به گزارش ایکنا، فرهاد شفتی، دین پژوه و دارای دکترای مطالعات اسلامی از دانشگاه ادینبرو، شامگاه 13 آبان ماه در نشست علمی «مخاطب قرآن کیست؟» با طرح این سؤال که قرآن برای چه مخاطبی نازل شده است، گفت: قرآن مخاطبان متفاوتی دارد که میتوانیم بگوییم یک دسته مخاطبان خاص مستقیم هستند؛ گروهی مخاطبان خاص غیرمستقیم و گروهی مخاطب عام. مخاطب خاص مستقیم مسلمانان و غیرمسلمانانی هستند که در زمان پیامبر(ص) در مکه و مدینه حضور داشتند؛ مسلمانان خارج از دوره پیامبر(ص) مخاطب خاص ولی غیرمستقیم قرآن هستند زیرا در آن دوره حضور نداشتهاند و ما هم در زمره این مخاطبان هستیم و مخاطب عام هم همه مردم دنیا در تمامی اعصار هستند.
وی در پاسخ به این سؤال که قبل از آنکه بخواهیم مخاطب قرآن را معرفی کنیم باید خاستگاه قرآن را بدانیم، افزود: اینکه خاستگاه قرآن چیست، مستلزم پرداختن به مکانیسم وحی است که از بحث ما خارج است زیرا سخن ما این است که این قرآن چه سخن خدا، چه سخن پیامبر(ص) و حتی Fسخن افرادی بعد از دوران پیامبر(ص) باشد باز یک مخاطبی دارد. ما یک کتابی به نام قرآن داریم که میخواهیم مخاطب آن را تعیین کنیم و بنده معتقدم هدف اولیه قرآن، مخاطب خاص مستقیم است؛ آیات بسیاری فرموده است که ما این قرآن را به زبان عربی مبین نازل کردیم و شما منذری نداشتید و ما قرآن را به عنوان منذر نازل کردیم.
شفتی اضافه کرد: دعوی بنده این است که مخاطب گفتمان غالب قرآن، مخاطب خاص مستقیم است و این دعوی را از دو جهت مطرح میکنم؛ یکی محلی بودن خطاب و دیگری محلی بودن هدف اولیه قرآن. البته معنای این حرف آن نیست که قرآن با مخاطبان دیگر کاری ندارد و آنها نمیتوانند از قرآن استفاده کنند.
وی افزود: در نسل ما این تعبیر رایج بود که وقتی قرآن میخوانید تصور کنید که قرآن با شما سخن میگوید؛ من معتقدم که اگر قصد ما کسب تجربه معنوی و روحانی باشد بسیار اندرز خوبی است ولی اگر قصد ما فهم قرآن باشد اندرز بسیار بدی خواهد بود زیرا اگر هر گروه و شخصی خود را مخاطب قرآن بداند بسان بنیادگرایان رفتار خواهند کرد. مثلا قرآن کریم فرموده است که خداوند هر گناهی را جز شرک میبخشد ولی امروز گروههای زیادی از انسانها مانند بخش عمدهای از هندوها مشرک هستند و طبق آیات قرآن، سرنوشت آنها جهنم ابدی است.
وی ادامه داد: حال اگر همین هندو برای خداوند برهان بیاورند که ما چون در خانوادهای هندو به دنیا آمدیم مشرک شدیم و اگر افرادی مسلمان شدند چون در خانه و کشوری مسلمان به دنیا آمدند و ما هم اگر جای آنها بودیم مسلمان میشدیم؛ بنابراین آیا عذاب جهنم، مصداق ظلم به اینها نیست؟ ممکن است گفته شود انسانها در عالم ذر سنجیده شدهاند و اگر امروز فلان دین را دارند چون در آن مقطع به آن رضایت دادهاند ولی جواب این است که اولا بحث عالم ذر در قرآن وجود ندارد و در روایات آمده است که جای بحث دارد ضمن اینکه قرآن کریم فرموده است ما به اندازه هسته خرمایی به مردم ظلم نخواهیم کرد لذا اگر مخاطب قرآن را در این موارد، مخاطب خاص مستقیم ندانیم سر از جهنمی شدن بسیاری از انسانها در دنیای امروز و مقاطع دیگر حیات انسانی درخواهیم آورد.
این پژوهشگر تصریح کرد: در سوره مائده فرموده است که شما مسلمین یهود را بدترین دشمن خود خواهید یافت «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا»؛ اگر در اینجا بگوییم مراد از یهود و مسیحیان و مشرکان همان افراد دوره پیامبر(ص) هستند، با تاریخ منطبق است ولی اگر آن را عام معنا کنیم آیه فرموده است که خود یهودیان، نه دولت اسراییل بلکه مردم عادی یهود مانند اقلیت حاضر در ایران و یهودیان دیگر کشورها، دشمنترین برای شما مسلمانان هستند، بنابراین در صورت اعتقاد به این باور چه سرنوشتی خواهیم داشت؟ حتی ممکن است پیش فرض ما این باشد که مثلا یهودیان ایران، دشمنترین دشمنان ما مسلمین هستند و این عقلانی نیست.
وی تصریح کرد: ممکن است این سؤال ایجاد شود که اگر مخاطب دستهای از آیات قرآن صرفا مردم دوره حضور پیامبر(ص) بودهاند پس چه دلیلی بر لزوم وجود این آیات و حفظ آن در قرآن بوده است؟ جواب این است که این آیات لایهها و بطنهای دیگری دارند که مخاطب آن، مردم در همه عصر و زمانها و مکانها هستند که در جلسه بعد توضیح بیشتری خواهم داد.
وی با اشاره به تعابیری چون «وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ»، اظهار کرد: مضمون آیه این است که اکثر مردم فاسق هستند ولی پذیرش این مطلب که آن را به همه مردم الی الابد نسبت دهیم دشوار است ولی اگر ناس را مخاطب خاص دوره پیامبر(ص) در نظر بگیریم با بقیه آیات سازگار خواهد بود. همچنین آیات اولیه سوره توبه هم بر لزوم جنگ با اهل کتاب و کفار تاکید کرده و یا در آیاتی داریم که کفار را در هر کجا یافتید بکشید؛ لذا دعوی بنده این است که مخاطبان قرآن، در این آیات مردم محلی هستند حتی وقتی از تعبیر ایها الناس استفاده شده است. حتی وقتی ارض را به کار برده مخاطب آن محلی است چه رسد به اهل کتاب و مشرکین و ... مگر آنکه به قرینه خلافش ثابت شود.
شفتی با طرح این مسئله که دعوی من این است که اگر همه خطابات قرآنی را عام فرض کنیم در خود قرآن به تناقض خواهیم رسید و با تجربه و عقل امروز هم به مشکل برخواهیم خورد، افزود: به همین دلیل وقتی تفسیر مفسران گذشته مانند مجمع و طبری و رازی و ... را مطالعه کنیم در یک چهارم آیات، شان نزول بیان شده و مابقی هم که شان نزول ندارد، در موارد زیادی به بقیه تکیه دارد؛ علامه طباطبایی جا به جا شان نزول برای آیات آورده است. به گونهای که هیچ کسی به این اندازه به تبیین واضح نپرداخته است مثلا در اولین جای قرآن که «الذین کفروا» آمده است علامه طباطبایی قید کرده در قرآن هر کجا این تعبیر آمده مراد کفار مکه در دوره پیامبر(ص) هستند مگر آنکه قرینهای در کلام باشد که خلاف آن را برساند، نظیر تعبیر؛ الذین آمنوا که مراد مسلمین مکه هستند مگر باز قرینهای برخلاف آن باشد.
این پژوهشگر بیان کرد: ما در قرآن هیچ اشارهای به گروههای دینی آن دوره، جز یهود و مسیحیان و یک اشاره مختصر به مجوس نداریم، همان گروههای مسیحی و یهودی هم کسانی هستند که در مکه و مدینه بودند زیرا مثلا قرآن فرموده است که یهودیان میگویند عزیر پسر خداست ولی امروز تقریبا یهودی سراغ نداریم که چنین اعتقادی داشته باشد، برخی از خاورشناسان معتقدند که این اشاره به اعتقادات گروه خاصی از یهودیان میکند که در آن دوره در عربستان ساکن بودند. پس مخاطب قرآن در درجه نخست، بسیار محلی است. قرآن به خارج از شبه جزیره اشارهای ندارد؛ یک مورد فقط روم را ذکر کرده آن هم به خاطر اینکه نتیجه جنگ برای اعراب مهم بود زیرا قریش و مشرکین دوست داشتند ایرانیها برنده شوند، اما مسلمانان از نظر سیاسی به نفعشان بود که روم برنده شود.
وی اضافه کرد: این نکته قابل ذکر است که قرآن مخاطب خداناباور نداشته است و تمام مخاطبان حتی مشرکین خداباور بودند. در آیاتی داریم که قرآن از آنها پرسیده است که اگر از اینها(مشرکین) بپرسید که زمین و آسمانها برای کیست خواهند گفت «لله؛ برای خداست» یعنی خدا را میشناسند، بنابراین ایمانی که قرآن از آن سخن گفته است به معنای باور به خدا نیست بلکه عمل کردن به آن باور و ادای حق آن است.
شفتی بیان کرد: علامه طباطبایی فرموده است که شرک اینطور بوده که مشرکین در عرض خداوند، خدایانی را میپرستند نه اینکه خدا را قبول نداشته باشند؛ بنابراین قرآن ایمان و عمل صالح را با هم قبول دارد و نمیپذیرد که افراد معتقد به خدا باشند ولی عملشان برای بتها باشد.
وی تاکید کرد: قرآن میتوانست مخاطب خود را عموم مردم دنیا قرار دهد یعنی قیودی بیاورد که الیالابد است و فراتر از مخاطب مستقیم و خاص خود مانند انجیل باشد ولی اینطور نیست؛ قرآن همچنین میتوانست برای مخاطب خاص غیرمستقیم هم نازل شود ولی باز اینطور نیست، البته در اینجا چند پرسش قابل طرح است؛ اول اینکه آیا مؤلفههای آیات را میتوانیم به امروز هم تعمیم دهیم؟ مثلا قرآن فرموده که مشرکین پیمان زیاد میبندند و عهد میشکنند یا فرموده است که با اهل کتاب بجنگید تا آنها را وادار به جزیه کنید؛ بنده معتقدم که خیلی از آیات قابل تعمیم به امروز نیست.
وی افزود: پرسش دیگر این است که چرا قرآن با مخاطب مستقیم اینقدر خشن صحبت کرده و وعده عذاب داده است؟ چرا اینقدر بر جهنم تاکید شده است؟ چرا قصص اقوام گذشته به این میزان وجود دارد که تلاش میکنم پاسخ آن را در نشست بعد بدهم و فقط در اینجا تاکید دارم که هدف اولیه نزول قرآن مخاطب خاص مستقیم و اولیه بوده است.
شفتی در پاسخ به این پرسش که دهریون خداناباور بودهاند، در حالی که شما تاکید دارید قرآن مخاطب خداناباور ندارد، گفت: علامه طباطبایی آنها را هم جزء مشرکین میداند ولی اگر آن را نپذیریم باز یک آیه بیشتر در این باره نداریم و آن را نمیتوان بر باور خاصی متفاوت از شرک تفسیر کرد.
وی در مورد اینکه آیا قرآن از پیامبر(ص) است، تاکید کرد: به نظر بنده قرآن، تصویری از خداوند و ملکوت و معنویت است که در قلب پیامبر(ص) تجلی یافت و ایشان این تصویر را با این کلام به ما نشان داد؛ این تصویر لزوما عین حقیقت نیست و به اشکال دیگر برای مخاطبین دیگر قابل تصور بوده است؛ این تصویر لزوما برتری بر تصاویر دیگر هم ندارد ولی ما انسانها به این چنین تصاویری نیاز داریم زیرا ما در قالب مادی قرار داریم و محدود به آن هستیم.
انتهای پیام