به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین محمد عابدی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و ارشاد اسلامی در یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داده، به تبیین نسبت قرآن و سیاست در نگاه امام حسن(ع) پرداخته است. متن این یادداشت به شرح زیر است؛
امام حسن(ع) اولین فرزند امیرمؤمنان(ع) و فاطمه زهرا(س) در نیمه رمضان سال سوم هجرت در شهر مدینه به دنیا آمد؛ حدود هفت ساله بود که پیامبر رحلت کرد و از آن پس ۳۰ سال با پدرش بود و بعد از شهادت امیرمؤمنان(۴۰ ق) ده سال امامت را بر عهده داشت و سرانجام با نیرنگ معاویه در ۲۸ صفر سال ۵۰ هجرت در ۴۷ سالگی به شهادت رسید و در بقیع به خاک سپرده شد.
فارغ از امتیازات اخلاقی و فضائل انسانی همچون بزرگواری، بردباری، وقار، متانت، سخاوت و بخشندگی نگاه ویژهاش به قرآن به عنوان کتاب زندگی و تدبیر حیات اجتماعی بسیار مهم به نظر میرسد. هر چند روایتهای اندکی کمی از امام حسن(ع) در مورد قرآن و تفسیر آیات در اختیار داریم که علت بخش مهمی از آن اشتغال امام به حل بحرانهای سیاسی و نظامی روزگار خود و تبلیغات سوء و فشارهای دستگاه اموی برای محروم ساختن جامعه اسلامی از دانش الهی آن حضرت بود. اما بروز انحرافات در فهم قرآن، ارائه تفسیر توسط افراد بدونِ صلاحیت علمی و ناتوان در دستیابی به حقایق قرآنی، وجود مرجع علمی معتبر برای فهم قرآن را ضروری مینمود لذا امام به این نکته توجه داد که اهلبیت(ع) یکی از دو بخش ثقلین هستند و تفسیر کتاب بر عهده آنهاست.
آنان مورد اعتماد در تفسیرند و یکی از راههای پیشگیری از انحرافات تفسیری مراجعه به مفسران واقعی و برخورداری مفسر از علم یقینآور به حقایق قرآن است و و اساس تفسیر باید بر یقین به حقایق آیات استوار باشد، همانگونه که خود چنین بود و به حقایق قرآن یقین داشت و چنین تفسیری حجیت لازم برای اطاعت و پیروی را به دنبال میآورد. از این روی امام حسن خود را مرجع تفسیر معتبر قرآن معرفی، و تصریح میکند تفسیر قرآن بر عهده آنهاست و از حیث اعتبار نیز تفسیرش از راه یقین به حقایق آن است(مسعودی، مروج الذهب، ۲/۴۳۲؛ مفید، الامالی، ۳۴۹).
امام از مردم میخواهد از آنها پیروی کنند که پیروی از آنها بر مردم واجب است، چون مقارن با اطاعت از خدا و فرستاده او است و در مقام استدلال بر این مرجعیت و لزوم اطاعت از آنها نیز به آیه ۵۹ سوره نساء استناد میکند که خواهان اطاعت مردم از خدا و رسول و اولیالامر و مرجع قرار دادن خدا و رسول در منازعات است و اینکه نتیجه بازگرداندن به خدا و رسول آگاهی از ریشههای مسائل است و از اینکه به سخنان شیطان گوش کنند برحذرشان میدارد.
در مورد بی وفایی و اعلام برائت، امام معتقد بود در دنیایی که تنها قرآن باقی مانده، مردم باید قرآن را امام خود قرار دهند تا هدایت شوند و از مردم میخواست برای قرابت با قرآن، به آن عمل کنند، چرا که ملاک دوری از قرآن را عمل نکردن به آن میدانست؛ هرچند افراد قرائتش کنند و عمل به حلال و ترک حرامهای قرآن و ایمان به متشابهاتش را موجب ورود به بهشت و تباه کردن حدود و احکامش و ارتکاب حرامهای قرآن را موجب کشیده شدن به آتش میدانست و بر این باور بود که مردم تا پیمانشکنان قرآن را نشناسند، پیمانشان با قرآن استوار نخواهد ماند و تا واگذارندگان قرآن و پشت سراندازانش را نشناسند، نمیتوانند به قرآن چنگ بزنند، لذا رشد را باید نزد کسانی بجویند که اهل آن هستند.
در امور سیاسی اهتمام جدی به قرآن داشت و محوریت آموزههای قرآن را حفظ میکرد، از جمله، چون هدف اصلی معاویه قبضه حکومت و تثبیت آن در دست بنیامیه به هر قیمتی بود و امام از این هدف آگاه بود، حکومت با محوریت قرآنی را در شرایط صلح گنجاند که ولایت امر مسلمانان را به او واگذارد، به این شرط که بین مسلمانان براساس کتاب خدا و شیوه پیامبر عمل کند. در امور مختلف به قرآن استناد و با آن احتجاج میکرد، از جمله بعد از صلح با معاویه با اشاره به حفظ خون و صلاح و بقای مردم در سایه صلح، بیان کرد که تنها صلاح و دوام مردم را میخواسته و آن گاه آیه ۱۱۱ سوره انبیاء «وَ إِنْ أَدْری لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَکُمْ وَ مَتاعٌ إِلی حینٍ» را قرائت و به معاویه اشاره کرد.
حضرت برای اثبات وجوب اطاعت از اهلبیت، از آیات قرآن کمک میگیرد. به عنوان مثال در خطبهای خود را کسی میداند که در تأویل قرآن دچار خطا نمیشود و به حقایقش یقین دارد، و نتیجه میگیرد پیروی از آنان(اهلبیت) واجب است و وجوب «پیروی اهلبیت» را به دلیل مقرون بودن به «پیروی خدا و پیامبر و اولی الامر» میداند و به آیه ۵۹ سوره نساء «فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللهِ وَ الرَّسُولِ» و آیه ۸۳ سوره نساء «وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذاعُوا بِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَی الرَّسُولِ وَ إِلی أُولِی الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذینَ یَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ» استناد میکند.
با توجه به اینکه بازگرداندن امور مورد اختلاف به خدا و رسول در بخش مورد استناد از آیه ۵۹ سوره نساء واجب است، و در بخش مورد استناد آیه ۸۳ سوره نساء هم بازگرداندن امور مورد اختلاف به «رسول و اولی الامر» واجب است، حضرت با جمع آیات، دلیل وجوب اطاعت از اهلبیت را مقرون بودن پیروی اهلبیت به پیروی خدا و رسول میداند، در حالی که در فقره مورد استناد از آیه اول از بازگرداندن مورد اختلاف به اولی الامر سخنی گفته نشده است و در فقره دوم هم از بازگرداندن مورد نزاع به خدا یاد نشده است.
نهایت سخن اینکه از منظر امام، قرآن معیاری برای مدیریت حیات اجتماعی و سیاسی مسلمانان به دست میدهد و لازم است مسلمانان آن را حاکم بر هر فکر و اندیشهای در مدیریت زندگی خود قرار دهند.
انتهای پیام