انسان مومن نه بازیچه نفسش می‌شود و نه بازیچه این و آن
کد خبر: 4017353
تاریخ انتشار : ۰۹ آذر ۱۴۰۰ - ۱۲:۰۳
محمدجواد حاج‌علی‌اکبری بیان کرد:

انسان مومن نه بازیچه نفسش می‌شود و نه بازیچه این و آن

حجت‌الاسلام محمدجواد حاج‌ علی‌اکبری در جلسه تفسیر صحیفه سجادیه ضمن اشاره به اینکه راه دستیابی به عزت، قوت است تصریح کرد: انسان مومن باید درصدد فراهم کردن عزت باشد تا در هر محیطی که زندگی می‌کند زیردست نباشد، ذلیل این و آن نشود و یک وضعی داشته باشد که نتوانند او را به بازی بگیرند و در او نفوذ کنند.

حجت الاسلام حاج علی اکبری

به گزارش ایکنا، جلسه درس‌هایی از صحیفه سجادیه با محوریت دعای بیستم صحیفه با حضور حجت‌الاسلام والمسلمین محمدجواد حاج علی‌اکبری، رئیس شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه برگزار شد.

گزیده‌ای از مباحث این جلسه را می‌خوانید؛

«وَ أَغْنِنِی وَ أَوْسِعْ عَلَیّ فِی رِزْقِک، وَ لَا تَفْتِنِّی بِالنَّظَرِ، وَ أَعِزَّنِی وَ لَا تَبْتَلِینِّی بِالْکبْرِ، وَ عَبِّدْنِی لَک وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِی بِالْعُجْبِ، وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَی یدِی الْخَیرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لِی مَعَالِی الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِی مِنَ الْفَخْر»

از مباحث گذشته معلوم شد انسان مومن باید در سیر به مقاصد انسانیت که در قله ایمان به  یقین برتر و دستیابی به زیباترین و باشکوه‌ترین نیات و اعمال ترسیم شده است، به فضل پروردگار متعال و تکیه بر هماهنگی فکر و اخلاق و عمل انسان با هدف خلقت و آفرینش، برای زندگی خودش برنامه‌ریزی کند و در آن مسیر حرکت کند. در این مسیر پنج مسئله اساسی مورد نیاز ماست که باید آنها را به دست بیاوریم که در کنار هر یک از آنها آفتی مطرح است.

هماهنگی عزت آفاقی و عزت انفسی

مطلب اولی که امام فرمود این بود که انسان از نظر امکانات جاری زندگی به کسی نیاز نداشته باشد و از نظر روحیه در وضعیت غنای نفسانی قرار داشته باشد. آفت این امر «نظر» است یعنی چشم انسان دنبال دارایی دیگران باشد. این یک مطلب که توضیح آن گذشت. درخواست دوم، درخواست عزت است. حضرت فرمود خدایا به من عزت بده ولی من را مبتلا به کبر نکن. جلسه گذشته مبانی عزت را توضیح دادیم. جمع‌بندی ما این شد؛ عزتی که امام درخواست می‌کند و به ما آموزش می‌دهد از خدا بخواهیم بار یافتن به مقام عزت و رفعت باطنی است و آن هم تنها در سایه اتصال به عزیز مطلق برای انسان فراهم می‌شود. وقتی باطن و جان انسان به خدای عزیز متصل شد، این یعنی بنیان عزت در جان انسان استوار شده است. پس این درخواست به آن بنیان و اساس تعلق می‌گیرد.

این عزت یک جلوه بیرونی و ظهور بیرونی هم دارد. عزت انفسی، یک عزت آفاقی هم در پی دارد که انسان در محیط زیستش عزیزانه زندگی کند. خدای متعال آن عزت ظاهری را بر مبنای عزت باطنی برای انسان مومن خواسته است. انسان مومن هم باید درصدد فراهم کردن این عزت باشد تا در هر محیطی که زندگی می‌کند زیردست نباشد، ذلیل این و آن نشود و یک وضعی داشته باشد که نتوانند او را به بازی بگیرند و در او نفوذ کنند. انسان مومن نه بازیچه نفسش می‌شود و نه بازیچه دست این و آن. خدای متعال این را برای انسان مومن خواسته است.

ما گفتیم این عزت‌خواهی در زیست اجتماعی مطلوب است. حالا چگونه این عزت فراهم می‌شود؟ با تاثیر قوت فراهم می‌شود؛ چنانکه خدای متعال می‌فرماید: «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ». خدا در این آیه جامعه مومنین را به تحصیل قوت دعوت می‌کند؛ آن قدری که دشمنان در جامعه مومنین طمع نداشته باشند و از اقدامات مومنین در هراس باشند: «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ».

این آیه ناظر به یک بحث اجتماعی است و مثالی هم که ذکر شده در باب قوت نظامی است، ولی از این آیه تنقیح مناط می‌شود و از آن استفاده می‌شود که فراهم کردن هر قوتی برای جامعه مسلمین لازم است؛ اعم از قوت فرهنگی، قوت اعتقادی، قوت علمی، قوت اجتماعی، قوت اقتصادی و قوت نظامی. قسم اخیر در آیه برجسته شده است والا آیه همه وجوه قوت را در بر می‌گیرد. همه این مصادیق به دو نقطه قوت در زندگی اجتماعی مومنین برمی‌گردد؛ یکی در قوت بین مومنین بر محور اخوت که هرچه چسبندگی درونی بین مومنین عمیق‌تر باشد قوی‌تر می‌شوند. دوم هم اینکه جامعه مومنین به هم‌ بافته‌شده و متصل با ساحت ولایت الاهی باشد. به این ترتیب اسباب قوت برای آنها فراهم است.

درباره زندگی فردی هم همینطور است. اگر عزت تامین‌کننده حیات طیبه است، انسان مومن در جست‌وجوی عزت است. برای عزیز شدن باید قوی شود چنانکه در محور اجتماعی عرض کردیم توصیه خدا به فراهم کردن قوت و قدرت است، به همین نسبت فرد مومن در جست‌وجوی عزت باید برای خودش قوت فراهم کند. عزت، قوت جسمی می‌خواهد. شما برای اینکه ذلیل نشوید باید قوت جسمی داشته باشید. قوت فکری هم عزت می‌آورد. مورد دیگر قوت اقتصادی است. عرض من روی کلمه قوت است یعنی اگر از خدا عزت می‌خواهید عزت در گرو قوت است، قوت در همه ساحت‌هاست.

کبر، حلقه اتصال عجب و تکبر

اکنون سراغ آفت عزت برویم. حضرت می‌فرمایند عزت می‌خواهم ولی مرا مبتلا به کبر نکن. کبر یعنی چه؟ یعنی خود را بزرگ دیدن در نسبت با دیگران. ترجمه فارسی آن خودبرتربینی است. ریشه کبر، عجب است. یک مرحله بعد از کبر این است که انسان خودبزرگ‌بینی خود را به رخ دیگران بکشد که همان تکبر است. کبر یعنی انسان خودش را بزرگ ببیند ولو اظهار نکند گرچه به مرور ظهور و بروز پیدا می‌کند. وقتی کبر ظهور و بروز پیدا کرد و انسان دیگران را تحقیر کرد تکبر است.

وضعیت کبر وضعیت بسیار خطرناکی است. این وضعیت فقط برای خدای متعال شایسته است و اگر کسی در این وادی وارد شود گویا دارد با حضرت حق وارد منازعه می‌شود، چنانکه در روایت آمده است: «الكِبرياءُ رِدائي و العَظَمةُ إزارِي، فَمَن نازَعَني واحِدا مِنهُما ألقَيتُهُ في النّارِ». همانطور که ریشه عزت خودشناسی است، ریشه کبر جهل است، یعنی معلوم می‌شود این آدم خودش را نمی‌شناسد.

انتهای پیام
captcha