به گزارش ایکنا، نشست بزرگداشت چهلمین روز درگذشت آیتالله مصباح یزدی با عنوان «میراث مجاهد حکیم» روز گذشته، سهشنبه ۱۴ بهمنماه، به همت خبرگزاری ایکنا و با همکاری مؤسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا(ع) با حضور آیتالله علیاکبر رشاد، رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی؛ حجتالاسلام داوود مهدویزادگان، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و حجتالاسلام حیدر همتی، رئیس موسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا(ع)، برگزار شد. در ادامه متن سخنان حجتالاسلام حیدر همتی را میخوانید؛
باید یک گزارش از تصویر شخصیتی مصباح از نگاه دیگران ارائه بدهیم که در این مدت چه تصویری از ایشان در فضای رسانهای در قالب پیام تسلیت و ... وجود داشت و در ادامه باید به تبیین یکی از مفاهیمی که در این مدت تجلی یافت، یعنی مفهوم حکیم مجاهد توجه کرد که مفهوم نویی محسوب میشود که متولد انقلاب اسلامی است و باید ابعاد این مفهوم را تبیین کنیم.
بیشتر بخوانید؛
گزارشی اجمالی در مورد تصویر شخصیت علامه مصباح از رحلت تا اربعین در قالب این مفاهیم آشکار شده است و ایشان حوزههای ورودشان به نظر و عمل مختلف بود و از نهضت تا تثبیت همراه انقلاب بودند و این موجب شد که چهره متفاوتی از ایشان بروز یابد. عناوین به کار رفته در مورد ایشان، عبارت است از: «فقیه و حکیم مجاهد»، «متفکر مدیر»، «زبان گویا در اظهار حق»، «پای استقامت در صراط مستقیم» و «تولید اندیشه و نگارش کتاب راهگشا» که باید از اینها در راهبردنویسی استفاده کنیم.
مقام معظم رهبری فرمودند که تولید اندیشه غیر از تولید کتاب است. گاهی اوقات برخی از پژوهشگاهها فقط کتاب منتشر میکنند، اما به راهگشایی توجه ندارند. از دیگر تعابیر به کار رفته در مورد ایشان «حضور انقلابی» و «پارسایی و پرهیزکاری» است که این توصیفات از سوی مقام معظم رهبری به کار رفته که هریک فصلی برای تفسیر است و میتوانیم با اینها متفکران انقلاب را بسنجیم. نکتهای که ایشان را تبدیل به شخصیت جامعی کرده، شاگردی علامه طباطبایی، امام خمینی، آیتالله بهجت و همراهی با مقام معظم رهبری است. یکی از تجلیات شخصیتشان، گفتمانسازی سیاست اسلامی است که از امام یاد گرفت و گفتمانسازی حکمت و فلسفه را از علامه و شهید مطهری آموخت و سلوک عرفانی را نیز از آیتالله بهجت فراگرفت.
در برخی بیانات از ایشان به فیلسوف انقلابی تعبیر و این واژه نیز اخیراً متولد شده و در انقلاب اسلامی یکی از نکات مهم، تربیت فیلسوف بوده است، چون فلاسفه عمدتاً نگاه اصلاحطلبی دارند. «مرزبان عقیدتی» و «پیشگام در مسائل فلسفه اخلاق» هم از جمله تعابیر بود و ایشان در عرصه آموزشهای حوزوی هم پیشگام بودند و یک روش آموزشی جدید را بنیانگذاری کردند و آنچه در مقام علم آموخته بودند، در مقام عمل در دفاع از انقلاب و ولایت فقیه بذل کردند. مخالفان نیز از ابعاد مختلفی به آن پرداختند، اما آنها نیز شخصیت فکری، خلاق و نقادشان را نفی نکردهاند و اکثر مخالفان به این مقوله اعتراف کردهاند.
حال به مفهوم حکیم مجاهد بپردازیم. ضمن اینکه در بحث انقلابی بودن و نگاه جهادی داشتن نیز یک توسعه مفهومی اتفاق افتاده و گاهی اوقات حتی نقدهای درونگفتمانی نیز در مورد سلوک علامه مصباح بیان شده است و هر دو جریان مقابل هم شواهدی را بیان میکنند، اما میتوان موضع دیگری را نیز باز کرد که انقلابیگری و مجاهدت به چه معناست و در تفسیر علامه مصباح و مقام معظم رهبری این امر مفهوم متفاوتی است. همچنین باید در خطی که انقلاب اسلامی آغاز کرد و در گام دوم آن هستیم، ماهیت ریزشها و رویشها را از حیث اندیشهای بررسی کنیم و خیلی از ریزشها در تفسیر دین سیاسی ریشه داشت. مثلاً برخی میگویند که نباید دین وارد فرهنگ شود و امام را در این قالب تفسیر میکنند، یعنی تفسیر آنها از حوزه دین محدود است.
حکیم مجاهد مفهومی متولدشده در انقلاب است و ریشهاش در این است که انقلاب گره زدن حکمت نظری به حکمت عملی بود. در مورد مفهوم جهاد نیز خیلیها تصور اجمالیشان جهاد اکبر و اصغر است و در تفسیری که فقه ناظر به آن است به جهاد مسلحانه توجه میشود، اما چیزی که در اندیشههای مقام معظم رهبری و مکتب فکری امام خمینی وجود دارد، بسط مفهوم جهاد است که جهاد علمی، فرهنگی، سیاسی و ... را مطرح و تبیین کردند که اگر از جهاد نظامی بالاتر نباشد، کمتر هم نیست. مقام معظم رهبری فرمودند که جهاد به معنای مبارزه است. ما مبارزه علمی، اجتماعی و سیاسی میکنیم و همه اینها مبارزه است و معنا دارد.
نکته قابل توجه اینکه کدام علمآموزی، معنای جهاد میدهد؟ گاهی اوقات برای اینکه انسانها از جنگ فرار کنند و دنبال عافیت بروند، این را میگویند که وظیفه ما درس خواندن و علمآموزی است و باید به آن توجه کرد، اما اینکه کدام جهاد و کدام علمآموزی میتواند مفهوم جهاد داشته باشد مهم است. اینکه در حوزه و دانشگاه زیاد است، اما ما باید چه علمی را یاد بگیریم که شاخصه جهادگری در آن وجود داشته باشد؟ وگرنه فلسفهگو و فقهخوان زیاد است، اما آیا به آنها فقه و حکیم مجاهد اطلاق میشود؟ چه زمانی حکمت و فلسفه با جهاد یکسان میشود؟ زمانی که در مقابل یک مانع یا دشمن باشد. یعنی اگر این علمآموزی میخواهد مانعی را برطرف کند یا با مابهازای خارجی بجنگد، مفهوم جهاد را خواهد داشت. جهاد وقتی است که مانعی وجود دارد و دشمنی هم دارد و اگر چنین نباشد، حکمت بودن آن محل بحث است.
شخصیت آیتالله مصباح طوری بود که علمآموزی ایشان در مقابل یک مانع بود. بر همین اساس بنیان معرفتی ایشان در این فضاست که اصل معرفت و شناخت اصول دینبنیان معرفتی ایشان را تشکیل میدهد، حتی در بحث تهاجم فرهنگی کتابی نوشتهاند با این عنوان که «فرهنگ چیست» و میگویند که اگر اصول اعتقادی مورد حمله قرار گرفت، باید ورود کنیم و مباحث ایشان روی این سیستم است. لذا در وصیت به فرزند خود این بنیان را میبینم. بهترین چیزی که خدا دستور داده، طلب علم و عمل به آن و تعلیم آن است و بدانید که تعلیم معرفت یافتن به خدا در زمان ما مانند جهاد فی سبیل الله و حتی بهترین جهادهاست. حکیم مجاهد و فیلسوف انقلاب نظریهای است که معطوف به عینیت و اجتماع و ناظر به واقع خارجی است. اگر با این واقع به چالش افتد، حکمت نظری و حکمت عملی به هم گره خواهند خورد.
نکته پایانی که لازم است به آن توجه کنیم این است که خود علامه مصباح یزدی بنیانگذار آزاداندیشی و نقادی بودند و نقدهای جدی بر خود گفتمان فلسفه اسلامی داشتند. گاهی وقتها نباید یک شخصیت را در تصویر رسانهای شناخت. اگر من بخواهم تیتر انتخاب کنم به این صورت میگویم که مصباح را باید شناخت نه از تیتر روزنامههای زنجیرهای و مصباح را باید نقد کرد ولی از روی تیتر روزنامههای زنجیرهای. ببینید، بحث یک هویت علمی است.
بنابراین آزاداندیشی در حوزه نظر به مراتب در ایشان وجود داشت. به عنوان مثال ایشان در مواجهه با فلسفه غرب طلاب را به اروپا فرستادند تا آن را از مبدا یاد بگیرند. این اوج آزاداندیشی است. در عین حال همواره چالش حوزه نظر و عمل در فیلسوفان مشائی وجود داشته است؛ یعنی اینکه در حوزه نظر آزادند و در حوزه عمل متعبد هستند. این همان سنتی است که ابنسینا در عقلانیت اسلامی بنیان گذاشت و این اندیشه برآمده از الگوی هویت ایرانی و اسلامی است.
انتهای پیام