مرور 12 تجربه از بیماران کرونایی / فراموشی پاشنه آشیل‌
کد خبر: 3954628
تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۶:۱۷

مرور 12 تجربه از بیماران کرونایی / فراموشی پاشنه آشیل‌

مدیر اورژانس بیمارستان سینا در ۱۲ درس گفتار به بیان تجارب بیمارانی پرداخته است که این روزها به بیمارستان مراجعه می‌کنند. برخی از این افراد علی‌رغم رعایت پروتکل‌های بهداشتی به کرونا مبتلا و یا ناقل کرونا شدند و این به خاطر فراموشی برخی نکات پرخطر و مهم است که در این نوشتار بدان اشاره می‌کنیم.

ما که ماسک زدیم، ضدعفونی کردیم و سفر نرفتیم چه طور کرونا گرفتیم؟به گزارش ایکنا، آمار‌های سرپایی و بستری کرونا در حال افزایش است و هر روز جامعه پزشکی کشور و مسئولان نظام سلامت در مورد خیز چهارم کرونا و انتشار ویروس جهش‌یافته در سراسر کشور هشدار می‌دهند، این در حالیست که برخی رفتارهای عادی‌انگارانه در جامعه مشاهده می‌شود.
 
کرونا به یک سالگی خود رسیده است و طی این یک سال بسیاری از افراد به ویروس کووید 19 مبتلا شدند و هزاران نفر نیز جان خود را از دست داده‌اند. در این میان بسیاری از افراد نیز سعی می‌کنند پروتکل‌های بهداشتی تدوین شده را رعایت کنند اما با این حال به کرونا مبتلا می‌شوند.
 
در این راستا حسین کرمانپور، مدیر اورژانس بیمارستان سینا که از اولین کادر‌های درمانی در صف مبارزه با کروناست و خود در همان روز‌های نخست به این بیماری مبتلا شد و هر روز نیز در اورژانس با بیماران مختلف سر و کار دارد، در صفحه شخصی خود در اینستاگرام درس‌گفتار‌هایی را در قالب بیان تجربه افراد از رفتار‌های پرخطر و راه‌حل‌های مقابله با آن در 12 قسمت بیان کرده است.
 
کرمانپور در ابتدای این درس‌گفتار‌ها آورده است: آن‌ها که این روز‌ها علی‌رغم یک‌سال آموزش به کرونا مبتلا می‌شوند، ماسک می‌زنند! ضد عفونی هم می‌کنند، سفر هم که نمی‌روند! پس چه طور مبتلا می‌شوند آخر؟ من از بیماران پرسیدم چطوری گرفتند این ویروس وحشی را و اینجا تجربه تلخ آن‌ها را یکی یکی بیان می‌کنم شاید پند بگیریم.


درس 1

در اتاقی که پنجره‌ها بسته بود و همه هم ماسک داشتیم یک جلسه کاری داشتیم، چای آوردند که حتی قند آن هم بسته‌بندی بهداشتی داشت، کلاً پنج نفر بودیم، فقط به قدر چایی خوردن ماسک را برداشتیم.
 
راه حل: چای نخورید! یا به نوبت بفرمایید لب پنجره میل کنید.
 

درس 2

فقط دو نفر بودیم و ماشین هم در طول مسیر پنجره‌هایش پایین بود. فقط در راه یک دستشویی رفتیم و یک بار هم بنزین زدیم!
 
راه حل: تحت هیچ شرایطی سفر نرو عزیزم!
حداقل جایی برو که در مسیر نخواهی دست‌شویی بروی و بنزین بزنی.
ماسک بزن و هر چیزی را با دستکش لمس کن و بلافاصله به دور بینداز.
این لمس شامل لباس و موبایل و کلید ماشین هم می‌شود.
 

درس 3

خیلی اصرار کردند که مادرم دلش برای ما تنگ شده! چند ماهه همدیگر را ندیدیم خب! گفتیم یک شب دور هم جمع می‌شویم و بعدش دوباره می‌رویم پی کارمون. خب الان مادر در آی‌سی‌یو بستری شده.
 
راه حل: ارتباط تصویری بگیرید و صبور باشید.
 

درس 4

رفتیم باغ! فضا هم باز بود کامل!
فقط موقع عکاسی کنار هم ایستادیم و عکاس گفت: یک لحظه همه ماسک‌ها را بردارند.
 
راه حل: عکاس فاصله‌اش از شما درست است و اصلاً نگرانی ندارد، این شما هستید که لب پرتگاهید! حتی در فضای باز باغ و ویلا.
 

درس 5

خیلی وقت بود دلم لک زده بود و منتظر یک جرقه! دوستی صبح جمعه زنگ زد بیا برویم دعای ندبه! 10 تا 15 نفر بیشتر نبودیم و همه هم ماسک داشتیم!
 
راه حل: دوستان من برای هر مراسمی دور هم جمع می‌شوید، اگر زیر یک سقف معمولی باشد کارایی ماسک به شدت کاهش پیدا می‌کند، ویروس‌ها از کناره‌های ماسک به سمت ریه‌های شما هجوم می‌برند! خاصه که بچه مذهبی‌های آقا اغلب ریش هم دارند بعد این ویروس را برای خانواده خود می‌برند. دو ماسک هم دردی دوا نمی‌کند.
 

درس 6

من فقط روزی 2 ساعت رفتم باشگاه؛ هفت یا هشت نفر هم بیشتر نبودیم.
 
راه حل: باشگاه‌ها اغلب سقف کوتاه و محل ورزش و تنفس‌های عمیق و پر شتاب است، طبق اطلاعات ما ماسک هم نمی‌زنند و حتی اگر بزنند به علت تراکم هوا، تهویه کم و عمق نفس هرچه آلودگی هست را مثل جاروبرقی می‌کشیم داخل ریه، ضمناً به کرات دست‌ها را به وسایل دیگران می‌زنیم و با همان دست عرقمان را خشک می‌کنیم.
 
مرور 12 تجربه از بیماران کرونایی / فراموشی پاشنه آشیل‌

 

درس 7

آقا شما نفستان از جای گرم بلند می‌شود، ما هر روز مجبوریم با مترو و واحد برویم سر کار! مگه میشه آلوده نشد؟
 
راه حل: بسیاری از روش‌های پیشگیری برای این است که اگر کرونا گرفتیم نوع خفیف آن را بگیریم، سختتان است، اما در سوار شدن به مترو یا واحد سعی کنید دو دستمال کاغذی بگذارید پشت ماسکتان بعد از پیاده شدن بلافاصله دست و صورت را بشویید و اگر امکان داشت با آب خنک حلق و بینی را غرغره کنید. ترجیحاً سوار اتوبوس و متروی شلوغ نشوید؛ چشم‌ها پوشیده باشد هم عالی است.
 

درس 8

مادر یکی از بچه‌ها زنگ زد که دخترکش ناآرامی می‌کند، دلش برای دخترکم تنگ شده، پیشنهاد داد با رعایت پروتکل‌ها برویم پارک بچه‌ها کمی بازی کنند. اون روز به این دو تا طفل خوش گذشت، اما ۵ روز بعد علائم من شروع شد و مادرمم هم از من گرفت و الان آی‌سی‌یو بستری است.
 
راه‌‌ حل: کودکان حین بازی‌ هم ماسکشان را دستمالی می‌کنند و گاهی هم برمی‌دارند از سر کنجکاوی و به همین راحتی ناقل خاموش می‌شوند، آن‌ها ممکن است هیچ علائمی نشان ندهند، اما بقیه را گرفتار می‌کنند. بازی بچه‌ها کار خوبی است اما باید وقت بگذارید که مواظب ماسک و دست و صورت کودکان باشید.
 
مرور 12 تجربه از بیماران کرونایی / فراموشی پاشنه آشیل‌

 

درس 9

زنگ زد و ما را دعوت به فروشگاهی کرد که ۷۰ درصد تخفیف گذاشته! وقتی رفتیم فروشگاه شلوغ بود و صف طولانی! دیگر رفته بودیم! مانند کسی که توی یک شیب نمی‌تواند جلو خود را بگیرد!
 
راه حل: جان شما ارزشش بیشتر است، دارو و درمان کرونا بسیار گران‌تر از آن تخفیف ناچیز است، آنلاین بخرید از وب‌سایت‌هایی که نماد اعتماد دارند، ریسک تاکسی، مترو، واحد و بین مردم را هم نخواهید داشت. یادتان باشد هر خریدی کردید، بگذارید حداقل هشت ساعت در فضای باز باشد و بعد استفاده کنید.(احتیاط شرط عقل است).

 

درس 10

آمدم تهران تو اتوبوس برای خرید شب عید مجبورم برم مغازه، در سایت که بلیط خریدم نوشته بود طرح فاصله گذاری اجتماعی، وقتی سوار شدیم اتوبوس را کاملِ کامل پر از مسافر کردند. هیچ کسی هم حرفی نزد.
مجبوریم مجبور
پلیس که ماشین شخصی را ممنوع کرده است ما که نمی‌توانیم و مجبوریم برای کارمان از اتوبوس استفاده کنیم گناهمان چیست؟
 
راه حل: در طول سفر از ماسک N95 بدون سوپاپ استفاده کنید یا دو ماسک روی هم به علاوه عینک یا شیلد ساده استفاده کنیم. دست‌ها را با الکل ضدعفونی کنیم و اگر جایی پیاده شدیم دست و صورت را بشوییم و ترجیحاً بینی و دهان را هم با آب گرم بشویید. خوردن یک چایی داغ در لیوان یکبار مصرف هم عالی است.

 

درس 11

مربی کشتی بودم و تا به حال بیماری به اون صورت نداشتم! باشگاه چند ماهی تعطیل بود و خب اوضاع اقتصادی هم ... تا اینکه مشروط باشگاه را باز کردیم. 30 روز قبل؛ حالا هم پنج روز است در آی‌سی‌یو هستم و دو روز است هوشیار شدم. حالم خیلی بد شده بود.
 
راه حل: مگر می‌شود به ملت گفت نان درنیاورید؟ پس چه طور زندگی کنند؟ یک راه حل خیلی فانتزی و جهان اولی، اما شدنی! که عزیزان به جای شهریه کامل دو سوم را پرداخت کنند و همه آموزش‌ها را آنلاین و در خانه و با وسایل مبتدی یاد بگیرند تا بعد از کرونا به هم کمک کنیم اما اگر نشد، سانس‌ها را بیشتر، کوتاه‌تر و کم جمعیت کنیم، تهویه را بالا ببریم، ضد عفونی را تشدید کرده و تا می‌توانیم ماسک بزنیم و فاصله دو متری تا سه متری را هم رعایت کنیم.

 

درس 12

دخترمان بعد از کلی دوا و درمان باردار شد، یک روز دوستش که شوهرش کرونا گرفته و در بیمارستان بستری بود زنگ می‌زند که تنهاست و دلش گرفته و دعوتش می‌کند که برود خانه‌اش! سه ساعتی با هم بودند و بعد آمدن خانه ما! هر روز به من و مادر پیرش سر می‌زند، ما دو نفر سبک گرفتیم، اما دخترم ۱۴ روز است کرونا گرفته و امکان سقط هم هست.
 
مرور 12 تجربه از بیماران کرونایی / فراموشی پاشنه آشیل‌
 
راه حل: گاهی طرف آنقدر نگران دوستش است که خودش، پدر و مادر پیرش و جنینش را هم فراموش می‌کند. به نظر من ارتباط تصویری را گذاشته‌اند برای این مواقع، حتی با پدر و مادر. اگر هم تحت هر شرایطی مجبور شدید جایی بروید، پنجره‌ها را باز کرده و ماسک را با یک دستمال پشت آن استفاده کنید و فاصله هم دو متر باشد. بعد از بازگشت لباس‌ها را در تراس یا حیاط آویزان و دست و صورت را با آب و صابون بشویید و غرغره آب و نمک از حلق و بینی هم بکنید. هرگز از یک جا به جای دیگر نروید؛ این کار یعنی پذیرش سفیر کرونا؛ نکنید این کار را تو را به خدا.
انتهای پیام
captcha