مادرانی که الگوی تقلب می‌شوند
کد خبر: 3950156
تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱۳۹۹ - ۰۹:۵۰
یک روانشناس تشریح کرد؛

مادرانی که الگوی تقلب می‌شوند

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران ضمن هشدار درباره تعارض نقش مادری و معلمی در آموزش غیرحضوری دانش‌آموزان، گفت: وظیفه مادران درس خواندن به جای فرزندان نیست؛ آنان با این کار به طور عملی تقلب کردن در زندگی را به فرزندانشان می‌آموزند.

به گزارش خبرنگار ایکنا، شیوع کرونا و لزوم برگزاری کلاس‌های مجازی موجب شده است که اغلب زنان ایرانی علاوه بر نقش مادری، نقش معلمی را در خانه برعهده گیرند. همین تجربه جدید شرایط خاصی را ایجاد کرده و موجب تلاقی نقش مادری و معلمی شده است. بررسی شرایط کنونی نشان‌دهنده وارد شدن فشار روانی شدید به والدین به خصوص مادران است. حال چگونه می‌توان شرایط را مدیریت کرد؟ آیا حضور مادران در نقش معلم فرزندانشان آسیب‌های تربیتی را در پی دارد؟ مادران چگونه می‌توانند فشار روانی وارد شده به خود را کاهش دهند؟ برای پاسخ به این سؤال‌ها با علی‌اصغر اصغرنژاد، روانشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران، گفت‌وگو کردیم.

وی در پاسخ به این سؤال که آموزش غیرحضوری چه تأثیری در شرایط روانی کودکان دارد؟ گفت: تمام تلاشی که در دوره ابتدایی باید انجام شود این است که به بچه‌ها خواندن و نوشتن و چهار عمل اصلی ریاضی آموزش داده شود و یاد گرفتن اینها کار سختی نیست اما مشکل این است که مدرسه به پدر و مادر فشار می‌آورد که چرا بچه تکلیف خود را انجام نداده است. مادرها هم متوجه نیستند که حتی اگر بچه‌ها در مدرسه حاضر می‌شدند، بخشی از تکالیف را انجام نمی‌دادند.

اصغرنژاد ادامه داد: اکنون از پدر و مادر انتظار می‌رود کاری را که معلم نمی‌توانست در مدرسه با انواع ترفندها انجام و بچه‌ها را مجبور به انجام همه تکالیفشان کند انجام دهند. مادرها هم متوجه نمی‌شوند که هدف از آموزش این است که بچه‌ها از یاد گرفتن، دانستن و فهمیدن لذت ببرند و وظیفه معلم این است که امکان تجربه و لذت بردن از یادگیری را برای بچه‌ها فراهم کند و فقط تصور می‌کنند که بچه باید همه تکالیفش را به نحو احسن و به هر قیمتی انجام دهد.

وظیفه مادرها درس خواندن به جای بچه‌ها نیست

این روانشناس اظهار کرد: در شرایط موجود نه تنها تجربه لذت بردن از یادگیری برای بچه‌ها فراهم نمی‌شود، بلکه چالش و تنش بین مادر و فرزند هست و مادرها باید هوشیار باشند که وظیفه آنها این نیست که به جای فرزندشان درس بخوانند، بلکه وظیفه آنها این است که یک بار به بچه بگویند که وقت کلاس است و اگر خواب است، بیدارش کنند تا سر کلاس حاضر شود و به درس توجه کند و اگر نکرد، نباید استرس و عذاب وجدان داشته باشند و فکر کنند که درس نخواندن به جای بچه و انجام ندادن تکالیف بچه به معنای رها کردن و  بی‌توجهی به کودک است.

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران تصریح کرد: این ذهنیت غلطی است که مادرها انتظار دارند بچه‌هایشان کامل و بی‌نقص سؤال‌های درسی‌شان را پاسخ دهند. نتیجه این تفکر این است که وقتی بچه‌ها به هر دلیلی تکلیفشان را انجام نمی‌دهند، مادرها خودشان شروع به انجام آنها می‌کنند. این امر موجب می‌شود که بچه‌ها یاد بگیرند که بارشان را می‌توانند بر دوش دیگری بیندازند و با بی‌مسئولیتی از خود رفع تکلیف کنند، در حالی که فلسفه انجام تکلیف این است که بچه‌ها بفهمند اگر تکالیفشان را انجام ندهند، نمره آنها کم می‌شود و این نمره در سابقه درسی‌شان باقی خواهد ماند.

عواقب انجام تکالیف از سوی والدین

اصغرنژاد در خصوص عواقب انجام تکالیف از سوی والدین، گفت: وقتی مادر به جای بچه تکلیف را انجام می‌دهد، بچه نمره کامل می‌گیرد. حال همین بچه که در طول سال نمره کامل گرفته اگر امتحان پایان ترمش حضوری باشد، از عهده امتحان برنخواهد آمد و مشخص خواهد شد که در طول ترم تقلب کرده است. مادرها باید بدانند که کامل و بی‌نقص انجام دادن تکالیف مهم نیست، بلکه مهم این است که بچه‌ها خودشان تکالیف را انجام دهند. مادرها فکر می‌کنند رفتارشان از سر دلسوزی و برای این است که بچه‌هایشان از بقیه عقب نمانند اما موجب می‌شوند که بچه‌هایشان تقلب کردن در زندگی را بیاموزند.

وی با ذکر اینکه مادرها نمی‌توانند همزمان مادر و معلم باشند، افزود: این مسئله تعارض نقش ایجاد می‌کند و سبب سردرگمی مادر و بچه می‌‌شود و حتی اگر بچه نمره پایینی گرفت، بهتر است که مادر مسئولیت این کار را برعهده کودک بگذارد تا خودش این مسئله را مدیریت کند. مادر باید شأن و احترام خود را حفظ کند. وقتی مادر می‌داند که از نظر اخلاقی و قانونی، تقلب کردن و امتحان دادن به جای بچه کار درستی نیست اما این کار را می‌کند، به بچه آسیب می‌زند و سبب بی‌اعتمادی، بدبینی و رفتار غلط در فرزند خود می‌‌شود.

خطر تصور کامل و بی‌نقص بودن فرزند

اصغرنژاد با اشاره به اینکه ما می‌دانیم تقلب کار درستی نیست اما این کار را انجام می‌دهیم و بچه هم یاد می‌گیرد که اگر اینجا می‌شود این کار غلط را بدون مسئولیت پیش برد، در جاهای دیگر هم می‌توان چنین کرد، بیان کرد: این احساس که «بچه من» باید کامل و بی‌نقص باشد در همه هست. همچنین سیستم آموزشی یک رقابت غیرمعقول و غیرمنطقی را بین بچه‌ها ایجاد و آنها را دائماً با سایر کودکان مقایسه می‌کند.

وی در پایان گفت: این کار عاقلانه است که بچه‌ فقط با خودش مقایسه ‌شود. بچه‌ها با هم متفاوت و در زمینه‌های مختلف توانمند هستند و رقابت با سایر بچه‌ها چرخه معیوبی را تشدید می‌کند و موجب می‌شود که آنان تصویری غلط از خودشان داشته باشند و همین تصور غلط را در جامعه به نمایش بگذارند که در نهایت فرصت خودشناسی را از آنها می‌گیرد.

انتهای پیام
captcha