به گزارش ایکنا، نشست «اندیشمند مرزکوش در میانه سنت و زمان»، به مناسبت چهلمین روز درگذشت حجتالاسلام داود فیرحی، امروز اول دیماه به همت سازمان اسناد و کتابخانه ملی و به صورت مجازی برگزار شد. در نوبت صبح این نشست، اشرف بروجردی، رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی، هادی خانیکی، جامعهشناس و استاد علوم ارتباطات، حجتالاسلام والمسلمین محمد سروشمحلاتی، استاد سطوح خارج فقه حوزه علمیه، حجتالاسلام رحیم نوبهار، دانشیار دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی، حجتالاسلام ابوالفضل شکوری، عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس و حجتالاسلام والمسلمین کاظم قاضیزاده، استاد سطوح خارج فقه حوزه علمیه به ایراد سخن پرداختند. در ادامه، متن سخنان حجتالاسلام والمسلمین کاظم قاضیزاده را میخوانید؛
بحث در مورد نوآوریهایی است که دکتر فیرحی داشتهاند. ایشان میخواست زمینه ارتباط بین رشتههای تخصصی علوم انسانی و فقه را با یک مکانیزم مشخصی فراهم کند و نوعی آشتی و رفاقت را از این جهت که علوم انسانی ما نیازمند فقه است و فقه نیز نیازمند علوم انسانی است، به نتیجه برساند.
بحثی که ایشان بر آن تأکید داشتند، موضوعشناسی فقهی بود. در فقه، موضوعات مختلفی داریم؛ برخی موضوعات شرعی است، مانند موضوع نماز و یا حج. فقیه باید حکم نماز را بگوید و چیزی که به آن نماز میگویند را نیز استنباط کند و اصطلاحاً اجزا و شرایط چیزی که نیاز است، به دست فقیه است و اینها موضوعات مخترعه شرعیه است. در برخی از موارد نیز به طور خاص شرع به موضوعات وارد شده و خودش تعریف خاصی را برگزیده است.
اما از این دو بخش، یک بخش عمدهای، موضوعات خارجیه هستند که شارع در مورد اینها احکامی را آورده است. خیلی از موضوعات که در فقه مطرح میشود، مثلاً در باب معاملات، اجاره، بیع و حتی در باب ازدواج و ... مواردی هستند که اینها یک حقیقت عرفی خارجی دارد. برای نمونه، در اینکه چه زمانی اول ماه یا آخر ماه میشود و معیار طلوع یا غروب خورشید چیست، اموری نیستند که شرع آنها را تعریف کند؛ یعنی طلوع و غروب را تعریف کند. اینجا معمولاً فقهای ما از قدیم میگفتند که این موضوعات عرفیه است و کسی که باید تشخیص دهد، عرف است. طبعاً فقیه اگر هم در این موضوعات دخالتی کند، از این حیث که جزو عرف است، دخالت میکند.
نکتهای که در دنیای امروز مطرح شده، این است که این موضوعات عرفی، یکسری موضوعات پیچیدهای شده که قبلاً اینطور نبوده است. قبلاً یک فقیه، لباس فقاهت را درمیآورد و میگفت به عنوان یک عرف ببینم چیزی که روی دستم هست، خون است یا رنگ خون. ولی الآن این توسعه مباحث و پیچیدگیهایی که در حوزههای مختلف وجود دارد، اعم از حوزههای سیاست و ... موضوعات جدیدی را پدید آورده که به تعبیر دکتر فیرحی، مسئه حکمرانی از این امور پیچیده امروزین است.
وقتی که این مسئله مطرح شد، سوال میشود که تشخیص این موضوعات جدید بر عهده کیست؟ ایشان میگفت فقها در دوران اخیر و حتی دوران معاصر، بعضاً خودشان متکفل موضوعات عرفی حتی موضوعات عرفی پیچیده شدهاند. به تعبیر دیگر، دست کسانی که متخصص علوم انسانی هستند که با این موضوعات سر و کار دارند را میبندند و میگویند آنچه خودمان تشخیص میدهیم، باید مورد توجه قرار گیرد.
این نکتهای بود که باید در سطوح بالای حاکمیت نیز مطرح بشود و در نامههایی که به امام نوشته میشد، میگفتند موضوعات و احکامی داریم، مثلاً ملاک عرف است و باید تشخیص موضوعی بدهد و شورای نگهبان به عنوان کسی که متکفل حکم شرعی و عدم مخالفت با شرع است، باید حکم را ارائه دهد، لذا در اوایل دهه شصت، اختلافهایی مطرح شد که کسی از امام پرسید تشخیص موضوعات با کیست و امام در مورد موضوعات عرفی فرمودند میزان عرف است و اگر مجتهد و مقلد اختلاف کنند، باید از عرف نظرخواهی شود.
اگر اینطور باشد، بحث مهمی در حوزه رابطه علوم انسانی و مسئله استنباط احکام فقهی مطرح میشود و فقها در تشخیص موضوعات پیچیده امروز نباید به فهم قدیم خودشان بپردازند و به راحتی حکمی را صادر کنند. وقتی که پیچیدگیهای حکومت را میبینیم، فقیه نباید بگوید حکومت هست و چند آیه داریم و این اقتضاها وجود دارد و بعد هم تمام. بلکه باید پیچیدگیهای حوزه سیاست را از کسانی که در این حوزه کار کردهاند، جویا شود تا براساس آن بیایند و نظرات فقهی خود را ذکر کنند. حکم دادن باید براساس واقعیتهای خارجی باشد و فتواها و نظرات نباید نسبت به موضوعات مورد استنکار جامعه باشد. به راحتی نمیتوانیم بگوییم در حکومت چیزی نداریم، پس همه چیز به فقیه حاکم واگذار شده است و به نظر ما خوب است که ایشان چند قوه هم تشخیص دهد یا یک بازرسی هم داشته باشد، اما در شرع چیزی نداریم. این یعنی از سازوکارهای قدرت اطلاع وجود ندارد.
دنیای امروز سعی کرده خطا را کم و حاکمیت را به مردم نزدیک کند. این بحث مهمی است و به تعبیر مرحوم استاد فیرحی که میگفت اگر بخواهیم عالمان علوم انسانی و فقها باهم کار علمی کنند، باید فقها شناخت موضوعات عرفی جدید، دقیق و پیچیده را به صاحبان علوم مختلف واگذار کنند یا موضوع ربا را از اقتصاددان بپرسند و حتی موضوعات روانشناسی و جامعهشناسی را بر اساس تحلیلهای شخصی و اطرفیان مطرح نکنند.
لذا این یک بحث جدی است و در موضوعی است که آقای فیرحی حوزه تخصصیشان بوده است. در حوزه حکمرانی خوب، کارهای زیادی صورت گرفته است و فضاهای موضوعی مهمی در این زمینه مطرح شده است و در مورد روابط قدرت و مردم و حتی قدرت با افرادی که خارج از کشور هستند، نمیشود با چند آیه و روایت و یک نوع سادهسازی، این روابط پیچیده حکم حاکمیت را از نظر فقهی تعیین کنیم و این بخش جای تأمل و بحث زیادی دارد و ایشان توانسته بودند یک نوع توجه ویژهای را در آثار خود داشته باشند و بر این اساس، نوعی همراهی را بین عالمان دانشگاهی در حوزههای مختلف علوم که به نوعی اینها افراد شاخص در عرف محسوب میشوند یا فقهایی که متکفل استنباط احکام شرعی هستند، یک نوع سازگاری را پیشنهاد دهند.
انتهای پیام