کنشگری بیمثال امام حسین(ع) در عاشورا و بازتاب این واقعه آنقدر پرفروغ و پر تلالو است که گویا زندگی آن امام همام در این مقطع خلاصه شده است، حال آن که امام سوم شیعیان، یکی از فعالان عرصه سیاسی، اجتماعی و علمی مقطع قبل از عاشورا و به خصوص در دوره چند ساله حکومت معاویه بوده است.
خبرگزاری ایکنا برای تبیین این نقش که از موضوعات مغفول در اندیشه و قلم اندیشمندان و نویسندگان بوده است گفتوگویی با حجتالاسلام والمسلمین محمدامین پورامینی، استاد و پژوهشگر حوزه علمیه قم انجام داده است که در ادامه میخوانید.
ایکناـ عاشورا آنقدر در تاریخ پرتوافکن شده است که گویی زندگی امام حسین(ع) به همین مقطع خلاصه میشود، کمی در مورد نقش آن امام(ع) قبل از عاشورا توضیح فرمایید؟
یکی از فرازهای مهم زندگانی حضرت امام حسین(ع) دوره آغاز امامت ایشان بعد از شهادت امام حسن مجتبی(ع) است. یعنی وقتی که معاویه بر قدرت نشسته است و این دوره، دورهای است که خیلی به آن پرداخته نمیشود، با اینکه دوره بسیار حساس و مهمی هم هست. در این دوره امام(ع) مواجه با حکومت طاغوتی به نام معاویه است که در ادامه انحراف ایجاد شده در امت اسلامی در جریان سقیفه، بر مسند قدرت نشسته و بر مردم حکومت میکند. معاویه کسی است که قصد دارد تا خلافت را به پادشاهی تبدیل کند، و آن دوره دورهای است که صلحی بین امام حسن(ع) و معاویه بسته شده است. در کوفه هم عدهای علاقهمند به امام حسین(ع) هستند و از ایشان میخواهند که کاری علیه ظلم و جور معاویه انجام دهد.
این دوره، دوره عجیبی است، امام(ع) از یکسو باید با معاویه مواجهه داشته باشد، و از سوی دیگر پیمان و عهدنامه صلح مطرح است و امام این پیمان را نمیشکند و تاکید دارد که عهدنامه باقی است. البته معنای این سخن دم فروبستن و عدم کشف حقیقت نیست، بنابراین ایشان از یک طرف بر لازمالاجرا دانستن عهدنامه صلح تاکید دارند و از سوی دیگر، زمینه را برای لبیک به ندای برخی کوفیان فراهم و مناسب نمیداند، و در عین حال جنایات و ظلم و ستم معاویه را برای مردم تبیین میکند و از آن بیزاری میجوید، این مطلبی نیست که حضرت از آن صرفنظر کنند.
ایکناـ امام حسین(ع) در دوره بعد از شهادت امام حسن(ع) چه سیاستی پیش گرفتند؟
بلاذری در انساب الاشراف در جلد سوم، صفحه 151 نقل میکند که بعد از شهادت امام حسن(ع)، عدهای از شیعیان در خانه سلیمان بن صرد خزاعی جمع شدند، ام هانی دختر ابوطالب (عمه امام حسین)، ام جعده و ... حضور داشتند و نامهای به امام حسین(ع) نوشتند و در آن ضمن عرض تسلیت اعلام کردند که شیعیان در مصیبت شما محزون و غمناک و با خوشی شما مسرور و منتظر دستور هستند و مردم کوفه شما را میخواهند و دوست دارند شما به این سرزمین تشریف بیاورید. ولی امام(ع) در جواب نوشتند من پیرو برادرم هستم و وفادار به عهدنامه صلح، و شما فعلا حرکتی نکنید و خواسته خود را مخفی کنید و تا فرزند هند، معاویه زنده است از اقدام نابجا بپرهیزید، و وقتی او مرد من نظرم را به شما میگویم؛ در حقیقت ایشان دو مطلب را بیان فرمودند: از یک طرف صحه گذاردن و پایبندی به آتشبس و قرارداد صلح، و از طرف دیگر رویکرد تقابل هوشمندانه و متناسب با موقعیت زمانی و مکانی را در دستور کار قرار دادند. این پایبندی به تعهد آن هم در برابر دشمن مکاری چون معاویه درس بزرگ اخلاقی و معنوی برای بشریت امروز است.
ایکناـ آیا با این وضعیت امام(ع) تلاشی برای معرفی ماهیت معاویه و حکومت او داشتند؟
در مسئله تبیین، دو موضوع مهم در سیاست امام حسین(ع) وجود دارد که هر دو مهم است؛ اول سخنرانی که امام(ع) در مدینه انجام دادند آن هم در حضور معاویه، و دیگری نامهای که امام(ع) به معاویه نوشتند، هر دو بسیار زیبا و صریح و واجد مطالب دقیقی است؛ طبرسی در کتاب احتجاج، صفحه 299 آورده است: عدهای از پیروان حزب اموی به معاویه گفتند که مردم چشمشان را به حسین بن علی(ع) دوختهاند، یعنی به او توجه دارند، و ای کاش اجازه میدادی منبر برود و صحبت کند، منظورشان این بود که به زعم باطلشان شاید امام(ع) به خوبی نتواند صحبت کند و از چشم مردم و موقعیتی که برای او ایجاد میشود بیفتد، معاویه گفت من قصد داشتم چنین کاری را برای حسن بن علی(ع) انجام دهم و او از چشم مردم بیفتد ولی او بزرگتر شد و امروز هم اگر این کار انجام شود ما رسوا میشویم؛ معاویه از این کار سر باز زد ولی باز آن عده اصرار کردند و او هم به امام حسین(ع) اجازه داد منبر برود. امام منبر رفتند و به حمد و ثنای الهی پرداختند و با یاد و نام خدا شروع کردند، یکنفر در پایین منبر گفت: این کیست که سخن میگوید؟ حضرت این سؤال را که از روی نادانی بیان شده بود سوژه و محور سخنرانی خود قرار دادند و فرمودند ما حزب پیروز خدا هستیم، ما خاندان پاک رسول خدا و اهل بیت طاهرین او هستیم، ما یکی از دو ثقل از ثقلینی هستیم که پیامبر(ص) در میان شما به ودیعت نهاد که اشاره به حدیث ثقلین «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی ...» است. یک ثقل، قرآن و دیگری ما به عنوان عترت هستیم و پیامبر شما را موظف کرد تا از ما اطاعت کنید و آن را واجب گردانید و اطاعت از ما را در کنار اطاعت از خود و پیامبر(ص) قرار داد. اولیالامر که در قرآن نام برده است ما هستیم؛ من شما را بر حذر میدارم از گوش دادن به نجواهای شیطان که دشمن آشکار شماست.
حضرت همینطور ادامه دادند تا جایی که معاویه نتوانست تحمل کند و گفت؛ یا اباعبدالله دیگر بس است؛ یعنی امامت و خلافت حقه و غصب شده در دو جبهه حق و باطل را معرفی کرد و افراد آگاه فهمیدند که معاویه نماد جبهه شیطان است، شبیه این وضع را در خطابه امام سجاد(ع) در مسجد شام ایجاد کردند و خطبه امام را با اذان قطع کردند.
ایکناـ یکی از جنایات معاویه رواج سب و لعن درباره امام علی(ع) است، مواجهه امام حسین(ع) با این موضوع چگونه بود؟
از جمله کارهایی که امام حسین(ع) در برابر معاویه انجام داد دفاع جانانه از پدرشان امیر مومنان علی(ع) بود، که بر خلاف تبلیغات گستردهای بود که عوامل معاویه به دستور وی علیه امیرالمومنین(ع) راه انداخته بودند، و حضرت آن جو سنگین را شکست، به عنوان نمونه قاضی نورالله شوشتری در احقاق الحق، جلد 11 صفحه 595 نقل کرده است که در مجلسی در حضور معاویه، حضرت امام حسین(ع) فرمود: من فرزند کسی هستم که خوشنودی او خشنودی خدا و خشم او خشم خداست، و رو به معاویه کرد و فرمود که آیا پدر تو و پیشینه خاندان تو مانند پدر من و پیشینه او هست؟ اگر بگوید نه شکست خورده و اگر بگوید آری که دروغ گفته است. و یا در قضیه مقدمهچینی معاویه برای نصب یزید به عنوان جانشین خود، حضرت(ع) موضع سختی گرفت و با صراحت فرمود که او این لیاقت را ندارد و این مقام مربوط به او نیست.
برخورد با عوامل معاویه نیز از کارهایی است که آن حضرت انجام داد، برخی شواهد تاریخی نشان میدهد که چون مردم و مخصوصا عراقیها به امام(ع) در مدینه توجه نشان دادند، حاکم مدینه(ولید بن عتبه) مامور گمارد تا کسی به منزل ایشان رفت و آمد نکند؛ حضرت خطاب به او گفت: یا ظالم لنفسه؛ عاصیا لربه ...؛ ای کسی که ظالم به خود و عاصی در برابر خداوند هستی، چرا تو بین من و مردمی که حق مرا میشناسند و تو و عمویت از آن بیخبر هستی مانع میشوی؟ و اینگونه حضرت به رفتار والی مدینه برخورد شدیدی نشان داد.
همچنین در رابطه با شخص معاویه، تاریخ صحبت دیگری را که بین امام حسین(ع) و معاویه واقع شده، ثبت کرده است. این ماجرا پس از شهادت حجر بن عدی و یارانش توسط معاویه بود؛ حجر از یاران علی(ع) و مخالف معاویه بود، او را ناجوانمردانه به شهادت رساندند، و سر از بدنش جدا کردند، و ابدان مطهر او و همراهانش را در مرج عذرا حوالی دمشق دفن کردند، ولی سرهای مبارکشان در خیابان عماره در مسجد اقصاب نزدیک مرقد مطهر حضرت رقیه(س) است؛ حکومت اموی، بنیانگذار جداکردن سر از بدن بود، و داعشیها هم به تبعیت از اسلاف خود در این مسیر گام برداشته و بر میدارند.
ابن قتیبه دینوری نقل کرده است که امام حسین(ع) نامهای به معاویه نوشت و در آن یکسری از جنایات معاویه را مطرح فرمود، از جمله اینکه؛ مگر تو نبودی که حجر بن عدی و یارانش را که اهل عبادت و مخالف بدعت، و اهل امر به معروف و نهی از منکر بودند، کشتی؟ با اینکه به آنها امان هم داده بودی؛ آیا تو نبودی که عمر بن حمق که در عبادت خدا چهرهاش فرسوده بود کشتی باز در حالی که به او امان داده بودی؛ مگر تو نبودی که ادعای زیاد بن ابیه را تثبیت کردی و او را فرزند پدرت، ابوسفیان پنداشتی (چون پدر زیاد شناخته شده نبود و او را زیاد بن ابیه میگفتند، یعنی زیاد پسر پدرش)؛ امام همچنین در ادامه نگاشتند که آیا تو نبودی که حضرمی را کشتی؟ آن هم به جرم اینکه بر دین علی(ع) است، و حال آنکه دین علی(ع) همان دین پیغمبر است. بعد نوشتند: تو در نامهات مرا به مقام آشوب و فتنه متهم کردهای، و من برای این امت فتنهای بزرگتر از حکومت تو سراغ ندارم؛ یعنی فتنه تو و حکومت و فرمانروایی تو هست.
ایکناـ واکنش امام حسین(ع) در ماجرای جانشینی یزید چه بود؟
همانطور که عرض شد امام(ع) در دوره معاویه دست به شمشیر نبردند ولی حقایق را با صراحت بیان فرمودند. امام(ع) در ضمن همین نامهای که به آن اشاره شد نوشتند: تو فرزندت را که شرابخوار و سگباز است جانشين قرار داده و در امانت خود خیانت کردی، و سفارش خدا را به جا نیاوردی، و تو چگونه کسی را بر مسلمین انتخاب میکنی و میگماری که اهل شرابخواری و جزء فاسقان است؛ شرابخور بر یک درهم امین نیست و تو چگونه او را بر یک امت انتخاب کردی، و تو وقتی عمرت تمام شود نتایج شوم عمل خودت را خواهی یافت.
بله، گرچه امام حسین(ع) در برابر معاویه دست به شمشیر نبرد، ولی حقایق را بدون هیچ گونه ملاحظه و واهمهای تبیین و روشن کردند.
انتهای پیام