به گزارش ایکنا، آمار ابتلا و مرگهای کرونایی هر روز رکوردی جدید میزند و خانوادههای متعددی در غم از دست دادن عزیزان خود عزادار میشوند. مردم در تجمعهای مختلف مذهبی و تفریحی حضور پیدا میکنند و به خیال خام بیخطر بودن، مرگ را به یکدیگر هدیه میدهند و در این بین آنچه باقی میماند حقالناسی است که بر گردن پروتکلشکنان و مسئولان به دلیل بیتدبیری باقی میماند.
نادر صادقیان، جامعهشناس فرهنگی، در گفتوگو با ایکنا، در پاسخ به چرایی سادهانگاریهای کرونایی از سوی مردم و کم رنگ شدن رعایت پروتکلهای بهداشتی، گفت: هیچ ویژگی را نمیتوان به همه جامعه تعمیم داد؛ جامعه اقشار و طبقات مختلفی با ویژگیهای فرهنگی، روانشناختی و رفتاری متفاوت دارد که باید از یکدیگر تفکیک کرد.
وی با تأکید بر اینکه در بررسی رفتارهایی که در جامعه بروز میکند، باید تمام نیروها و قواعد تأثیرگذار در این معادله را در نظر گرفت، گفت: در مسئله رعایت پروتکلهای بهداشتی برای مقابله با کرونا، رسانهها عمدتاً متمرکز بر رفتار مردم هستند، در صورتی که قدرت، سیاستگذاری، برنامهریزی، بودجه، تصمیمگیری و اختیارات در دست مردم نیست.
این جامعهشناس اضافه کرد: در بررسی مسائل اجتماعی باید دید قدرت کجا متمرکز است؛ به همان نسبتی که قدرت، بودجه و ... در آنجا متمرکز است به همان نسبت باید مسئلهشناسی و عامل مسئله را در آن بخش مورد تحلیل قرار داد که مسلماً در مسئله کرونا بخش اعظم اختیارات، توانمندیها، بودجه و برنامه در حوزه مردم نیست بلکه در حوزه دستگاههای ذیربط است، پس رسانهها باید حاکمیت را به پرسش بکشند.
وی با تأکید بر اینکه رفتار مردم تابع عملکرد دولت است، گفت: اگر در سایر کشورها محدودیت و قرنطینه اعمال میکنند، در ازای این قرنطینه، زیانهای تعطیلیها را به مردم پرداخت و حقوق مردم مورد احترام و حمایت است اما وقتی در کشور ما امکاناتی به کسبوکارهای زیان دیده، داده نمیشود، اعتماد مردم ساقط شده و مدام شاهد سیاستگذاریهای متناقض، تأخیرهای بسیار جدی در عملکردهای اضطراری و ارائه اطلاعات متناقض و متعارض هستیم، همه این موارد در کنار جنبه فیزیکی پاندمی کرونا که بسیار خطرناک است، بر روح و روان مردم تأثیر مخرب میگذارد.
این جامعهشناس خواستار مقایسه تطبیقی بین کشورهای موفق در کنترل پاندمی کرونا با شرایط کشور خودمان شد و گفت: رفتار مردم تابع قواعد است و امری انتزاعی نیست. نباید فقط معلول را دید، بلکه اول باید علل را آنالیز و بررسی کرد. برای مثال اگر در ایران نیز به موقع واکسن تزریق میشد، تصمیمات متعارض و متناقض گرفته نمیشد، پشتیبانیهای لازم صورت گرفته، اطلاعرسانی دقیق انجام میشد، رفتار مردم نیز در شرایط کرونایی متفاوت و پروتکلها جدیتر رعایت میشد.
وی اضافه کرد: البته منکر این نیستم که بخشی از جامعه، اگر شرایط مدیریتی هم به خوبی پیش میرفت، باز هم از قوانین تبعیت نمیکردند، اما ناکارآمدی نظام مدیریتی باید موضوع نقد رسانهها قرار گیرد نه صرفاً رفتار مردم، اما بیشتر رسانهها توپ را به میدان مردم میاندازند. مردم ما صبور و نجیب هستند و تحمل میکنند اما مسئولیت هزینهکرد و مدیریت در حیطه اختیارات و توان مردم نیست.
صادقیان ادامه داد: وقتی اعلام میشود مثلاً ماه آینده چند میلیون واکسن تولید و عرضه میشود اما این اتفاق رخ نمیدهد، این اتفاق سرمایه اجتماعی را مخدوش و امید را از مردم میگیرد. اگر مدیریت صحیحی از سوی مسئولان انجام میگرفت و بعد بخشی از مردم حاضر به رعایت دستورالعملها نبودند باز هم باید براساس قواعد و مقررات با قاطعیت برخورد شود که این قاطعیت هم دیده نمیشود. از سوی دیگر اگر دولت به خوبی عمل کرد و بخشی از مردم حاضر به رعایت مسائل بهداشتی نشد، باز هم باید مسئولان دولتی پاسخگو باشند که چرا راهکارهایی پیشبینی نشد که اقلیتی که رعایت نمیکنند را کنترل و مهار کنند.
وی در پاسخ به این سؤال که جامعهای که مدام با بحرانهای مختلف مواجه است را چه چیزی میتواند آرام کند و چگونه میتوان جلوی ناامیدی مردم را گرفت، گفت: آیا مردم حق ندارند! پرسش اینجاست که رفتار مردم تابع چه عوامل و متغیرهایی است؟ علت و منشأ این بحرانها کجاست؟ نظام سیاستگذاری یا مردم؟ تا نظام سیاستگذاری در عملکرد خود تجدیدنظر نکند، همین روند ادامه دارد و تشدید نیز میشود.
این جامعهشناس کشورمان افزود: البته من با کلمه ناامیدی موافق نیستم. ناامیدی کفر است و همیشه باید امیدوار بود. مردم ناامید نیستند؛ منتقد و معترض هستند و این دو با یکدیگر فرق میکند. در حوزه کرونا هم مردم کاملاً حق دارند چون کسانی که باید مدیریت کنند، نمیکنند.
وی تصریح کرد: مردم نقد و اعتراض دارند، در این خصوص حق هم دارند. رسانهها هم مکلف به نقد هستند، حتی اگر مسئولان به نقدهای صورت گرفته توجه نکنند یا پاسخگو نباشند. نباید به این بهانه که مسئولان پاسخگو نیستند رسانهها بر روی مردم متمرکز شوند و آنها را در بحث کرونا خطاکار جلوه دهند. هر روز صدها نفر میمیرند اما باز ما مردم را زیر سؤال میبریم! قرار نیست رسانه فلش را برعکس بگیرد.
وی در پایان هشدار داد: اگر اجازه نقد به رسانههای داخلی داده نشود، نقد به بستر رسانههای غیر رسمی منتقل میشود و همین موضوع باعث میشود بدنه جامعه به سمت رسانههای غیر رسمی و بیرونی سوق پیدا کند. در همین روند رسانههای رسمی مخاطبان خود را از دست میدهند. مسئولان متوجه این مسئله نیستند اما نتیجه را دیر یا زود خواهند دید.
انتهای پیام