منشأ عرفان نزد امام خمینی(ره) قرآن بود / 8 پیش‌فرض تفسیری امام
کد خبر: 3902564
تاریخ انتشار : ۱۶ خرداد ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۹

منشأ عرفان نزد امام خمینی(ره) قرآن بود / 8 پیش‌فرض تفسیری امام

محمد منصورنژاد، دین‌پژوه و مسئول کمیته دین‌پژوهی صلح انجمن علمی مطالعات صلح ایران بیان کرد: امام خمینی(ره) در مقام عمل بر این باور بود که «وظیفه سالک الی الله آن است که خود را به قرآن عرضه بدارد» و در مقام نظر نیز معتقد بودند که «قرآن، منبع همه‌گونه معرفت‌ها و منشأ عرفان است.»

محمد منصورنژاد، دین‌پژوه و مسئول کمیته دین‌پژوهی صلح انجمن علمی مطالعات صلح ایران، در گفت‌‌وگو با ایکنا، به ارائه توضیحاتی در زمینه ملاحظات و پیش‌فرض‌های تفسیری امام خمینی(ره) پرداخت و بیان کرد: امام(ره) به معنای متعارف، مثلا همانند علامه طباطبایی، «مفسر» نیست، تا درباره نگاه و شیوه تفسیری ایشان در آثارش اظهار نظر کرد، زیرا از میان بالای 40 اثری که به نام ایشان منتشر شده هیچ اثر قلمی تفسیری مستقل که مستقیما به آیات قرآن پرداخته باشد در نوشته‌ها ندارند و تنها کتابی از او که عنوان تفسیری دارد، کتاب «تفسیر سوره حمد» است که درس‌گفتارهای تلویزیونی ایشان پس از انقلاب اسلامی است.

وی بیان کرد: در عین حال، اُنس امام خمینی(ره) با قرآن کم‌نظیر بود. بنا به قول حجت‌الاسلام انصاری کرمانی، «امام بعد از نماز شب تا هنگام نماز صبح قرآن می‌خواندند. پس از نماز صبح نیز قرآن می‌خواندند. ایشان در هر فرصتی که بین کارها فراغت داشتند، قرآن قرائت می‌کردند و روزانه هشت مرتبه قرآن می‌خواندند. امام ماهی یک مرتبه (سالی 12 دور) قرآن را تمام می‌کردند.» اگر فرض شود که امام پیش از 60سالگی اصلاً ختم قرآنی نداشتند و تنها از سن 60 سالگی به بعد ختم قرآن را در برنامه داشته و سالانه حدود 10 دور ختم قرآن داشتند، نتیجه آن می‌شود که ایشان تا پایان عمر بالای 90 سال، بیش از 300 بار ختم قرآن داشتند. اضافه شود که ایشان چون به زبان عربی اشراف داشتند، مضامین و معانی قرآن را حین تلاوت درک می‌کردند. فرض کنید فرد فارسی زبانی، متنی فارسی را 300 بار بخواند، در آن صورت چقدر و چه میزان نسبت بدان متن احساس قرابت می‌کند؟ امام خمینی(ره) به مضامین قرآنی آشنایی و بلکه انس فراوان داشتند و از این رو در حین بیشتر سخنرانی‌ها، به نحوی به آیات قرآن ارجاع داده و بدان‌ها استشهاد می‌کردند.

تحلیل قرآنی امام از شعار جنگ، جنگ تا پیروزی

این دین‌پژوه تصریح کرد: مثلا در تاریخ 20 آذر 63 امام خمینی(ره)، در جریان دفاع مقدس، خطاب به مسئولان و در پاسخ به این شبهه که چرا مردم ایران و رزمندگان، شعار جنگ، جنگ تا پیروزی سر می‌دهند، ضمن تبیین ریشه‌های قرآنی شعار، از جمله بیان نمودند: نبى، همه‌چيز دارد؛ شمشير دارد، نبى جنگ دارد، نبى صلح دارد. يعنى، جنگ اساسش نيست، براى اين كه اصلاح را در دنيا توسعه بدهد، براى اين كه مردم را نجات بدهد، جنگ می‌كند. براى اين كه مردم را از شر خودشان نجات بدهد، حدود را، تعزيرات را وضع كرده است. براى اين كه هم تربيت بشود، اين آدم و هم راحت بشود امت.

منصورنژاد افزود: به عبارت دیگر بدون اینکه امام خمینی(ره) مفسر رسمی باشد، و تفسیر «ترتیبی» یا «موضوعی» به نگارش درآورده باشد، در میان آثارش به صورت موردی، فراوان به تفسیر آیات قرآن می‌پرداختند و در مباحثی هم بحث کاملا صبغه تفسیری می‌گرفت: مثلا در «تفسیر سوره حمد» که هم در قالب درس‌گفتار ارائه و بعد کتاب شد و هم همین سوره در کتاب آداب الصلاه در کنار برخی سور دیگر تفسیر شد.

وی بیان کرد: با این وصف می‌توان از شیوه نگاه امام خمینی(ره) به قرآن در آثارش سخن گفت. مثلا در کتاب آداب الصلاه، صفحه 194 می‌آوردند: «كتاب خدا كتاب معرفت و اخلاق و دعوت به سعادت و كمال است؛ كتاب تفسير نيز بايد كتاب عرفانى، اخلاقى و مبيّن جهات عرفانى و اخلاقى و ديگر جهات دعوت به سعادت آن باشد. مفسِّرى كه از اين جهت غفلت كرده يا صرف نظر نموده يا اهميت به آن نداده، از مقصود قرآن و منظور اصلى انزال كتب و ارسال رسل غفلت ورزيده است. مصنف كتاب مقصد خود را بهتر می‌‏داند».

منصورنژاد گفت: یا در کتاب دیگرش شرح حدیث جنود عقل و جهل، صفحات سوم تا یازدهم می‌نویسند: «مقصد قرآن و حديث تصفيه عقول و تزكيه نفوس است براى حاصل‏ شدن مقصد اعلاى توحيد و غالباً شراح احاديث شريفه و مفسّرين قرآن كريم اين نكته را كه اصلِ اصول است، مورد نظر قرار ندادند و سرسرى از آن گذشته‏‌اند و جهاتى را كه مقصود نزول قرآن و صدور احاديث به هيچ وجه نبوده، از قبيل جهات ادبى و فلسفى و تاريخى و امثال آن مورد بحث و تدقيق و فحص قرار داده‏‌اند. حتّى علمای اخلاق هم به نظر نويسنده در اصلاح اخلاق و قلع ماده فساد و تهذيب باطن كمكى نمی‌كند، بلكه كثرت ابحاث اختراعيه و زيادى شعب علميه و غير علميه آن و نقل‏‌هاى بی‌فايده راست و دروغ آن، انسان را از مقصد اصلى بازمی‌دارد و از تهذيب و تطهير عقب می‌اندازد.»

وی افزود: در عین حال، هم ایشان بر این باور بودند که: «اتصال معنويت به ماديت و انعكاس معنويت در همه جهات ماديت از خصوصيات قرآن است كه افاضه فرموده است. قرآن در عين حالى كه يك كتاب معنوى، عرفانى به آن طورى است كه به دست ماها، به خيال ماها، به خيال جبرئيل امين هم نمی‌رسد، در عين حال يك كتابى است كه تهذيب اخلاق را می‌كند، استدلال هم می‌كند، حكومت هم می‌كند و وحدت را هم سفارش و قتال را هم سفارش می‌كند.»

امام قرآن را منبع تمام معارف و منشأ عرفان می‌دانست

این دین‌پژوه بیان کرد: نهایتا امام خمینی(ره) در مقام عمل بر این باور بود که «وظیفه سالک الی الله آن است که خود را به قرآن عرضه بدارد.» و در مقام نظر نیز معتقد بودند که «قرآن منبع همه گونه معرفت‌ها و منشاء عرفان است.»

منصورنژاد تصریح کرد: بر اساس نکات یاد شده می‌توان نتیجه گرفت که مشی تفسیری را که امام خمینی(ره) بر سایر روش‌ها مرجح می‌شمردند، روش عرفانی تفسیر بود، بدون اینکه تنها بدین شیوه محدود بماند. ایشان بارها تذکر می‌دادند که هیچ فرقه‌ای نباید فهم خود را از دین و قرآن، به صورت انحصاری دیده و سایر شیوه‌های فهم را منکر شود. در همان تفسیر سوره حمد هم مثالی دارند، داستان به دنبال انگور بودن چند نفر که زبان‌شان همسان نبود و انگور را متناسب با زبان خود می‌طلبیدند که با اسامی دیگران سازگار نبود و به اختلاف رسیدند که همه علما به دنبال مقاصد واحدی در دین هستند، اما زبان‌ها فرق دارد.

امام راه را برای فهم دیگران از قرآن می‌گشود

وی بیان کرد: از امتیازات شیوه تفسیری امام خمینی(ره) آن بود که راه را برای فهم دیگران می‌گشود، به ویژه با برداشتی که از مسئله «تفسیر به رای» داشت. مثلا در کتاب «آداب الصلاه»، صفحه 195 می‌نویسند: «يكى ديگر از حجب كه مانع از استفاده از اين صحيفه نورانيّه است، اعتقاد به آن است كه جز آن كه مفسِّرين نوشته يا فهميده‏‌اند كسى را حقّ استفاده از قرآن شريف نيست و تفكّر و تدبّر در آيات شريفه را به تفسير به رأى، كه ممنوع است، اشتباه نموده‏‌اند؛ و به واسطه اين رأى فاسد و عقيده باطله قرآن شريف را از جميع فنونِ استفاده عارى نموده و آن را به كلّى مهجور نموده‏‌اند؛ در صورتى كه استفادات اخلاقى و ايمانى و عرفانى به هيچ وجه مربوط به تفسير نيست تا تفسير به رأى باشد.

منصورنژاد افزود: مثلًا، اگر كسى از كيفيّت مذاكرات حضرت موسى با خضر و كيفيّت معاشرت آنها و شدِّ رحال حضرت موسى، با آن عظمت مقام نبوّت، براى به دست آوردن علمى كه پيش او نبوده، و كيفيّت عرض حاجت خود به حضرت خضر، به طورى كه در كريمه شريفه «هَلْ اتَّبِعُكَ عَلى انْ تُعَلِّمَنِ مِمّا عُلِّمْتَ رُشْداً»، مذكور است و كيفيّت جواب خضر، و عذرخواهی‌هاى حضرت موسى، بزرگى مقام علم، و آداب سلوك متعلّم با معلّم را كه شايد بيست ادب در آن هست، استفاده كند، اين چه ربط به تفسير دارد تا تفسير به رأى باشد و بسيارى از استفادات قرآن از اين قبيل است.»

پیش‌فرض‌های هشت‌گانه امام خمینی در تفسیر قرآن

این نویسنده تصریح کرد: به نظرم امام خمینی(ره) در تفسیر آیات و یا اظهار نظر درباره تفسیر قرآن چند «پیش فرض» دارند که از جهت هرمنوتیکی بسیار مهم‌اند. پرداختن به هر کدام از این پیش فرض‌ها زمان مستقل و موسع می‌طلبند. یکی اینکه از وحی و شیوه صدور و نزول قرآن برداشت‌های متفاوت وجود دارد. شیوه امام خمینی مبتنی بر همان نگاه سنتی متعارف در حوزه‌های علمیه بود، که قرآن را کلام خدا دانسته که بر رسول مکرم اسلام نازل شده است. با این مبنا ظواهر قرآن حجیت دارند و از لفظ می‌توان به معنا رسید و این شیوه نگاه نه با برداشت عرفانی امثال «محیی الدین عربی» هماهنگ است که وحی را در درون حالات معنوی پیامبر تفسیر می‌کردند و نه برداشت «نو معتزلیان» که نگاه عقلایی به وحی دارند.

وی افزود: دوم اینکه، برداشت از قرآن و اظهار نظر پیرامون قرآن می‌تواند درون دینی و برون دینی باشد. در نگاه برون دینی، فرد می‌تواند غیر مومن به قرآن، بلکه حتی منتقد این کتاب مقدس باشد. مثلا کتاب نقد قرآن اثر 800 صفحه‌ای دکتر سها را می‌توان دید. اما نگاه امام خمینی(ره) درون دینی و بسیار مومنانه است. از این رو این کتاب «مقدس» است و با سایر نوشته‌ها فرق دارد؛ به نوعی معیار و میزان و مصباح است. به همین دلیل ایشان قرآن را معیار صحت و سقم «نظر و عمل» می‌دانستند.

منصورنژاد تصریح کرد: سوم اینکه، برخی معتقدند که زبان قرآن خاص و برای مخاطبان ویژه است و برخی زبان قرآن را عام می‌دانند. در مطلبی که درباره «تفسیر به رای» گفته شد به خوبی نشان داده شد که پیش فرض امام خمینی آن است که زبان قرآن عام و مخاطب آن همگان هستند و تفسیر قرآن ممکن و جایز است. هر کسی متناسب با ظرفیت خود (مشروط به اینکه دانش تخصصی داشته باشد) می‌تواند از قرآن برداشت داشته باشد و راه فهم بسته نیست. این نکته در قیاس با متون مقدس برخی ادیان مثلا «یهودی» و یا «صابئی» که فهم آن در اختیار روحانیون و خواص است، بهتر قابل فهم می‌گردد.

وی افزود: چهارم اینکه، برخی بر این باورند که زبان قرآن «واقع نماست» و برخی معتقدند که واقع‌نما نبوده و مبتنی بر خیال و رویاست و نیاز به تعبیر و تاویل دارد. اما به نظر می‌رسد که امام خمینی زبان قرآن را در اکثر آیات، واقع‌نما می‌بیند که بر مبنای آن می‌توان مقاصد شارع را فهمید. از این رو با تاسیس حکومت جمهوری اسلامی مکررا یادآور می‌شدند که باید مقاصد قرآنی محقق شود و بدان فخر می‌ورزیدند. مثلا در مقدمه «وصیتنامه سیاسی - الهی» خویش از جمله آوردند: «ما مفتخريم و ملت عزيز سر تا پا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است كه پيرو مذهبى است كه می‌‏خواهد حقايق‏ قرآنى، كه سراسر آن از وحدت بين مسلمين بلكه بشريت دم می‌‏زند، از مقبره‌‏ها و گورستان‌ها نجات داده و به عنوان بزرگترين نسخه نجات‌دهنده بشر از جميع قيودى كه بر پاى و دست و قلب و عقل او پيچيده است و او را به سوى فنا و نيستى و بردگى و بندگى طاغوتيان می‌كشاند، نجات دهد.»

منصورنژاد با اشاره به پنجمین پیش‌فرض بیان کرد: در عین حال مفروض دیگر امام خمینی(ره) آن بود که تفسیر جامع و نهایی از قرآن، یعنی فهم دقیق و کامل از مقصود خدواند، از سوی مفسران را ممکن نمی‌دانست. چنانکه در کتاب سرالصلوه آوردند: «احاطه به جميع آنها و به تفسير حقيقى قرآن، كه كلام جامع الهى است، از طوق امثال نويسنده خارج است «انَّما يَعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِه؛ قرآن را فقط آن کس که قرآن بدو خطاب شده می‌شناسد» و آنچه ذكر شد على سبيل الاحتمال بود.» پس فهم نهایی قرآن برای غیر پیامبر ممکن نیست. 

وی افزود: ششمین پیش‌فرض اینکه، گفته شد که از پیش فرض‌های امام خمینی آن است که قرآن هدفمند است و مفسران باید برای فهم آن غایات معنوی و اخلاقی که اصل هستند، تلاش نمایند. در عین حال چون از نگاه ایشان قرآن ذی‌بطون است، غایات هم ذومراتب است و غایات مادی و دنیایی نیز در قرآن در سطوح نازل‌تری مطرح‌اند. یکی از دلایلی که نباید هیچ جریان فکری، رقبا را در فهم قرآنی تکفیر نماید همین نکته است که هرکسی به لایه‌ای از قرآن می‌تواند دسترسی داشته باشد.

این نویسنده با اشاره به هفتمین پیش‌فرض بیان کرد: از پیش‌فرض‌های امام خمینی(ره) که در تفسیر سوره حمد هم بدان اشاره داشتند آن است که در اسلام صلح و رحمت اصل است و خشونت و غضب طفیلی. واضح است که در تفسیر آیات مثلا جهاد و ... نیز این نکته باید مورد عنایت باشد. به تعبیر ایشان: «اسم اللَّه كه جامع همه كمالات است به مرتبه ظهور، رحمان و رحيمش را ذكر فرموده است از باب اينكه‏ رحمت است و رحمانيت است و رحيميت است و اوصاف غضب و انتقام و امثال‏ اينها تبعى است. آنكه بالذات است، اين دو است، رحمت بالذات است، و رحمانيت و رحيميت بالذات است، آنهاى ديگر تبعى است. و نیز رحمت خداوند بر غضب او سبقت دارد.»

وی تصریح کرد: هشتمین پیش‌فرض اینکه، در نهایت در پیش فرض امام خمینی(ره) در تفسیر و فهم قرآن، آنگونه نبود که قرآن به تعبیر برخی از محققان صرفا «تاریخمند» باشد؛ بدین معنا که برای مسایل خاصی و در مقاطع خاصی کاربرد داشت و برای مقاطع دیگر تاریخی با توجه به نیازها و مسایل تازه، کاربرد ندارد. ایشان پیام اصلی قرآن را همانگونه که اشاره شد معنوی، اخلاقی و انسانشناختی می‌داند، بدون اینکه بدین موارد محدود بماند و اینگونه نیست که در طول قرون و اعصار ماهیت آدمیان تغییر کند. مثلا زمانی دروغگویی، ارزش باشد و زمانی راستگویی و ... از این رو پیام‌های اصلی قرآن جاودانه، فرازمانی و فرامکانی‌اند.

انتهای پیام
captcha