جنگ نرم در حكومت نبوی
کد خبر: 3932744
تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱۳۹۹ - ۱۰:۴۵

جنگ نرم در حكومت نبوی

یک مدرس حوزه و دانشگاه در مشهد گفت: هنگامی که پیامبر اسلام(ص) در مدینه حکومت تشکیل داد، قبیله قریش که در مکه بودند، احساس خطر بیشتری کردند و برای نابودی آئین و شریعت اسلام علیه پیامبر و حکومت ایشان جنگ سخت و نرم را به وجود آوردند.

جنگ نرم در حكومت نبويحجت‌الاسلام و المسلمین جواد معین، مدرس حوزه و دانشگاه در مشهد در گفت‌وگو با ایکنا از خراسان رضوی اظهار کرد: رویارویی با جنگ نرم دشمن در زمان پیامبر اسلام(ص) که بخشی از آن براساس قرآن كريم و بخشی الهام گرفته از خداوند متعال است، بهترین راهکار برای مقابله با دشمن است که باید بشناسیم و به کار بندیم.

وی ادامه داد: پیامبر اسلام(ص) هنگامی که از مکه به مدینه هجرت کرد و در آنجا حکومت تشکیل داد، قبیله قریش که از دشمنان درجه یک اسلام بودند، احساس خطر کردند و جنگ‌های سخت و نرم را بر ضد پیامبر و سرنگونی اسلام آغاز کردند. در صدر اسلام قریش از ابزارهای جنگ نرم مانند سرودن شعر، تحریک احساسات، انتشار اخبار دروغین، رجزخوانی، تحقیر و استهزاء و ترور شخصیت‌ها علیه پیامبر(ص) بهره می‌بردند و در ذیل به مواردی از آنها اشاره می‌شود.

سرودن شعر علیه پیامبر اسلام(ص)

 حجت‌الاسلام معین خاطرنشان کرد: عقبة بن ابى معیط پس از هجرت پیامبر به مدینه دست از تحریکات خویش بر علیه پیامبر برنداشت، او به همین منظور اشعاری سرود و پیامبر را تهدید به قتل کرد. هنگامى که پیامبر(ص) به مدینه هجرت فرمود، عقبة بن ابى معیط، که در مکه بود، چنین گفت: «اى کسى که سوار بر ناقه گوش بریده از پیش ما هجرت کردى. پس از مدت کمى مرا سوار بر اسب خواهى دید. که نیزه خود را میان شما سیراب خواهم کرد و شمشیر از شما هر گونه شبهه‌اى را خواهد گرفت». عقبه به همراه ابوجهل از جمله کسانی بودند که در جنگ بدر دیگران را بر علیه پیامبر تحریک می‌کردند.

تحریک احساسات در جنگ بدر

این مدرس حوزه و دانشگاه عنوان کرد: یکی از شیوه‌های رایج در جنگ نرم، تحریک احساسات است. در غزوه بدر، مشرکان از این شیوه در چند مورد استفاده کرده‌اند. وقتی کاروان تجاری قریش به سرپرستی ابوسفیان بعد از تجارت از شام به طرف مکه می‌آمد، به مهاجرانی که مورد ظلم و ستم مشرکین قریش در مکه قرار گرفته بودند و اموالشان غارت شده بود، پیامبر(ص) دستور داد به جهت دفاع از خود بر سر راه کاروان تجاری قریش حاضر شوند. ابوسفیان از این ماجرا آگاهی پیدا کرد و ضَمضَم را سریعا به مکه فرستاد تا دلاوران قریش و صاحبان کالاهای تجاری را آگاه نماید تا برای نجات کاروان رهسپار شوند.

معین خاطرنشان کرد: ضَمضَم، برای تحریک و به جوش آوردن خون قریش به فرمان ابوسفیان گوش‌های شتر خود را بُرید و بینی آن را شکافت و جهازش را برگردانید و پیراهن خود را از جلو و عقب چاک زد و بر روی شتر ایستاد و فریاد زد: «مردم! شترانی که حامل نافۀ مُشک‌اند در خطرند.‏ محمد و یاران او درصدد مصادره کالای شما هستند، گمان نمی‌کنم به ‌دست شما برسد، به فریاد برسید و یاری کنید»

وی گفت: تحریک‌کردن، باید به‌شیوه‌های مختلف و متناسب با موقعیت باشد تا تأثیر خود را بگذارد. تحریک غیرت و عصبیت مردم عرب نیز زبان‌زد خاص و عام است؛ فردی از بزرگان قریش به نام امية‏ بن خلف که در جنگ بسیار مؤثر بود و نمی‌خواست در جنگ بدر شرکت کند، در مسجدالحرام بین گروهی نشسته بود، دو نفر که عازم نبرد با مسلمانان بودند، برای تحریک احساسات، «سرمه‌دانی را به دست گرفته و نزد او آورده و خطاب کردند:‌ امیه، حال که از نبرد با کسانی که ثروت و تجارت تو را به خطر انداخته‌اند، سر بر می‌تابی و کناره گرفته‌ای، بیا مانند زنان سرمه بِکِِش و گوشه خانه بنشین و نام خود را در ردیف دلاوران و جنگ‌جویان نیاور» این صحنه، چنان اميه بن خلف را تحریک کرد که بی‌اختیار لوازم سفر خود را برداشت و با قافله قریش برای نجات کاروان به راه افتاد.

معین خاطرنشان کرد: پیامبر(ص) با دیدن سران و دلاوران قریش در جبهه مقابل به مسلمانان فرمودند: «اينک اين مكه است كه پاره‏‌هاى جگرش را به‌سوى شما افكنده است.» در واقع یکی از ابزارها و شیوه‌های جنگ نرم، تمسک به خون ‌ریخته‌شده است که در تحریک دیگران، بسیار مؤثر است.

انتشار اخبار دروغین

این مدرس حوزه و دانشگاه اظهار کرد: انتشار اخبار دروغین از ترفندهای جنگ نرم است کـه مانند ایجاد یک موج در آب است که تا حرکت موج متوقف نشده، اثرگذار است و خنثی‌کردن آن، زمان زیادی را می‌طلبد و امکانات زیادی صرف می‌شود. انتشار خبر کذب، تاکتیک دیرینه‌ای است که از دیرباز برای شکست طرف متخاصم مورد بهره‌برداری قرار می‌گرفته و چنان‌که امروزه نیز از آن بهره می‌گیرند و این شیوه در بیشتر اوقات مفید واقع می‌شود، همان‌طور که در جنگ احد کارساز بود.

وی عنوان کرد: برای اختلال در وضعیت روانی عموم یا ایجاد رعب و وحشت در جامعه، دشمن دست به ترور شخصیت‌های مؤثر می‌زد و این ناشی از شکستی است که قبلا متحمل شده‌اند.

معین ادامه داد: جنگ احد که تمام شد و آرامش برقرار شد، ابوسفیان به کنار کوه احد آمد و گفت: «أين ابن أبى كبشة؟» ابن ابی کبشه کجاست؟ معمولاً برای تحقیر افراد، از این القاب استفاده می‌کنند. این لقبی بود که مشرکان به آن حضرت داده بودند. وقتی شنید که پیامبر زنده است گفت: یک روز در برابر یک رو، امروز در برابر بدر، حنظله‌ای در برابر حنظله‌ای، کنایه از شهادت حنظله غسیل‌الملائکه در برابر حنظله فرزند ابوسفیان که در جنگ بدر کشته شده بود.

وی گفت: پس از آن، اشعاری ضد آئین توحید سر دادند. برای نفوذ در عقاید و باورهای مردم، هیچ فرصتی بهتر از زمان شکست نیست. در چنین موقعیتی، روحیه گروه شکست‌خورده، بسیار متزلزل و ضعیف می‌شود. لشکر قریش که مشهورترین و بزرگ‌ترین بت خود به‌ نامِ هبل یادگار عمر بن لحی را به‌همراه آورده بودند، روی دست گرفته و فریاد می‌زدند: «اعل هبل، اعل هبل»؛ این بت به ما کمک کرد و ما پیروز شدیم. پیامبر(ص) دستور داد تا در مقابل آنها بگویند: «الله اعلي و اجل، الله اعلي و اجَل» تا عملیات روانی آنان خنثی شود.

معین اظهار کرد: ابوسفیان از عملیات روانی دست نکشید و آن را تشدید کرد و گفت: «نحن لَنَا العُزّی وَلا عُزّی لَکُم»؛ ما بت عزی داریم و شما ندارید. آن حضرت علیه این عملیات روانی دستور داد مسلمانان بگویند: «اَلّلهُ مَولانا وَلا مَولی لَکُم»، خدا تکیه‌گاه ماست و شما چنین تکیه‌گاهی ندارید.

این مدرس حوزه و دانشگاه افزود: در نهایت، ابوسفیان و مشرکان، هرچه برای تضعیف روحیه مسلمانان شعار دادند، پیامبر و مسلمانان نیز در خنثی‌کردن اشعار آنان، اشعار توحیدی سر دادند و چون منادیان شرک چاره‌ای ندیدند، گفتند: «یک روز در مقابل یک روز، امروز در مقابل روز بدر.» پیامبر(ص) به مسلمانان فرمود: «بگویید: این دو روز هرگز با هم مساوی نیستند، کشتگان ما در بهشت‌اند و کشتگان شما در دوزخ.»

رجزخوانی قبل از جنگ سخت

وی گفت: نبرد مهم دیگر که مسلمانان با قریش روبه‌رو شدند، جنگ خندق یا احزاب بود. در این نبرد مسلمانان در شورای نظامی، تصمیم به حفر خندقی در اطراف شهر مدینه گرفتند. کَندن خندق دور مدینه، دشمن را از پیشروی مأیوس کرد. به همین جهت ابوسفیان فرمانده لشکر قریش نامه‌ای به پیامبر(ص) نوشت. او در آن نامه آورده است: «من به لات و عزى سوگند میخورم كه با جمع خود به سوى تو آمدم و تصميم داشتيم كه به هيچ وجه برنگرديم تا تو را درمانده سازيم. ولى ديدم كه برخورد با ما را خوش نداشتى و خندق‌ها و تنگناهايى فراهم ساخته‌‏اى؟! اى كاش مى‏‌دانستم چه كسى اين كار را به تو آموخته است. اكنون هم اگر بازمى‌‏گرديم، براى شما از طرف ما روز ديگرى همچون احد خواهد بود كه در آن زن‌ها گريبان خواهند دَريد.»

وی ادامه داد: آن حضرت نیز چنین پاسخ دادند: «مدتی است که به خود می‌بالید و تصور کرده‌اید که می‌توانید چراغ فروزان اسلام را خاموش سازی و لیکن این را بدان که تو زبون‌تر از آنی که به این کار موفق گردی و به‌ زودی شکست‌خورده بازمی‌گردی و من در آینده، بت‌های بزرگ قریش را در برابر تو خواهم شکست.»

معین گفت: پیامبر(ص) علاوه بر این پاسخ‌گویی‌ها، از تقویت روحیه مسلمانان در برابر لشکر ده‌ هزار نفری نیز غافل نبوده و در اجتماع مسلمانان چنین می‌فرمودند: «ای مردم! زمانی که با دشمن روبه‌رو شدید صبر و مقاومت کنید و بدانید که بهشت زیر سایه شمشیرهای شماست.» رجزخوانی‌ها و اینکه چه کسی این رجزها را می‌خواند، از شیوه‌های جنگ نرم است که پیشتر در جنگ‌های سخت از آن بهره می‌گرفتند و واقعا یک عملیات روانی بین گروه مقابل به‌وجود می‌آورد که کسی جرأت عرض اندام نداشت.

این مدرس حوزه و دانشگاه افزود: در غزوه خندق یا احزاب چند نفر از قهرمانان دشمن از خندق عبور می‌کنند. از ‌ جمله عمرو بن عبدود بود، او یکی از قهرمانان مشهور قریش بود و کسی را یارای مقابله با او نبود. رجزخوانی او نافذ بود و بر روحیه افراد تأثیر عجیبی داشت و هرکس با او روبه‌رو می‌شد، مساوی با هلاک‌شدن بود، او با کبر و غرور در میان مسلمانان با اسب خود بازی می‌کرد و با نعره‌های خود رجز می‌خواند.

وی اظهار کرد: صدای خروشان او صحنه میدان نبرد را پر کرده بود و لرزه بر اندام سپاه اسلام افکنده بود. در بین مسلمانان، سکوت مطلق حاکم شده بود. او وقتی سکوت مسلمانان را می‌دید، جسارتش بیشتر می‌شد و نعره‌های خویش را بلندتر فریاد می‌زد و می‌گفت: «مگر شما مسلمانان نمی‌گویید که کشته‌گان شما در بهشت‌ا‌ند و کشتگان ما در دوزخ؟ پس چرا حاضر نمی‌شوید مرا به دوزخ بفرستید و یا من، او را روانه بهشت سازم!؟ چرا کسی جلو نمی‌آید، من از داد زدن و مبارزه طلبیدن خسته شدم و صدایم گرفت.» نمایش قدرت که امروزه از آن به مانورهای بازدارنده تعبیر می‌شود، در صدر اسلام مانند مورد فوق گاهی با رجزخوانی بروز پیدا می‌کرد و این خیلی مؤثر بود.

معین ادامه داد: در جنگ‌های اعراب، رسم چنین بود که ابتدا جنگ تن به تن آغاز می‌شد و بعد دسته‌جمعی به طرف همدیگر هجوم می‌بردند. در جنگ تن به تن دو یا چند قهرمان قبل از جنگ سخت یک جنگ نرم یا عملیات روانی بر روی روحیه همدیگر انجام می‌دادند و این مبارزه نرم شامل رجزخوانی، معرفی خویش و یادآوری اصل و نسب و اینکه چقدر قهرمان بوده‌اند، چه کسانی را کشته‌اند و... می‌شد. سپس جنگ سخت آغاز می‌شد و طبیعی بود کسی که در جنگ نرم قوی بود در جنگ سخت نیز غالباً پیروز می‌شد.

وی افزود: هنگامی که خداوند تجلی نور خود را در وجود پیامبر اسلام(ص) به ظهور رساند، قبیله قریش حسادت ورزیدند، دین و شریعت او را قبول نکردند و ایمان نیاوردند. چه در مکه و چه در مدینه با پیامبر(ص) از در دشمنی وارد شدند و از هر ابزاری در جهت دشمنی بهره بردند. ده‌ها جنگ سخت علیه آن حضرت به راه انداختند، مخصوصا از ابزار جنگ نرم نیز استفاده کردند. با توجه به اینکه جنگ نرم کم‌هزینه و وسیعی هست، دشمن از این نوع جنگ علیه پیامبر(ص) غافل نشد و از ابزار شعر، تحریک احساسات، انتشار شایعات، رجزخوانی، تحقیر و ترور شخصیت‌ها بهره جستند.

معین خاطرنشان کرد: سیره آن حضرت در برابر دشمنی‌های قریش چنین است، پیامبر(ص) در تقویت روحیه مجاهدان تلاش می‌کرد و در جمع‌آوری اطلاعات و تجربه و تحلیل اطلاعات همت می‌گمارد و در ناکام گذاشتن دشمن مثلا از تفرقه در سپاه ابوسفیان در جنگ احزاب(خندق)، از رعب در دل قریش در غزوه حمراء الاسد و فتح مکه بهره می‌برد و توان و قدرت خویش را به نمایش می‌گذاشت، برای تسخیر قلوب بجای انتقام گذشت و در دعوت به دین اسلام کوتاهی نکرده و پس از پیروزی نمادهای شرک را نیز پاکسازی می‌کرد. او به نیروهای خود امید بهشت می‌داد، اسرار نظامی را حفظ و مدام دشمن و اهداف او را رصد می‌کرد.

انتهای پیام
captcha