تقرب به معرفت امام حسین(ع) با اشک حاصل می‌‌شود
کد خبر: 3919267
تاریخ انتشار : ۰۵ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۷:۱۴

تقرب به معرفت امام حسین(ع) با اشک حاصل می‌‌شود

اهل بیت(ع) سفارش‌‌های زیادی به اشک ریختن داشته‌‌اند. به گمان من بی‌دلیل هم نیست و یک پشتوانه عقلی و استدلالی هم برای این موضوع وجود دارد؛ وقتی بر کسی اشک می‌‌ریزیم، میان ما و او نوعی یگانگی برقرار می‌‌شود و خود را به حریم او نزدیک می‌‌کنیم. بر کسی اشک می‌‌ریزیم که ارزش‌‌هایی در او یافته‌‌ایم.

به گزارش ایکنا؛ محمدرضا سنگری، پژوهشگر دینی، شب گذشته، چهارم شهریورماه به بررسی کتاب «لهوف» تألیف ابن طاووس پرداخت که در ادامه می‌‌خوانید؛

نکته اول این است که ممکن است پرسشی مطرح شود که چرا کتبی که در مورد امام حسین(ع) نوشته شده‌‌اند، عنوان‌‌های سوزناک دارند و بیشتر به سوگ کربلا پرداخته‌‌اند؟ مانند کتاب لهوف که به معنای درد و حزن است یا نفس المهموم و مخزن البکاء. عمده این کتب با عناوینی اینچنینی هستند که به غم کربلا پرداخته‌‌اند. اما علت چیست؟ نکته نخست این است که اهل بیت(ع) سفارش‌‌های زیادی به اشک ریختن داشته‌‌اند. به گمان من بی‌دلیل هم نیست و یک پشتوانه عقلی و استدلالی هم برای این موضوع وجود دارد و آن هم این است که وقتی بر کسی اشک می‌‌ریزیم و گریه می‌‌کنیم، میان ما و آن فرد نوعی یگانگی برقرار می‌‌شود و خود را به حریم او نزدیک می‌‌کنیم. اگر بر کسی اشک می‌‌ریزیم، ارزش‌‌هایی در او یافته‌‌ایم.

کارکرد اشک ریختن برای ائمه(ع) چیست؟

بنابراین اشک ریختن فاصله میان ما و کسی که بر او اشک می‌‌ریزیم را کم می‌‌کند و نوعی همسانی و یگانگی ایجاد می‌‌کند و اگر این اتفاق رخ دهد، به ساحت امام(ع) نزدیک می‌‌شویم و کم کم این سوز و عشق، ما را به معرفت نسبت به امام می‌‌رساند.

نکته دوم اینکه پیامبر(ص) فرموده است هیچ مزدی از شما نمی‌‌خواهم. در قبال 23 سال سختی و زحمت هیچ اجری نمی‌‌خواهم، مگر مودت به نزدیکانم. محبت نشانه‌‌هایی دارد و سرچشمه آن عاطفه و انسانی است و اشک ریختن بر حسین(ع) و یادآوری رنج‌‌های اهل بیت(ع) نوعی پیوند عاطفی برای ما ایجاد می‌‌کند.

اما مسئله سوم این است که ما در جهانی زندگی می‌‌کنیم که از خشونت و سنگ‌‌دلی در امان نیست و انسان‌ها نیازمند تربیت عاطفی هستند. انسان نیاز به تربیت بدنی دارد و اولین کسی که شهید می‌‌شود، عبدالله بن عمیر کلبی است که جوانی تازه ازدواج کرده بود که ساعدی قوی داشت و بین شانه‌‌هایش بسیار قوی بود. این جسم را آماده کردن برای برداشتن بارهای سنگین، لازم است. اما نوعی دیگر از تربیت نیز عقلی است. یعنی خرد و اندیشه را باید تربیت و بارور کنیم. امام حسین(ع) می‌‌فرماید پنج چیز است که اگر کسی نداشته باشد، از زندگی بهره‌‌ای نخواهد داشت. اولین مسئله عقل است که موجب می‌‌شود ما خوش زندگی کنیم یعنی خردمندی زندگی را خوش می‌‌کند.

تربیت عاطفی و اهمیت آن

اما یک تربیت دیگر که عاطفی است هم نیاز داریم. سوگ و اشک ریختن عصری نیست که برای گذشته باشد. اشک تربیت عاطفی انسان است و بر این باورم کسی که بر کودک کربلا گریه کند، کودک‌‌کشی و کودک‌‌آزاری ندارد. هرکس بر خیمه‌‌های سوخته حسین(ع) گریه کرده باشد، هرگز ویرانی خانه کسی را تاب نخواهد آورد و اگر کسی برای تشنگی امام حسین(ع) اشک ریخته باشد، حتی به دشمن هم آب می‌‌دهد و آب را به روی دشمن هم نمی‌‌بندد.

وقتی امام با حر مواجه شد، سپاه حر هزار نفر و سپاه امام حسین(ع) 600 نفر که سپاهیان حر بر خلاف یاران امام حسین(ع) تشنه بودند. زهیر پیشنهاد داد که با این‌‌ها بجنگیم و اینها دشمن هستند و اگر با اینها بجنگیم، می‌‌توانیم اسب‌‌ها و خواروبارهای آنها را تصاحب کنیم. اما امام فرمود خیر، باید به آنها آب دهید و حتی فرمود تشت‌‌ها را آب کنید و به اسب‌‌ها نیز آب بدهید. اگر کسی بر این خصوصیت امام حسین(ع) اشک ریخته باشد، تشنگی دشمن را نیز تاب نمی‌‌آورد. لذا به تربیت عاطفی نیازمندیم و این تربیت می‌‌تواند با این اشک ریختن‌‌ها و سوگواری‌‌ها باشد. ما در مکتب و فرهنگ امام حسین(ع) تربیت می‌‌شویم.

اما به سراغ کتاب لهوف می‌‌رویم که به معنای آه و اشک است. اول به اسم کتاب می‌‌پردازم. برخی لهوف گفته و برخی هم ملهوف می‌‌گویند. البته لهوف درست‌‌تر است. ملهوف اسم مفعول یعنی سوخته است، اما لهوف جمع لهف است و وجه مبالغه‌‌اش از ملهوف نیز بالاتر است.

قدری هم باید در مورد شخصیت نویسنده کتاب توضیح دهم. نویسنده کتاب لهوف شخصی به نام سیدرضی‌الدین علی بن موسی بن جعفر است که معروف به سیدبن طاوس شده است. زندگی ایشان در فاصله 589 تا 664 یعنی تقریباً حدود 65 سال بوده است. علامه حلی چند ویژگی در مورد او گفته است. او اینکه گفته مستجاب الدعوه بوده است، یعنی هر لحظه دعا کنند، مستجاب می‌‌شود که در قرآن نیز اشاره دارد که کسی این فرصت را داشته است که هر وقت دست بالا می‌‌کرد ابرها می‌‌آمدند و باران می‌‌بارید.

واقف بر اسم اعظم بوده است که اسم اعظم را از امام زمان(عج) آموخته است. به ملاقات امام زمان(عج) نائل آمده است و بسیار اهل تقوی و ورع بوده است و به او غدوه العارفین و مصباح المجتهدین می‌‌گفتند. از دادن فتوا در احکام شرعی به شدت اجتناب داشته است. بسیار آدم پرکاری بوده است. یعنی حدود 50 کتاب از وی باقی مانده که «الاقبال بالاعمال الحسنه» کتاب معروف ایشان است. «مصباح الزائر» نیز دیگر کتاب ایشان است. آن زمان که مردم به زیارت می‌‌رفتند، کتابی لازم داشتند که ادعیه و وسایل لازم برای زیارت را بدانند و ایشان این کتاب را نوشت. سپس احساس می‌‌کند بد نیست یک مقتل کوتاه بنویسد که مکمل مصباح الزائر است.

ولادت سید بن طاوس را در شهر حله در سال 583 یا 589 نوشته‌‌اند که می‌‌شود اواخر قرن ششم و وفات ایشان را نیز روز دوشنبه پنجم ذی القعده سال 664 نوشته‌‌اند که بعداً جنازه وی را در نجف آوردند و در بارگاه علوی دفن شد. تلاش کردند ایشان را وارد سیاست کنند که قبول نکرد. خواجه نصیر به او گفت قبول نکنی، تو را می‌‌کشند و بعد به این دلیل قبول کرد. میرزاجوادآقا ملکی تبریزی اسم او را سیدالمراقبین گذاشته است. مراقبه یکی از مراحل سیر و سلوک است و برای هر کسی لازم است و مراقب، دائم حواسش به خطرات است. علامه شیخ جعفر شوشتری بهترین مقتل را همین مقتل لهوف می‌‌داند.

کتاب لهوف عربی است و چندین ترجمه فارسی دارد. این کتاب از عصر صفوی به عنوان مرجع مطرح می‌‌شود. این کتاب در حدود 29 سالگی سید نوشته شده است و چندین منبع پیش روی او بوده است، اما منبع اصلی او مشخص نیست. اما تحت تأثیر چندین اثر بوده است و یکی از آنها فتوح ابن اعصم است و امالی شیخ صدوق، مقتل خوارزمی، تیسیر المطالب و مقتل الحسین ابوالحسین بکری را نیز در اختیار داشته است.

گزارش از مرتضی اوحدی

انتهای پیام
captcha