«شهید جاوید» در دوران پوست‌اندازی جریان مذهبی تألیف شد
کد خبر: 3918050
تاریخ انتشار : ۰۱ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۱:۴۶
محسن حسام مظاهری:

«شهید جاوید» در دوران پوست‌اندازی جریان مذهبی تألیف شد

محسن حسام مظاهری ضمن ارائه تحلیل در باب زمینه‌های شکل‌گیری کتاب «شهید جاوید» بیان کرد: این کتاب منحصراً و مشخصاً متعلق به یک مقطع مشخص از تاریخ معاصر ایران است و ویژگی‌های آن بافت تاریخی در کتاب وجود دارد. نویسنده می‌گوید که هفت سال برای تحقیق و نگارش کتاب زمان گذاشته است؛ یعنی سال‌های پایانی دهه چهل که مقطع پوست‌اندازی جریان‌های مذهبی، سیاسی و حوزوی است.

محسن حسام مظاهری، جامعه‌شناس

به گزارش ایکنا؛ نشست بررسی کتاب «شهید جاوید» اثر نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی، شب گذشته، 31 مردادماه، با سخنرانی محسن حسام مظاهری، جامعه‌شناس، برگزار شد که در ادامه بخشی از صحبت‌های وی که ناظر به زمینه‌های شکل‌گیری کتاب «شهید جاوید» است از نظر می‌گذرد؛

وقتی در مورد «شهید جاوید» سخن می‌گوییم باید در مورد زمینه تاریخی انتشار این کتاب هم صحبت کنیم. همه آثار این ویژگی را دارند که به بافت تاریخی خودشان تعلق دارند و این کار ناقد ادبی است که این تعلقات را نشان دهد؛ یعنی تأثیر و تأثرات زمانه بر شکل‌گیری آن اثر علمی و یا ادبی گذاشته چه بوده و تأثیراتی که آن اثر بر محیط پیرامونی گذاشته چه بوده است.

از حیث تأثیرپذیری از زمینه و بافت تاریخی، همه آثار یکسان نیستند و برخی اثرپذیری بالا و برخی اثرپذیری پایینی دارند. در برخی آثار ممکن است در بدو امر به آسانی نشود تشخیص داد که مربوط به چه مقطع تاریخی هستند، اما برخی آثار ارتباط وثیقی با زمینه تاریخی عصر خود دارند. به تعبیری می‌شود گفت که این آثار به بافت فرهنگی زمان خود سنجاق شده‌اند و «شهید جاوید» هم از همین قبیل آثار است. شهید جاوید فقط در آن مقطع تاریخی که منتشر شد، می‌توانست نگاشته شود، حتی اگر یک دهه قبل‌تر می‌رفتیم نمی‌توانستیم چنین کتابی داشته باشیم، همچنان که یک دهه بعدتر هم نمی‌توانستیم انتظار انتشار این کتاب را داشته باشیم.

دوران پوست‌اندازی جریان‌های مذهبی

این کتاب منحصراً و مشخصاً متعلق به یک مقطع مشخص از تاریخ معاصر ایران است و ویژگی‌هایی که آن بافت تاریخی دارد در کتاب نمایان شده است. این کتاب که 50 سال از انتشارش می‌گذرد، در آبان 1349 منتشر شد. نویسنده هم می‌گوید هفت سال برای تحقیق و نگارش کتاب زمان گذاشته‌ام و کتاب هم در برخی از نقدها به کتاب هفت ساله مشهور است. این هفت سالی که کتاب در آن سال‌ها نوشته می‌شود، هفت سال مهمی از حیث تغییر و تحولات جامعه مذهبی است. این مقطع یعنی سال‌های میانی و پایانی دهه چهل، مقطع پوست‌اندازی جریان‌های مذهبی و جریان‌های سیاسی و حوزوی است.

چند روند در این مقطع وجود دارد که بر مجموعه تحولات بعد از این مقطع نیز اثر می‌گذارد و در «شهید جاوید» هم رگه‌هایی از آن را می‌بینم. اول اینکه در این مقطع زمانی، شاهد ظهور نسل جدیدی از مؤسسات تبلیغات دینی هستیم که در دهه چهل شکل گرفتند. علی‌رغم اینکه تنوع گفتمان و جریانی دارند و باهم اختلاف رویکردی دارند، اما در یک چیز مشترک هستند و آن نقد روش‌های سنتی تبلیغ دینی است؛ یعنی این ایده که نیاز به تحول داریم، جریان‌های مذهبی متنوع را در این بازه به این نتیجه می‌رساند که باید به سراغ تغییرات بنیادین بروند و متوجه می‌شوند که دیگر سیستم‌های سنتی پاسخگو نیستند.

برای نمونه مؤسسه «در راه حق» در سال 1343 در قم تأسیس شد، یا مؤسسه «دارالتبلیغ» در مهر 1344 در قم افتتاح شد. حسینیه ارشاد نیز در آذر 1346 افتتاح شد و در بهمن 1347 مهدیه تهران بازگشایی شد. بحث این مؤسسات این است که سیستم سنتی دیگر کارآمد نیست و هدف همه نیز این است که نسل جوان را مخاطب قرار دهند. این کار یک کنش واکنشی نسبت به حجمی از شبهات است که از جانب نسل جوان روانه روحانیت می‌شود.

ویژگی نویسندگان حوزوی دهه 1340

در ادامه و به عنوان یکی از زمینه‌های مؤسسات جدید، اتفاقی که می‌افتد این است که در این دهه نسل جدید نویسندگان مذهبی روی کار می‌آیند. نمایندگی اینها نشریه «مکتب اسلام» و سپس «مکتب تشیع» است که این نسل جدید را به جامه معرفی کردند. اینها نویسندگانی از فضلای حوزوی هستند که برای مخاطب عموم می‌نویسند. همچنین به زبان ساده و در حوزه‌های متنوع و براساس پرسش‌ها و نیازهایی که مخاطبان دارند، دست به نگارش می‌زنند که صالحی نجف‌آبادی نیز متعلق به این نسل است.

بعد از ظهور این مؤسسات و نسل جدید نویسندگان دینی،‌ یک روند دیگری به وجود می‌آید که در میانه دهه 1340 رخ می‌دهد که عبارت از رشد اسلام سیاسی و یا گرایش سیاسی در حوزه علمیه است. تا قبل از این، کنش مستقیمی از جانب حوزه‌های علمیه در میدان سیاست روزمره شاهد نیستیم، اگر روحانیون هم فعالیت سیاسی دارند ارتباطی با بدنه حوزه ندارند، کما اینکه سیاست رهبران حوزه نیز این نیست که وارد میدان کنشگری مستقیم شوند؛ یعنی مرحوم حائری و یا مراجع دیگر، مناسبات دیگری را با حکومت تعریف می‌کنند، اما بعد از مرحوم بروجردی، هم سیاست حکومت تغییر می‌کند و هم سیاست مراجع جایگزین ایشان متفاوت می‌شود و بعد از ماجرای اصلاحات ارضی و به ویژه در مسئله لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، می‌بینیم که مراجع پس از مرحوم بروجردی، نوعاً ورود دارند و کنش سیاسی مستقیم می‌کنند و تا سال 1344 این فضا هست و بعد از آن، برخی از این میدان کناره‌گیری می‌کنند.

ورود بدنه حوزه به کنش سیاسی

در این مرحله می‌بینیم که از بدنه حوزه وارد فضای کنش سیاسی می‌شوند و این ادبیات سیاسی در حوزه رشد می‌کند و در مرحله ابتدایی، آیت‌الله خمینی و میلانی مطرح می‌شوند و از سال 1344 به بعد، فقط با محوریت امام خمینی(ره) این ادبیات سیاسی پررنگ می‌شود. در این مقطع احزاب مسلمان هم شکل می‌گیرند و تجارب حزبی هم در جامعه مذهبی به وجود می‌آید. نشریاتی هم توسط حوزه منتشر می‌شوند که از جمله نشریه بعثت است که به نسبت نماینده‌های دهه قبل، رویکردی کاملاً سیاسی و رادیکال دارند و خیلی صریح به مسئله ورود می‌کنند.

بعد از جریانی که به تبع التهابات سال 1342 رخ می‌دهد و کتاب هم در آن زمان شروع به نگارش می‌شود، بدنه سیاسی حوزه که منسوبان امام خمینی هستند به سمت پی‌ریزی و بسط دادن ادبیات اسلام سیاسی می‌روند و یکی از مسیرهایی که دنبال می‌کنند ترجمه آثاری است که نویسندگان جهان اسلام در این باب نوشته‌اند.

یک روند دیگر هم از میانه این دهه شروع می‌شود و تا اواخر این دهه جامعه مذهبی را درگیر خودش می‌کند و آن هم رقابت همین جریان‌های سیاسی و غیرسیاسی حوزه هستند. اما همه این شاخه‌ها در مقابل خودشان یک بدیل را شاهد هستند که عبارت از بدنه سیاسی حوزه است؛ یعنی بین حوزویان و روحانیون سیاسی که منتسب به اطرافیان امام خمینی(ره) هستند با اطرافیان و روحانیونی که به سایر بیوت مراجع انتساب دارند، یک فاصله‌ای می‌بینیم و هرچه به آخر دهه نزدیک‌تر می‌شویم، این رقابت‌ها شدیدتر می‌شوند و به تقابل می‌رسند.

گروه ولایتی چالش اصلی اواخر دهه 1340

چالشی که در اواخر این دهه پیش می‌آید که حول مسئله ولایت است و این چالش تا تیر 1349 ادامه می‌‌یابد. مجموعه رخدادها در بازه دو یا سه ساله رخ می‌دهد، اما به هم وصل می‌شوند. به این صورت که بدنه سنتی و یا غیرسیاسی حوزه می‌بیند که نمایندگان این رخدادها در پشت پرده باهم ارتباطاتی دارند. برخی اوقات ارتباطات وجود دارد، مانند ارتباط صالحی نجف‌آبادی با نمایندگان جریان روشنفکری دینی و در برخی مواقع نیز وجود ندارد و ارتباط سازمانی و فکری مشخصی بین کسی مانند برقه‌ای و صالحی نیست.

مجموع اینها به رفتارهای تقابلی ختم می‌شود که تحت عنوان شکل گرفتن گروه ولایتی مشهور است که گروهی از وعاظ تهران هستند و با محوریت سیدابراهیم میلانی کار می‌کنند. اینها با هم جلساتی دارند و به این هجمه‌ای که احساس می‌کنند از جانب بخشی از بدنه درونی روحانیت و یا بخشی از بدنه مذهبی نسبت به اعتقادات شیعه صورت می‌گیرد، پاسخ می‌دهند. علاوه بر ابراهیم میلانی که کار هماهنگی را انجام می‌دهد، مرحوم حاج اشرف کاشانی، محمدعلی انصاری‌قمی و احمد و حسن کافی را هم می‌شود، نام برد. اینها گروه ولایتی هستند که در چند واقعه نقش‌آفرینی دارند که از جمله در تقابلی است که با شریعتی و برقه‌ای و صالحی دارند.

اینها را برای این اشاره کردم که بگویم وقتی ما به حواشی و بازتاب‌هایی که «شهید جاوید» ایجاد کرد می‌نگریم، باید بدانیم در چه زمینه‌ای این کتاب شکل گرفته؛ یعنی چنین پیش‌زمینه‌هایی برای شکل‌گیری آن وجود داشته و این کتاب در بزنگاه اوج برخی از این چالش‌ها منتشر شده است.

انتهای پیام
captcha