کامل است. خود این یک کد مهم است. این نه روایت است، نه تجربههای سلوکی است، بلکه خود خداوند دارد برنامه سلوکی به انسان میدهد. شما چه برنامه سلوکی و برنامه معنوی مطمئنتر و مجربتر از این پیدا کنید که خود خداوند تعلیم داده باشد. این آیه مشتمل بر یک آموزه کامل سلوکی از جانب خود پروردگار است. اگر قرار است انسان خلوتی داشته باشد، اگر میخواهد بهرهمندی داشته باشد اولا باید از ظرفیت شب استفاده کند. نکته دوم این است که عدد چهل عدد تمامی است یعنی عددی است که میتوان گفت به بار نشستن نتیجه را در سلوک معنوی و حصول ملکات به همراه دارد. در تمام حوزهها اگر انسان میخواهد تمرینی داشته باشد تمرین چهلروزه میتواند موثر باشد.
نکته بعدی این است که آیه نمیفرماید از اول چهل شب قرار گذاشتیم، بلکه میفرماید ابتدا سی شب قرار گذاشتیم و بعدا ده شب به آن اضافه کردیم. این وسط چه اتفاقی افتاد؟ خدا که یک موجود ناقص محدود بشری نیست که یک چیزی را نداند بعدا متوجه شود و تصمیمش را عوض کند. ابتدا و انتها و اول و آخر برای خدا معنا ندارد پس چرا از اول چهل شب قرار نداد؟ رازش معلوم است. وقتی خدا با موسی قرار ملاقات گذاشت، موسی آمادگی سی شب را داشت، لذا خداوند هم به اندازه سی شب برایش خوراک آماده کرده بود و ضیافت را برای سی شب طراحی کرده بود ولی وقتی موسی به این ضیافت راه پیدا کرد، بهرهگیریاش از ضیافت آنچنان بود که به تعبیر ما خدا را سر ذوق و سر وجد آورد.
اگر خاطرتان باشد در ماه رمضان میگفتم نباید به ضیافت بسنده کنیم باید کاری کنیم وقتی از ماه رمضان بیرون آمدیم یک چیزی با خودمان ببریم. منظورم همین بسط ضیافت بود. وقتی برای انسان یک فرصت ضیافت پیش میآید مثلا یک سحری دست میدهد، دلی را شاد میکند، غمی را از دلی برمیدارد لحظه ضیافت است که باید آن را قدر بداند ولی انسان میتواند این لحظه ضیافت را بسط بدهد، میتواند آن را گسترش بدهد. ما خیلی وقتها از این ضیافتها بهرهمند میشویم ولی بهرهمان لحظهای است. درک لحظه یک لذتی و اثری در انسان دارد ولی انسان میتواند لحظه را گسترش بدهد و آن را تبدیل به لحظات و وقت بکند.
لذا یکی از ویژگیهای مهم درک لحظه این است که مستی لحظه چنان انسان را فرا نگیرد که بعدش را فراموش کند، بلکه باید فکر بعد باشد. مثلا وقتی به محضر علی بن موسی الرضا(ع) تشرف پیدا میکنید درک لحظه است ولی همانجا از خدا بخواه که میخواهم تشرفم ادامه پیدا کند. لذا کسانی که حواسشان هست وقتی با حضرت وداع میکنند وداعشان خاص است، وداعشان مشروط است یعنی این وداع به این معنا نیست که تشرف تمام شد. زیارت چطور بسط پیدا میکند؟ اینکه محدود به مکان خاص نباشد و امام رضا(ع) با انسان همراه شود.
وقتی شما دلی را شاد میکنید، وقتی درک لحظهای دارید، اولا خود درک لحظه مهم است دوم اینکه این لحظه را با خودتان همراه کنید، آن را بسط بدهید و حصار زمان و مکان را از روی آن بردارید. در همان لحظه میشود این کار را کرد چون در لحظه انسان قدرت و ویژگی دارد که اقتضا میکند اگر درخواست کند، درخواستش به اجابت برسد. وقتی در دل شب حالت خاصی پیدا میشود، وقتی کار خیری انجام میدهید و انبساط روحی برایتان حاصل میشود همان لحظه، لحظه ملاقات پروردگار است. وقتی دستت به خیر گشوده میشود، وقتی جان تشنهای را سیراب میکنی، وقتی قلب گرفتهای را گشوده میکنی، لحظه ملاقات است، لحظه حضور است، لحظه ضیافت است، لحظه درک محضر پروردگار است، لحظه تجلی حضرت حق است. پس درک لحظه و بسط آن خیلی مهم است. بسط لحظه هم در هنگام درک لحظه میسر است.
موسی این کار را کرد و بسط لحظه و ضیافت کرد. نشان داد میشود ضیافت را بسط داد، میشود ماه رمضان را بیشتر کرد، میشود حصار زمان را از ماه رمضان برداشت و تجربه رمضانی را در زمانهای دیگر هم داشت. خدا هم این ماجرا را نقل کرده که نشان بدهد میشود. موسی آماده شده بود که بعد از سی شب ضیافت را ترک کند ولی خدا گفت موسی بمان هنوز دلم در گرو تو است. چه تجربهای است؟ این چیزی است که انسان استعداد تجربهاش را دارد. این ده شب برای چه بود؟ برای اینکه خداوند میخواست چیزی به موسی عنایت کند که بعدا هم با او باشد لذا تعبیر «اتممناها» را به کار برده است. خداوند نفرمود ده شب دیگر اضافه کردیم بلکه فرمود ضیافت را با ده شب به تمامیت رساندیم.
انتهای پیام