امام حسین(ع) و مراتب ولایت حکومتى
کد خبر: 3990511
تاریخ انتشار : ۲۳ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۴:۵۹

امام حسین(ع) و مراتب ولایت حکومتى

مراتب ولایت در حکومت دینى در تحقق خارجى آن، شامل مشروعیت و مقبولیت است که مفهوم «مشروعیت» نیز در دو مفهوم «حقانیت» و «قانونیت» مى‌گنجد.

امام حسین(ع) و مراتب ولایت حکومتىبا توجه به جستارهاى گذشته، امام حسین(ع) در تبیین مشروعیت و حقانیت خویش، همانند دیگر امامان(ع) داراى دو ملاک عمده حقانیت و قانونیت بودند. این را هم باید توجه داشت که مقبولیت از ارکان مشروعیت محسوب نمى‌شود.

امام، ملاک‌هاى متعدد و متفاوتى را در این زمینه بیان مى‌دارند که آنها را مى‌توان به سه بخش عمده تقسیم کرد:

قرابت و نزدیکى با پیامبر(ص)

به وفور در سخنان حضرت ابى عبدالله(ع) مواردى یافت مى‌شوند که حقانیت خویش را به صرف قرابت به پیامبر مستند مى‌نمایند: «نحنُ اهلُ بیتِ محمد اولى بولایةِ هذاالامر علیکم من هؤلاءِ المدعین»؛ ما اهل بیت هستیم که به حکومت بر شما از اینان که مدعى آن هستند، مقدم هستیم و در مقام درخواست از خداوند متعال عرضه مى‌دارد: «الّلهمَّ انّا عترةُ نبیّک محمدٍّ(ص)... فخُذ لنا بحقّن»، خداوندا، ما عترت پیامبر تو محمد هستیم، پس حق ما را بگیر.

البته تقریر این نمونه از حقانیت در سخن امام حسین(ع) به این معنا نیست که حقانیت حضرت منحصر در قرابت و نزدیکى با پیامبر(ص) است، بلکه این نکته‌ها در مقابل کسانى مانند لشکر حر و بزرگان و اشراف بصره گفته شده تا آنان به خود آیند، اگرچه خودشان به این ملاک‌ها واقف بودند و آن را باور داشتند.

ملاک شایستگی و فضایل

امام حسین(ع) در مواردى نیز به ملاک شایستگى و اوصاف کمالى خود اشاره نموده، آنها را ملاک حقانیت خویش بیان داشته است، «انا خیرٌ منه و احقُّ بهذا الامر»، من بهتر از اویم و به این امر (حکومت) سزاوارترم و یا فرمودند: «انَا... معدنُ الرسالةِ و مختلف الملائکةِ، بنا فتح و بنا ختم و یزیدُ رجلٌ فاسقٌ شاربُ الخمر قاتل النفس المحترقه معلنٌ للفسق ننظر و تنظرون ایُّنا احقُّ بالخلافة، ما مخزن رسالت و جایگاه رفت‌وآمد فرشتگان هستیم، به ما آغاز و به ما ختم مى‌شود و حال آن‌که یزید مردى است فاسق، شراب‌خوار و کشنده نفس محترم و آشکارکننده فسق. مى‌بینیم و مى‌بینید که کدام‌یک از ما به خلافت و حکومت سزاوارتریم.

پیامبر گرامى اسلام نیز در روایتى به شایستگى امام حسین(ع) براى امامت و رهبرى امت اشاره فرموده و دلیل آن را شایستگى و بهترین خلق بودن ایشان معرفى مى‌کند: «خیرُ الخلقِ بعد اخیه و هو امام المسلمین و حجةٌ على خلقه.»

این تلقى مورد ارج‌گذارى عقل نیز قرار گرفته است که کسى مى‌تواند هدایت امور جامعه را بر عهده داشته باشد که از شایستگى‌هاى این مهم برخوردار باشد،  چنان‌که حضرت شایستگى‌هاى خود را از یک سو و عدم لیاقت یزید را از سوى دیگر، دلیل بر حقانیت خویش معرفى مى‌کنند. نکته دلپذیر اینگونه سخنان این است که امام‌(ع) این‌گونه ملاک‌ها را تبیین مى‌کنند و حق قضاوت را نیز به دیگران وا مى‌گذارند و از باب استفهام انکارى، تصدیق این گزاره‌ها را بدیهى تلقّى مى‌نمایند.

حقانیت مطلق یا نسبى

در برخى روایات و نیز پاره‌اى دیگر از احادیث، امام(ع) در تبیین حقانیت خویش، از کلمه «احق»، «خیر» و مانند آن استفاده کرده‌اند. این کلمات که به عنوان صفت تفضیلى از آنها یاد مى‌شود، ممکن است موهم این باشند که سیدالشهدا(ع) ـ خویش را اولى‌تر، بهتر و سزاوارتر از یزید مى‌دانند، بنابراین، یزید هم سزاوار است، اما امام(ع)سزاوارترند. پس حقانیت، نسبى است.

یا امام در سخن دیگرى پس از گفتن این سخن که ما اهل‌بیت پیامبر(ص) «اولى به تولّى اینامر» هستیم، مى‌فرماید: «و لیس لهم و السائرین فیکم بالجورِ و العدوان» و براى دیگران، که به ظلم و جور در میان شما حکم مى‌رانند، چنین حقى نیست.

امام در این سخنان، حاکمان جور را مدعى مقامى مى‌داند که صلاحیت آن را ندارند و سپس مى‌فرماید: «اى سپاه حرّ، اگر درباره حق ما که حکومت‌دارى و مقام ماست، دیدگاهى غیر از آنچه در نامه‌هایتان نوشته‌اید، دارید، من از شما منصرف مى‌شوم.»

ملاک قانونیت حق حکومت امام حسین(ع)

ملاک قانونیت یکى از عمده‌ترین ارکان مشروعیت به حساب مى‌آید، به این معنا که منصب حکومت باید از سوى کسى که صلاحیت اعطا داشته باشد، به فردى تفویض گردد، همان‌گونه که پیامبر(ص) در غدیر خم، امیرالمؤمنین على(ع) را از جانب خداوند به ولایت امر مردم منصوب فرمود. صد البته این مرحله نیازمند تمکین عملى مردم نیست، بلکه به صرف نصب، قانونیت ولایت تحقق مى‌یابد، همان‌گونه که ولایت پدر بر اموال طفل از جانب خداوند تفویض مى‌شود، هرچند دیگران از اعمال چنین ولایتى جلوگیرى نمایند.

امام حسین(ع) و سایر امامان بعد از ایشان نیز از چنین حقانیتى در حکومت برخوردارند و از سوى خداوند براى حکومت بر مردم تعیین شده‌اند، چنان‌که پیش‌تر ذیل آیه شریفه «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولى الامر منکم» بیان شد.

در خصوص امامت امام حسین(ع) به برخى روایات دیگر نیز اشاره مى‌کنیم: پیامبر گرامى اسلام(ص) درباره امام حسین(ع) مى‌فرماید: «فامّا الحسین فانّه مِنّى و هو خیرُ الخلقِ بعد اخیه و هو امامُ المسلمین و هو حجة اللهِ على خلقهِ، امرُه امرى و طاعتُه طاعتى، فمَن تبِعه فانّه منّى و من عصاه فلیس منّى.» این روایت به روشنى بر نصب امام حسین(ع) از سوى پیامبر گرامى به امامت بر خلق و حکومت بر آن ها دلالت مى‌نماید.

روایت دیگرى که در این جا مورد استناد قرار مى‌گیرد، حدیث مشهور نبوى است که مى‌فرماید: «الحسنُ و الحسینُ امامان قاما او قعدا»، به این معنا که این دو بزرگوار، چه اقدام به جنگ نمایند و چه اقدام به صلح، امام مسلمانان هستند و اطاعتشان لازم است.

در روایت دیگرى، امام(ع) در پاسخ به عبدالله بن جعفر، همسر حضرت زینب، اساس قیام و خروج خویش را مستند به فرمان رسول خدا مى‌سازد و مى‌فرماید: «انّى رأیتُ رؤیاً فیها رسول اللّه و اُمرتُ فیها بامر انا ماض له علىّ کان اوبى»؛ من پیامبر(ص) را در خواب دیدم و در آن رؤیا به امرى فرمان داده شدم که بدان اقدام مى‌کنم، چه به زیانم باشد یا به سودم.

از مجموع آنچه از روایات ذکر شد، اینگونه استفاده مى‌شود که امام حسین(ع) علاوه بر حقانیت و شایستگى بر این مقام، از جانب خداوند نیز نصب شده‌اند و امامت ایشان جنبه قانونیت نیز پیدا کرده است.

منابع: کتب تفسیر المیزان، بحارالانوار و ensan.ir

انتهای پیام
captcha