به گزارش خبرنگار ایکنا، وبینار «تاثیر مبانی نظری در پیشگیری از انحرافات فردی و اجتماعی از دیدگاه علامه مصباح یزدی» امشب پنجشنبه 16 بهمنماه با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین اکبر میرسپاه، عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) و مهدی خادمی، عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور برگزار شد.
حجتالاسلام میرسپاه در این وبینار اظهار کرد: یکی از کارهای برجستهای که مرحوم استاد مصباح انجام دادند در مقوله شناخت است. موضوع امکان شناخت را اگر در تاریخ فلسفه غرب بررسی کنیم به این نتیجه میرسیم که وقتی در یونان باستان، سوفیسم شکل گرفت و آنها امکان شناخت را منکر شدند بعد مفاسدی در جامعه پدید آمد. اگر این عدم شناخت را بپذیریم بنابراین نمیتوانیم آگاهی خود را به دیگران منتقل کنیم. یکی از سوفیستها معتقد بود هر کس هرچیز که بگوید درست است.
وی ادامه داد: با این دیدگاه اساساً چیز درستی وجود ندارد و در نتیجه به مسئله انکارِ درستی میرسیم. البته کسی نمیتوانست به اینها اعتراض کند و اگر هم اعتراضی صورت آنها میگفتند به نظر من اینکار درست است و اگر شما معتقدید درست نیست بنابراین آن را انجام ندهید اما نمیتوانید من را نقد کنید. بنابراین روی بحث امکان شناخت توقف کرده و تأکید داشتند تا آن را جا بیندازند.
عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) یادآور شد: مهمترین شبههای که منکرین امکان شناخت به عنوان دلیل خودشان ذکر میکردند این بود که میگفتند از دو طریق حس و عقل میتوانیم شناخت پیدا کنیم. آنها معتقد بودند حس اشتباه میکند اما اگر سراغ عقل هم برویم آن هم اشتباه میکند و بهترین دلیل اشتباه عقل این است که خود عقلا با هم اختلاف دارند و حال که عقل هم که دچار خطا میشود پس قابل اتکا نیست لذا هیچ یک از معلومات دیگر ما قابل اتکا نیست.
حجتالاسلام میرسپاه تأکید کرد: پس کسی که دست به انکار شناخت میزند یا یک تربیت فاسد طولانی و مشکلات عظیم معرفتشناسانه داشته یا برخی دیگر بر اساس اتفاقاتی که در طول زندگی برای آنها پیش آمده دچار شوک یقینی شدهاند و در نتیجه اینها معتقدند هیچگونه معرفت یقینی وجود ندارد لذا معتقدم باید با این دو دسته به دو شیوه متفاوت برخورد کنیم. جناب استاد مصباح برای هر دو دسته فکر لازم را کرده بودند.
وی یادآور شد: استاد هفت جواب نغزی به این افراد میدهند که الان جای باز کردن آنها نیست اما اجمالاً باید گفت که جواب نغزی، حکم زدن سیلی را دارد. فردی که به وی شوک وارد شده باید کاری کنیم که از این حالت شوک بیرون بیاید. یکی میگفت من مدتهای مدیدی رانندگی اتوبوس میکردم و هیچ اتفاقی برایم نیفتاد چون حواسم جمع بود اما یکبار در یکی از قهوهخانههای بین راه توقف کردم اما متوجه نشدم بچه کوچکی در آن کنار بازی میکرد و من او را ندیدم که به یکباره افراد با داد و بیدار به من اشاره میکردند و من فهمیدم اتفاقی افتاده است. وقتی پیاده شدم دیدم ماشین با کودک برخورد کرده و جلوی چشم من از دنیا رفت. به قدری این موضوع به من سخت آمد که دچار شوک روانی شده و نمیتوانستم حرف بزنم. من را به ژاندارمری بردند و وقتی وارد اتاق افسر نگهبان شدم یک نفر دیگر نیز در آن اتاق بود که فقط به او نگاه میکردم که وی از جا بلند شد و با خشم و غضبی به من گفت اگر رانندگی بلد نیستی چرا رانندگی میکنی و بچه مردم را به کشتن دادی و یک سیلی محکم به من زد. با این سیلی به خودم آمدم و حتی عصبی شدم که چرا اینکار را کرده است. وی خندید و مشکل من حل شد. معلوم شد که او روانشناس بوده و به من گفت اگر سیلی نمیزدم شاید دچار سکته میشدی.
حجتالاسلام میرسپاه تأکید کرد: این افرادی که دچار شوکهای معرفتی میشوند و یکباره این امر بدیهی را انکار میکنند نیز مشابه چنین کسانی هستند لذا باید آنها را بیدار کرد و این اهتمام استاد مصباح را میرساند تا افرادی که مشکل چندانی ندارند با همین جوابهای نغزی به خود بیایند و به این نتیجه برسند که میتوان به معرفت یقینی رسید. اما برخی افراد نیازمد جواب حلی هستند و استاد مصباح یزدی برای آنها نیز پاسخ دارند. ایشان میگویند اگر معتقدید جواب حسی قابل اعتماد نیست را قبول میکنیم اما اینکه بگوییم عقل قابل اعتماد نیست را قبول نداریم.
وی ادامه داد: ایشان فرمودند عقل دو گونه ادراکات بدیهی و نظری دارد. در ادراکات نظری عقل اشتباه رخ میدهد و در ادراک بدیهی هیچ اشتباهی وجود ندارد. ایشان تا آخر بحثهای معرفتشناسی همین موضوع حلی را دنبال میکردند. یکی دیگر از کارهای بسیار جالبی که استاد مصباح انجام دادند این بود که فرمودند معقولات به سه دسته شامل معقول اول یعنی ماهیات، معقول ثانی منطقی و معقول ثانی فلسفی تقسیم میشوند. اساساً اصل تعبیر معقول ثانی در فرمایشات ابن سینا، شیخ طوسی و شیخ اشراق وجود دارد اما آنچه استاد مصباح مطرح کردهاند با دیدگاه آنها تفاوت زیادی دارد.
مهدی خادمی، عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور نیز در ادامه نشست اظهار کرد: یکی از ویژگیهای حضرت آیت الله مصباح یزدی، انتقال خوب مطالب بوده است لذا اگر آثار ایشان در حوزه علوم قرآن، فلسفه اخلاق و ... را مطالعه کنید چند مطلب به دست میآید که نکته اول اشراف ایشان بر علوم عقلی اسلامی در ابعاد مختلف است. اگر در زمینه فلسفه بررسی کنیم ایشان علاوه بر فسلفه اسلامی حتی در حوزه فلسفه غرب نیز آشنایی بسیار خوبی داشتند و مشتاقانه آثار به روز فلسفه غرب را مطالعه میکردند.
عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور ادامه داد: ایشان از افرادی نظیر لگن هاوزن دعوت کردند تا به ایران بیایند تا به صورت علمی با دیدگاههای غربی آشنا شده و آنها را نقد کنند. این نشانه آزاداندیشی استاد بود نه اینکه شخصی دُگم اندیش باشند و معتقد باشند فقط فلسفه اسلامی حرفی برای گفتن دارند. در برخی جلسات از کانت سخنانی به میان میآوردند و نشان میدادند چقدر در این حوزه تسلط و اشراف دارند.
وی افزود: نکته دوم معلم بودن ایشان است. علامه مصباح به خوبی میتوانست این نکات را به خوبی انتقال دهند و همین معلم بودن باعث میشد اساتید و فضلای حوزه جذب ایشان شوند. در حوزه علمیه اساتیدی وجود دارند که عالمان خوبی هستند اما معلمان خوبی هستند اما افراد زیادی مشتاق بودند از محضر ایشان استقاده کنند چراکه مطالب را به خوبی انتقا میداند.
خادمی اظهار کرد: نکته دیگر اینکه در هر کلاس یا هر جلسهای حضور داشتند نهایتاً امر خاتمه پیدا میکرد به اینکه همه این مطالب باید در راه قرب الی الله و مقدمهای برای رسیدن به تعالی و کمال انسان باشد. ایشان شاگردان را به گونهای تربیت کرده بودند که همه این کارها برای رسیدن به کمال متعالی انسان است. در جلسات کاری هم که خدمت استاد مینشستیم نهایت حرف ایشان بحث اخلاص بود و اینکه همه کارها باید به جهت رضایت خداوند باشد.
عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور یادآور شد: نکته دیگر حساسیت استاد مصباح به بیتالمال بود. سالهایی که در محضر ایشان بودیم به این نتیجه رسیدیم که استاد روی استفاده از امکانات بیتالمال حساسیت شدیدی داشتند و مثلاً به محققین اجازه نمیدادند از اوقات کاری خود بزنند و قاطعانه میگفتند که محققینی که در این مؤسسه حضور دارند در تمام ساعات کاری به غیر از ساعات نماز و قضای حاجت باید مشغول کار علمی باشد. از سوی دیگر اعتمادی که استاد به محققین خود داشتند قابل توجه بود. ایشان میگفتند خودتان به من گزارش کار بدهید و اگر بگویید 50 یا 55 یا 100 ساعت کار کردهاید من آن را قبول میکنم. در واقع اعتماد که سرمایه اصلی در محیط کار است را به عنوان اصل قرار داده بودند.
خادمی تصریح کرد: مجموعه این ابعاد و ویژگی را که کنار هم قرار دهیم به یک شخصیت بینظیر میرسیم. حضرت آیتالله مصباح به راحتی میتوانستند در کسوت مرجعیت در دانشگاهها و حوزهها تأثیرگذار باشند و شاید اینگونه به شهرت بیشتری میرسیدند اما ایشان به هیچ عنوان دنبال شهرت و اینگونه عناوین نبودند و به همین دلیل دنبال تأسیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) رفتند و هرچند ممکن بود از ناحیه برخی باعث توهین و تخریب باشد اما با شجاعت کار خود را ادامه دادند.
وی ادامه داد: امروزه دهها رشته در حوزه علوم انسانی در این مؤسسه تا مقاطع بالا تدریس میشود و خوشبختانه این مؤسسه در تأثیرگذاری بر محیطهای دانشگاهی نیز بسیار مؤثر عمل کرده است. طرح ولایت که بیش از بیست سال است در کشور به حیات خود ادامه میدهد بر دانشجویان بیشماری در کشور مؤثر بوده است و جالب است خود این دانشجوها بر دانشجویان دیگر تأثیر گذار بودهاند.
عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور افزود: در زمینه مبانی نظری اندیشه استاد مصباح باید عرض کنم ایشان تأکید داشتند اگر مبانی نظری فکری و عقل انسان راه درست خود را برود به همان نتیجهای ختم میشود که آموزههای دینی به ما میگوید لذا ایشان به دانشجویان خود تأکید میکرد هرگز از شبهات نترسید چراکه آموزههای اسلامی نیز دائما تأکید می کند به تعقل بپردازید اما اگر این آموزههای عقلی را در هر حوزهای به خوبی طی کنید و عقل راههای برهان را به خوبی طی کند به همان نتایجی میرسد که قرآن، عترت و آموزههای اسلامی رسیده است.
خادمی اظهار کرد: ایشان به تبعیت از استاد بزرگ خود مرحوم علامه طباطبایی و همچنین ملاصدرا معتقدند راه طریقت، راه شریعت، برهان و عرفان و قرآن یکی است. اینها شاید در عمل و ظاهر راههای متفاوتی هستند اما نتایج و اهداف را که نگاه کنیم یکی بیشتر نیست که همانا رسیدن به قرب الی الله و کمال انسان است. لذا امثال استاد مصباح یزدی توانستند با تبیین مبناییترین مطالب در حوزه علوم انسانی همانند معقولات اولیه و ثانویه خدمات ارزندهای به جامعه علمی اسلامی ارائه دهند. این نشان میدهد استاد کاملاً فلسفی و ریاضیوار مفاهیم را تقسیم و بعد از انقسام مباحث، آنها را برای دانشجویان خود به درستی تبیین میکردند.
انتهای پیام