گذر از امر تاریخی به فراتاریخی در «حسین وارث آدم‌»
کد خبر: 3920134
تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۶:۴۴
حجت‌پناه بیان کرد:

گذر از امر تاریخی به فراتاریخی در «حسین وارث آدم‌»

حسین حجت‌پناه با اشاره به الهام‌گیری شریعتی از «بین‌النهرین» برای ترسیم جریان حق و باطل، اظهار کرد: شریعتی حق و باطل را در یک دیدگاه محدود پراگماتیستی قرار نمی‌دهد، بلکه از نظر او حق و باطل در معنای اصیل کلمه وجود دارد و این حقیقتی فراتر از واقعیت‌های اجتماعی و فراتر از تاریخ است.

به گزارش ایکنا؛ نشست مجازی «حسین، وارث آدم» به مناسبت پنجاهمین سالگرد تألیف کتاب «حسین وارث آدم» علی شریعتی، 9 شهریورماه به همت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

در این نشست، حسین حجت‌پناه، مدیر گروه جامعه‌شناسی کشورهای اسلامی انجمن جامعه‌شناسی ایران با موضوع «گذر از امر تاریخی به امر فراتاریخی در حسین وارث آدم» به ایراد سخن پرداخت و اظهار کرد: امر تاریخی یعنی سرگذشت شرایط اجتماعی و وقایع اجتماعی رخداده در یک جامعه. وقتی ما می‌خواهیم سرگذشت یک جامعه را تفسیر کنیم، در امر تاریخی هستیم؛ اما امر فراتاریخی به معنای استخراج الگوهای ثابت و تکرار شونده تاریخ است. معمولاً ما از امر فراتاریخی غفلت می‌کنیم. اگر ما به دقت به تاریخ بنگریم، می‌توانیم امر فراتاریخی را از آن استخراج کنیم. به قول یکی از اساتید فلسفه، اندیشه‌ای که از تاریخ اشرف نباشد، تفکر نیست و تفکری که نتواند امر فراتاریخی را بیابد، تفکر نیست.

وی افزود: شریعتی در کتاب «حسین وارث آدم» از یک دوگانه صحبت می‌کند. او بین‌النهرین را مثال می‌زند که جایگاه و پایگاه تمدن‌های بزرگ بوده است. در بین‌النهرین، رود دجله و فرات وجود دارد که هر دو سرمنشأ یکسان دارند، ولی از هم دور می‌شوند و دوباره به هم نزدیک می‌شوند و در یک نقطه به هم می‌رسند. علی شریعتی در شب عاشورایی از این شرایط جغرافیایی الهام می‌گیرد و نظرات خودش را بیان می‌کند. از نظر شریعتی، کل تاریخ دقیقاً تقابل دو رودخانه و دو رویکرد است. در مسیر تاریخ، این دو جبهه تکرار می‌شود. این دو جبهه از هابیل و قابیل شروع می‌شود. بعد این دو رود از هم جدا می‌شوند. نکته مشترک این دو رود و دو جریان این است که هر دو دیندار هستند.

حجت‌پناه تصریح کرد: پس جنگ، جنگ بی‌دینان نیست. اتفاقاً جنگ، جنگ دینداران است، اما کدام دینداران؟ یک سو دین توحیدی است و در سوی دیگر یک دین مشرکانه قرار دارد. دین مشرکانه از نظر شریعتی منجر به تقسیم‌بندی چندگونه انسانی می‌شود؛ مثلاً انسان‌هایی که این حق را دارند که دارا و بهره‌مند باشند و انسان‌هایی که باید محروم باشند. انسان‌هایی که برای خودشان حق مالکیت در قدرت و اقتصاد قائل هستند، توجیه‌گرانی هم دارند که همیشه در لباس مذهب هستند و مثلث زر و زور و تزویر را تشکیل می‌دهند. صد البته که تزویر همیشه در لباس مذهب است. این مثلثی است که در برابر موسی قرار می‌گیرد. این مثلث برای استعمار طبقات فرودست، کاملاً هماهنگ با هم عمل می‌کنند. شریعتی ریشه این تقسیم‌بندی را در شرک می‌بیند.

وی در ادامه گفت: این روندی است که شریعتی در کل تاریخ می‌بیند و باز می‌آید در شب عاشورا می‌گوید حسین وارث آدم است و این ارث مخصوص صلحا نیست. همانطور که حسین وارث آدم و هابیل است، نیروهای مقابل حسین(ع) هم وارث قابیل هستند و این دو میراث‌دار با هم در تقابل‌اند. از نظر شریعتی، واقعه عاشورا و حسین(ع) یک واقعه‌ای است که از ابتدای تاریخ وجود داشته است و تا انتهای تاریخ می‌تواند ادامه داشته باشد. این ارث به حسین(ع) رسیده است. این ارث از ابتدا بوده و تا امروز ما هم وجود دارد. ارثی هم به نیروهای مقابل حسین رسیده است که او هم چنین شرایطی دارد. پس از نظر شریعتی، عاشورا و حسین(ع) یک قصه تمام شده نیست، بلکه قصه‌ای است که تا امروز هم ساری و جاری است.

وی در ادامه اظهار کرد: مطلب بعد این است که در تاریخ دوگانه‌هایی وجود دارد؛ دوگانه‌های حق و باطل. شریعتی حق و باطل را دارای اصالتی می‌بیند. حق با تغییر شرایط اجتماعی همواره ثابت می‌ماند. این حق جزء اصول است و حتی اگر جامعه هم تغییر کند، ثابت است. یکی از این اصول توحید است. حتی اگر شرایط اجتماعی، نوع لباس پوشیدن، نوع غذا خوردن و تمامی روابط و مناسبات ما متفاوت شود، این دوگانه‌ها وجود دارد. اینجاست که شریعتی از امر تاریخی به امر فراتاریخی می‌رسد؛ چون می‌خواهد یکسری اصول ثابتی را مشخص و معین کند. شریعتی حق و باطل را در دیدگاه محدود پراگماتیستی قرار نمی‌دهد، بلکه از نظر شریعتی، حق و باطل در معنای اصیل کلمه وجود دارد و این حقیقتی فراتر از واقعیت‌های اجتماعی و فراتر از تاریخ است. این نکته مهمی است که می‌تواند در بینش ما اثرگذار باشد.

انتهای پیام
captcha