سیدحسین طباطبایی، مدرس دانشگاه سمنان در گفت و گو با ایکنا از سمنان با اشاره به اینکه فرارسیدن ایام محرم فرصتی است ارزنده تا در پناه آن یادی از امام حسین (ع)؛ نمونه راستین مظلومیت، رشادت و آزادگی به میان آید گفت: هر چقدر بر تاریخ نهضت عاشورا افزوده میشود، ابعاد تازه و نوپدید این واقعه شگرف تاریخ اسلام رخ مینماید.
وی افزود: دراین میانه، دو جریان کلی میداندار ترویج ارزشهای عاشورایی و آرمانهای حسینی هستند که عموماً به موازات یکدیگر در خط سیر فکری و فرهنگی جوامع شیعی تاثیر نهادهاند.
طباطبایی اول جریان برخاسته از عقلانیت، آزادگی، دادخواهی و الگوپذیری از حضرت اباعبدالله که میتوان آن را در یک کلام «شعور حسینی» خواند و دوم جریان متکی بر تعظیم شعائر،اصالت سوگواری و در یک کلام را «شور حسینی» برشمرد.
این پژوهشگر علوم دینی یادآور شد: آنچه مسلم به نظر میرسد این است که در میان پیروان مکتب اهل البیت از قرن نخست هجری تا روزگار صفویه، آنچه غالب بوده و بیانگر نوع نگاه شیعیان به مکتب عاشورا تلقی میشده، همان شعور حسینی بوده است.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه سیمایی که از حضرت اباعبدالله(ع) تا حدود قرن دهم در جامعه شیعی میشناسیم، کمتر شباهتی به تصویر رایج آن امام در میان شیعیان امروزی دارد گفت: حتی آیینهای سوگ و شیوه عزاداری نیز بسیار دستخوش تحول شده است.
به گفته وی؛ شیخ طوسی؛ فقیه و محدث بزرگ شیعه در قرن پنجم و صاحب «التهذیب» و «الاستبصار»، در کتاب «المبسوط» میکوشد تا شبهههای اهل سنت نسبت به شیعیان را پاسخ گوید که در این راستا این عالم نامدار در عزاداری تنها گریه را جایز شمرده و گریبان دریدن را صرفا در مصیبت پدر و برادر روا میدارد. اما مجروح ساختن و لطمهزدن و نوحهسرایی را باطل و به اجماع علما حرام میشمارد (جلد 1، ص 189). فتوایی که امروزه حتی پذیرش آن برای خواص بسیار دشوار است.
طباطبایی با تاکید بر اینکه شوربختانه با رونق کار صفویه، فرقهای مذهبی با همان نام شیعه روی کار آمد که جز نام، با آن مکتب راستین انسانساز و آرمانگرا، شباهت چندانی نداشت متذکر شد: تعبیر ژرفنگرانه «شیعه علوی» و «شیعه صفوی» در کلام مرحوم شریعتی، فاصله این دو جریان از مکتب تشیع را نشان میدهد.
این پژوهشگر علم دین اظهار کرد: از اینجا به بعد آرایهها و خرافات بسیار به داستان عاشورا افزوده شد، مقتلها جای خود را به کتاب سست مایه «روضهالواعظین» سپرد، تاریخدانی به منقبتخوانی مبدل شد، وزیر عزاداری به فرنگ رفت و با سوغاتی انبوه از آیینهای سوگ مسیح بازگشت، نوحه به جای نیایش نشست، صنف روضهخوان و مداح تاسیس و قدرت یافت، اصالت گریه و شفاعت، یک اصل بدیهی شد.
وی با بیان اینکه باید دانست که پیش از این دوره در قرن چهارم، آلبویه در مقطعی بسیار کوتاه و البته به ضرب شمشیر در بغداد مراسم عزاداری دایر کردند، افزود: این رویداد در سال 362 هجری به درگیری خونین میان موافقین و مخالفین سوگواری منجر شد و به روایت ابناثیر، هفده هزار نفر در غائله کشته شدند که پس از قرن چهارم، گزارشهایی پراکنده از همراهی شافعیان ایران با شیعیان در مراسم سوگواری اباعبدالله(ع) نیز در دست است.
طباطبایی افزود: بسیاری از جملاتی که به سیدالشهدا (ع) نسبت میدهند مانند: «هَل مِن ناصرٍ یَنصُرُنی»، «إن لَم یَستقِم دینُ محمّد إلا بقَتلی فَیا سُیوف خُذینی» «إنّ الحیوهَ عقیده و جهاد»، به یقین برساخته روزگاران پسین است و جمله اخیر، متعلق به احمد شوقی؛ شاعر معاصر است که از این مقطع تاریخی به بعد، بسیاری از حقایق تاریخی نیز فراموش شد چنانچه آیتالله مرعشی نجفی در کتاب «اخبار الزینبات» با ذکر دلایل فراوان ثابت میکند آرامگاه حضرت زینب در قاهره است. اما میبینیم که مقبره این بزرگ بانو را در شام میپندارند.
انتهای پیام